فكر ميكنم كه درس خواندن فايدهاي ندارد چکار کنم؟

13:24 - 1394/05/10

چکیده: هدف از تحصيل، مثلاً رشتة رياضي، رسيدن به چنين يقيني نيست. براي رسيدن به چنين هدفي، بايد از مسير آن رفت. مسير تفكر، تعقل در نظم عالم، توجه به خلقت و هستي و پديدههاي عالم، بيدار نمودن فطرت و حس خداجويي، خداپرستي و خداشناسي و شناخت نفس خود و كسب ايمان واقعي و انجام عمل صالح و... ميباشد. يقين عبارت است از: كسب معرفت ...

فكر ميكنم كه درس خواندن فايدهاي ندارد و مرا به هدفم (يقين) نميرساند. حوزويان نيز به آن مراتبي كه (از عرفان) من ميخواهم نميرسند و فقط توان سخنراني مذهبي را به دست ميآورند، لذا به حوزه هم نميروم، راهنمايي كنيد؟

پاسخ:

سؤال شما داراي سه بخش ميباشد: در بخش اول گفتهايد كه فكر ميكنيد، رشتة تحصيلي شما، با اينكه فوايدي هم براي آن ذكر كردهايد، در رسيدن به يقين،‌ كمكي به شما نميكند. اگر منظور شما از اين يقين، ‌يقين به وجود خداوند يا به وجود معاد و يا... ميباشد، كه البته هدف از تحصيل، مثلاً رشتة رياضي، رسيدن به چنين يقيني نيست. براي رسيدن به چنين هدفي، بايد از مسير آن رفت. مسير تفكر، تعقل در نظم عالم، توجه به خلقت و هستي و پديدههاي عالم، بيدار نمودن فطرت و حس خداجويي، خداپرستي و خداشناسي و شناخت نفس خود و كسب ايمان واقعي و انجام عمل صالح و... ميباشد. يقين عبارت است از: كسب معرفت به گونهاي كه جهل و ترديد پذير نيست. يقين داراي مراتب است: علم اليقين، عين اليقين،‌حق اليقين.(1)
براي رسيدن به مقام رفيع يقين، ‌بايد تسليم محض خداوند بود. گروهي به حضور پيامبر رسيدند، حضرت پرسيدند: در چه حالي هستيد؟ عرض كردند: ما «مؤمن» هستيم. سپس آن حضرت پرسيد: حقيقت ايمان شما چيست؟ عرض كردند: اهل رضا به قضاي الهي و تسليم امر خداييم.(2) بنابراين هدف خود، از تحصيل علم را تصحيح كنيد. كسب علم في نفسه بنابر فرمايش پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر هر مسلماني واجب است. عالمان بر جاهلان برتري دارند. مسلمانان، موظف هستند براي تحصيل علم، تمام كوشش خود را صرف كنند. بنابراين هدف از تحصيل، اگر كسب تخصص و خدمت به جامعة بشري باشد، مقدس و ارزشمند خواهد بود.
بخش دوم: بي شك، طلبه شدن و در سلك روحانيت درآمدن، پذيرفتن مسؤوليتي خطير، در راستاي اهداف انبياي عظام و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ است. هدف اصلي دروس طلبگي اين است كه فرد ابتدا با مباني اسلام آشنايي كافي داشته باشد. در فهم و دريافت معارف دين به اجتهاد برسد، دين و آموزههاي ديني را عميق و دقيق بشناسد. به دستورات ديني عمل كند و در نهايت، در راه انتقال دين به ديگران قدم بردارد. تبليغ، نشر و دفاع از دين و پاسخگويي به سؤالات و شبهات ديني در جوامع اسلامي و غير اسلامي از اهداف روحانيان است. ممكن است كسي در لباس روحاني هم نباشد، اما در شناخت دين و شناساندن آن به ديگران، موفق باشد. لذا اين چنين فردي، در واقع روحاني است. حتي اگر تحصيلات دانشگاهي داشته باشد و يا اصلا ً‌سوادي هم نداشته باشد. افراد برجستهاي نظير: شيخ رجبعلي خياط و... از اين دستهاند. لذا رسيدن به مقامات عارفين، منحصر در حوزه نيست. هر فردي، با ايمان و تقوا و عمل صالح ميتواند مقرب درگاه الهي شود. اما نبايد فراموش كرد كه براي تبليغ و دفاع از دين بايد مجهز به علوم ديني بود.
بنابراين حوزههاي علميه در اين راستا قدم بر ميدارند كه با توجه به نيازهاي مختلف جامعه، افرادي با تواناييهاي مختلف را تربيت نمايد: از سخنران و مبلغ گرفته تا استاد و مدرس، مؤلف و نويسنده، قاضي، امام جمعه و جماعت و مجتهد و عارف و... در اين مسير اگر انتظار اين باشد كه تمام طلاب علوم ديني به بالاترين درجات عرفان و اخلاق برسند، توقع واقع‌بينانهاي نيست. استعداد و ظرفيت، توانايي و ميزان انگيزه و تلاش در افراد، متفاوت است و طي درجات عرفان سخت و دشوار است و نياز به رياضت، مجاهدت و مبارزه با هواي نفس است.
پس اينكه گفتهايد در دانشگاه هم ميشود، دين را تبليغ كرد، سخن درستي است. هر كس در هر جا به اندازه توان و موقعيت خود، بايد در صدد تبليغ دين و دين داري باشد. اما كسب علوم ديني و شناخت ابعاد دين در حوزه، با توجه به تخصصي كه در تدريس علوم ديني دارد، آسانتر و بهتر و كاملتر صورت ميگيرد. هر چند كسب معرفت، تهذيب نفس، اخلاق، عرفان و تبليغ دين، منحصر در حوزه و تحصيلات حوزوي نيست.
بخش سوم:‌ تقليدروشن است كه عقايد اسلامي، زيربناي مسائل اخلاق و احكام فقهي است. و در آن حدي كه لازمة مسلماني است، بايد بر اساس عقل و منطق و بر دليل و برهان استوار باشد و تقليدي و تعبدي نباشد. هر انسان مكلف، در حد قدرت فكري و درك و تشخيص خود، ‌بايد تحقيق كند و اصول اعتقادات ديني خود را با عقل و فهم قطعي و يقيني درك نمايد. هر چند رسيدن به اين مرحله، نياز به داشتن قدرت علمي، فكري و عملي دارد كه نه بر همة افراد واجب است و نه هر كس توان آن را دارد.(3) افرادي كه عقايد را با برهانهاي علمي و عقلي ياد ميگيرند و سال ها فلسفه ميخوانند، در گفتگو و پاسخگويي به شبهات كارآمدتر عمل ميكنند.
سيرة پيامبر و ائمه ـ عليهم السّلام ـ نيز چنين بوده است كه همواره با استدلالهاي عقلي، و شيوههاي عملي و... افراد را به اصول اساسي دين دعوت ميكردند.
در بخش احكام ديني و فقهي، كساني كه مجتهد نيستند و يا در درجهاي از علم فقهي نيستند كه احتياط را پيشة خود سازند، راهي جز تقليد وجود ندارد، در اين جا، تقليد از باب رجوع جاهل به عالم است كه يك راه عقلي و سيرة عقلا ميباشد. هر كس در هر زمينهاي كه تخصص لازم را ندارد، نزد متخصص مربوطه ميرود. بنابراين، تقليد احكام فقهي، نه تنها مذموم نيست، بلكه مطلوب و عقلايي است.
پاسخ به سؤالات و شبهات ديني وظيفة كيست؟ آيا تمام مسلمانان از هر قشري و با هر ميزان سوادي، بايد توان پاسخگويي و رفع شبهات ديني را داشته باشند؟ مسلم است كه اين وظيفة تحصيل كردگان، عالمان و روشنفكران ديني است كه با توجه به نيازها و شرايط جديد و شبهات مختلف، آمادة رفع اين نيازها و پاسخدهي به سؤالات و شبهات باشند.
بر اين اساس نبايد انتظار داشت، تمام كساني كه خود را مسلمان ميدانند، توان پاسخگويي به سؤالات علمي و شبهات ديني در حوزة اصول اعتقادي اسلام را داشته باشند. مراكز علمي و پژوهشي و عالمان و كارشناسان ديني، بايد در اين زمينه قدم بردارند. و هم اكنون چنين مراكزي و عالماني با تخصصي شدن رشتههاي علوم ديني در حوزه در اين باره، اقدامات اساسي، انجام داده و ميدهند.

پاورقی:

1. جوادي آملي، مراحل اخلاق در قرآن، اسراء، چاپ دوم، 78، ص 351.
2. همان، ص 355.
3. مصباح يزدي، اصول عقايد، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 65، ص 11.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.