چکیده: کارکرد رفع نیاز جنسی در ازدواج دائم با با کارکرد آن در ازدواج موقت کاملاً متفاوت است؛ یعنی ارضای نیاز جنسی در ازدواج دائم کلید رفع نیازهای گوناگون طرفینی از جمله نیاز عاطفی زن و ایجاد آرامش است؛ اما در ازدواج موقت فقط یک رفع نیاز جسمی صرف بیشتر نیست.
سلام
من مطالب شما را دنبال میکنم؛ اما یک موضوعی همیشه مرا اذیت میکند! اینکه شما در نظراتتان اکثر (شاید 90%) نیازهای یک مرد را نیاز جنسی میدانید که اگر زن در این مورد بتواند مرد را راضی کند همه چیز تمام است. در حالیکه من فکر میکنم احترام به شخصیت، مورد تائید واقع شدن، تحسین در خلوت و در حضور جمع، صمیمیت، مهربانی، فداکاری، وفاداری، گذشت، ایجاد محیطی برای آرامش خاطر، اعتماد، رازداری، مسؤلیت پذیری و... جزء نیازهای اساسی روحی مرد هستند که اگر اینها تأمین نشود مرد میتواند نیازهای جنسی خود را به روشهای شرعی دیگری (مثلاً با ازدواج موقت) تأمین کند و نیازی به پایبندی و رفتن زیر بار مسئولیت نخواهد بود. باز هم از زحمات شما ممنونم.
جواب :
سلام
برای پاسخ گویی به سوال شما دو مطلب عرض میکنم: اول اینکه زندگی مشترک دو رکن اساسی دارد که اگر نباشد هرچند نیازهای روحی مرد و زن با صمیمیت و احترام و مهربانی و... بر آورده شود، باز هم آن زندگی در معرض تزلزل است و پایدار نیست. آن دو رکن کشش عاطفی و جنسی بین زن و شوهر است؛ یعنی اگر زن و شوهر کشش عاطفی یا جنسی نداشته باشند و نیاز عاطفی-جنسی همدیگر را برطرف نکنند، زندگی آنها چندان ادامه پیدا نمیکند؛ هرچند که نیازهای روحیشان هم بر آورده شود.
اما اگر این دو رکن عاطفی و جنسی در زندگی باشد، زمینه رفع بسیاری از نیازهای روحی طرفین مثل صمیمیت و احترام و مهربانی و آرامش خاطر و... فراهم میشود.
مطلب دوم اینکه هر دوی نیازهای عاطفی و جنسی در زن و مرد هست؛ اما نیاز اصلی زن، عاطفی و نیاز اصلی مرد، جنسی است؛ یعنی آن که برای زن بیشتر اهمیت دارد و بیشتر برای او جذاب است جنبه عاطفی و آن که برای مرد بیشتر اهمیت دارد و جذبش میکند، جنبه جنسی است. در زندگی زناشویی، رفع نیاز عاطفی زن به وسیله مرد و رفع نیاز جنسی مرد توسط زن انجام میشود. سیستم رفع نیاز طرفینی هم به این صورت است که رفع نیاز عاطفی زن با ابراز احساسات عاطفی مرد ممکن است و ابراز احساسات عاطفی مرد در گرو این است که به سمت زن جذب شود و جذب مرد به زن، جنسی است؛ یعنی جنبه جنسی زن مرد را به سمت خودش جلب میکند و هرچه لذتی که مرد از رابطه با زن میبرد بیشتر باشد، جذابیت زن برای او بیشتر میشود و در نتیجه ابراز احساسات عاطفی او نسبت به زن شدیدتر میشود و بیشتر قربان صدقه زنش میرود و زن را از نظر عاطفی بیشتر سیراب میکند.
پس اگر زن رفع نیاز عاطفیش را میخواهد، باید از نظر جنسی شوهرش را راضی کند. به همین خاطر به زنانی که شوهرشان از نظر عاطفی تحویلشان نمیگیرد گفته میشود که از نظر جنسی به شوهرشان برسند تا عکس العملش به صورت ابراز احساسات شدید عاطفی به خودشان برگردد.
پس مشاهده میکنید مطلبی که از من نقل کردید که: " اگر زن در این مورد بتواند مرد را از نظر جنسی راضی کند همه چیز تمام است" حرف کاملاً درستی است و هیچ وقت رفع نیازهای اساسی روحی مرد مثل نیاز به احترام و تحسین و آرامش خاطر و صمیمیت و مهربانی و... نمیتواند جایگزین رفع نیاز جنسی شود؛ بلکه اگر این نیاز مرد رفع شود، نیاز عاطفی زن تأمین میشود و در نتیجه بخاطر عشقی که نسبت به شوهر احساس میکند بسیاری از نیازهای روحی شوهر را مثل احترام و تحسین و صمیمیت، خود بخود بر آورده میکند.
پس معلوم میشود که کارکرد رفع نیاز جنسی در ازدواج دائم با با کارکرد آن در ازدواج موقت کاملاً متفاوت است؛ یعنی ارضای نیاز جنسی در ازدواج دائم کلید رفع نیازهای گوناگون طرفینی و ایجاد آرامش است؛ اما در ازدواج موقت فقط یک رفع نیاز جسمی صرف بیشتر نیست. پس هیچوقت ارضای جنسی در ازدواج موقت نمیتواند جای ازدواج دائم را بگیرد که کسی فکر کند با رفتن به سراغ ازدواج موقت نیازی به ازدواج دائم ندارد.
به عبارت دیگر در ازدواج موقت هدف، ارضای جنسی است اما در ازدواج دائم علاوه بر رفع نیاز جنسی، سبب ایجاد آرامش و پایداری در خانواده هم هست.
موفق باشید