چکیده: جناب عبدالعظیم حسنی با عباراتی کوتاه مجموع معتقدات شیعه را به صورت کامل به محضر امام زمان خود عرضه داشت و حضرت نیز مختصر مطالبی را در باب مهدویّت به آن اضافه فرمودند و به این ترتیب اعتقادات شیعه به صورت مختصر در ضمن این حدیث که به حدیث "عرضۀ دین" مشهور است، ثبت و ضبط گردید.
از جمله امزادگان واجب التعظیم ایران، حضرت عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب(علیهمالسلام)[1] است که نسبشان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(علیهالسلام) میرسد. از دیرباز مزار ایشان در جنوب پایتخت ایران، زیارتگاه عاشقان و دوستداران خاندان پیامبر بوده است. [2]
این امامزاده جلیل القدر از بزرگان علماء و زاهدین و عابدین دوران بوده و موفّق به همراهی سه امام همام[3] شده و احادیث بسیار از ایشان روایت کرده است و کتاب خطب امیرالمؤمنین و یومٌ و لیلة از جمله کتب ایشان است.[4]
در مورد علم این بزرگوار از ابوحمّاد رازی نقل شده که گفت: در سامرّاء به خدمت حضرت امام على النقى(عليهالسلام) رسیدم. سؤالات شرعی خود را از ایشان پرسیدم و ایشان پاسخ دادند. زمانی که خواستم به ایران برگردم برای خداحافظی به نزد ایشان رفتم. حضرت فرمودند:«اى حمّاد! وقتى كه در شهر خودت سؤالات و مشکلات دینی برایت پیش آمد، آنها را از عبد العظيم بن عبد اللَّه حسنى بپرس (و لازم نیست به سامراء بیایی) و سلام مرا هم به او برسان». [5]
حضرت عبدالعظیم حسنی در مباحث اعتقادی سیره عملی بسیار دقیقی را دنبال فرمودند. ایشان تمام عقاید خود را به امام هادی(علیهالسلام) عرضه کردند. با این کار امام معصوم را که انسان کامل و خلیفه خدا در زمین است به عنوان تنها محک مناسب برای سنجش اعتقادات معرفی کرده و باعث ثبت و ضبط مشی اعتقادی شیعه در محضر امام معصوم شدند. در ادامه این حدیث شریف را مرور میکنیم:
حضرت عبدالعظیم روایت میکند که: بر مولاى خود على بن محمّد (امام هادى (عليهالسلام)) وارد شدم. چون نظر ايشان بر من افتاد، فرمود: «خوش آمدى، اى ابوالقاسم! به راستى، تو از دوستان حقيقى ما هستى».
گفتم: اى پسر پيامبر! ميل دارم دينم را بر شما عرضه بدارم، كه اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا به لقاى خداوند عزّوجلّ برسم.
امام(عليهالسلام) فرمود: «عقائد خود را اظهار نما».
گفتم: من معتقدم كه خداى متعال، يكى است و مانند او چيزى نيست، و از دو حدّ ابطال و تشبيه، بيرون است. خداوند، جسم و صورت و عَرَض و جوهر نيست؛ بلكه اوست كه اجسام را جسميّت داده و صورتها را صورت بخشيده و اعراض و جواهر را آفريده است. او پروردگار همه چيز و مالك و آفريننده پديدههاست، و عقيده دارم كه محمّد(صلىاللَّهعليهوآله) بنده و فرستاده او، خاتم پيغمبران است و پس از وى تا روز قيامت، پيامبرى نخواهد بود. شريعت وى، آخرينِ شرايع بوده و پس از او تا روز قيامت، دينى نخواهد آمد. عقيده من در باره امامت، اين است كه امام پس از پيامبر، امير مؤمنان على بن ابى طالب(عليهالسلام) است و پس از او حسن و پس از وى حسين و سپس على بن الحسين و سپس محمّد بن على و سپس جعفر بن محمّد و سپس موسى بن جعفر و سپس على بن موسى و سپس محمّد بن على(عليهمالسلام) و پس از اينها، امامِ مفترض الطاعه، شما هستيد.
در اين هنگام، فرمودند:«و پس از من، فرزندم حسن، امام است؛ ليكن مردم در باره امامِ پس از او، چه خواهند كرد؟».
گفتم: اى مولاى من! مگر جريان زندگى امامِ پس از او، از چه قرار است؟
فرمودند:«شخص امامِ بعد از فرزندم حسن، ديده نمىشود و بردن اسمش بر زبانها ممنوع است تا آنگاه كه (از پس پرده غيبت) بيرون بيايد و زمين را از عدل و داد پر نمايد، همان طور كه از ظلم و ستم پر شده است».
گفتم: به اين امام غايب هم اقرار دارم و نيز مىگويم:دوست آنان، دوست خدا و دشمن آنان، دشمن خداست، طاعت آنان، طاعت خدا و نافرمانى از آنان، نافرمانى از خداست. من عقيده دارم كه معراج، پرسش در قبر، بهشت، دوزخ، صراط و ميزان حقند، و روز قيامت خواهد آمد و در وجود آن شكّى نيست و خداوند، همه مردگان را زنده خواهد كرد. نيز عقيده دارم كه واجبات، پس از اعتقاد به ولايت (امامت)، عبارتند از: نماز ، زكات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر.
در اين هنگام، امام هادى(عليهالسلام) فرمودند: «اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، اين عقايد، دين خداست كه آن را براى بندگانش برگزيده است. پس بر آن، ثابت باش. خداوند، تو را بر طريق ثابت در زندگى دنيا و آخرت پايدار بدارد!». [6]
به این ترتیب جناب عبدالعظیم حسنی با عباراتی کوتاه مجموع معتقدات شیعه را به صورت کامل به محضر امام زمان خود عرضه داشت و حضرت نیز مختصر مطالبی را در باب مهدویّت به آن اضافه فرمودند و به این ترتیب اعتقادات شیعه به صورت مختصر در ضمن این حدیث که به حدیث "عرضۀ دین" مشهور است، ثبت و ضبط گردید.
-----------------------------------------------------
پينوشت:
[1]. رجالالطوسي، أصحابأبيجعفر، بابالعين،377.
[2]. منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج1، ص: 584- کلّیّات مفاتیح الجنان، مطلب دوم: زیارت امامزادگان، مورد دوم، ص564.
[3]. امام جواد و امام هادی و امام عسکری (علیهمالسلام).
[4]. رجالالنجاشي، بابالعين، 247.
[5]. مستدرك الوسائل، ج 17، ص 321، ح 21470.
[6]. كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 286- الأمالى ، صدوق : ص ۴۱۹ ح ۵۵۷: .... حدَّثَنَا أَبُو تُرَابٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى الرُّويَانِيُّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَلَمَّا بَصُرَ بِي قَالَ لِي مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَيْكَ دِينِي فَإِنْ كَانَ مَرْضِيّاً أَثْبُتُ عَلَيْهِ حَتَّى أَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ هَاتِ يَا أَبَا الْقَاسِمِ قُلْتُ إِنِّي أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ خَارِجٌ مِنَ الْحَدَّيْنِ حَدِّ الْإِبْطَالِ وَ حَدِّ التَّشْبِيهِ وَ إِنَّهُ لَيْسَ بِجِسْمٍ وَ لَا صُورَةٍ وَ لَا عَرَضٍ وَ لَا جَوْهَرٍ بَلْ هُوَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ الصُّوَرِ وَ خَالِقُ الْأَعْرَاضِ وَ الْجَوَاهِرِ وَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ مَالِكُهُ وَ جَاعِلُهُ وَ مُحْدِثُهُ وَ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ وَ الْخَلِيفَةَ وَ وَلِيَّ الْأَمْرِ بَعْدَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنْتَ يَا مَوْلَايَ فَقَالَ ع وَ مِنْ بَعْدِي الْحَسَنُ ابْنِي فَكَيْفَ لِلنَّاسِ لِلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا مَوْلَايَ قَالَ لَا يُرَى شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً قَالَ فَقُلْتُ أَقْرَرْتُ وَ أقول [أَقُولُ] إِنَّ وَلِيَّهُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُّ اللَّهِ وَ طَاعَتَهُمْ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مُبْغِضَهُمْ مُبْغِضُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتَهُمْ مَعْصِيَةُ اللَّهِ وَ أَقُولُ إِنَّ الْمِعْرَاجَ حَقٌّ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِي الْقَبْرِ حَقٌّ وَ إِنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِيزَانَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ أَقُولُ إِنَّ الْفَرَائِضَ الْوَاجِبَةَ بَعْدَ الْوَلَايَةِ الصَّلَاةُ وَ الزَّكَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْجِهَادُ وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ع يَا أَبَا الْقَاسِمِ هَذَا وَ اللَّهِ دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَيْهِ ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ.