خلاصه: ام احمد، محرم راز امام هفتم بود؛ امام کاظم(علیهالسلام) روزی محرمانه نشانههای امامت را به او داد و به وی فرمود: «این امانت را نزد خود حفظ کن، کسی را از آن آگاه نساز، تا مرگ من فرا رسد.
«احمد بن موسی بن جعفر»(علیهالسلام) ملقب به «شاهچراغ» مشهور به «سید السادات الاعاظم» و از امامزادگان مورد توجه فراوان در ایران که زمان خلافت مأمون به ایران سفر کرد و با شنیدن خبر شهادت امام رضا(علیهالسلام) در شیراز اقامت گزید؛ و در آنجا به شهادت رسید. مقبره وی، که در شیراز است، تا مدتها مخفی بود. پدرش موسی بن جعفر(علیهماالسلام) امام هفتم شیعیان و مادرش «اماحمد» از زنان فاضله دوران خویش بود.
ام احمد، محرم راز امام هفتم بود؛ امام کاظم(علیهالسلام) روزی محرمانه نشانههای امامت را به او داد و به وی فرمود: «این امانت را نزد خود حفظ کن، کسی را از آن آگاه نساز، تا مرگ من فرا رسد، چون من درگذشتم، هر کس از فرزندان من نزد تو آمد و آن را مطالبه کرد، به او تحویل بده و بدان که من از دنیا رفتهام و او امام و حجت پس از من است....».[1]
درباره شخصیت احمد بن موسی و علاقه امام کاظم(علیهالسلام) به او گفته شده است: «وی مردی کریم و پرهیزکار بود و حضرت موسی بن جعفر(علیهماالسلام) او را دوست میداشت ...».[2] شیخ مفید(رحمهاللهعلیه) در ضمن روایتی از «اسماعیل بن موسی» توجه و علاقه فراوان امام نسبت به احمد را اینگونه توصیف میکند: «پدرم همراه فرزندانش به قصد دیدن اموالش از مدینه بیرون آمد، اطراف ـ برادرم ـ احمد را بیست نفر از خدمتگزاران پدرم گرفته بودند ....تا احمد از پدرم غافل میشد، پدرم مخفیانه با گوشه چشم نگاههای محبتآمیزی به او میکرد و چشم از او برنمیداشت. و ما متفرق نمیشدیم، تا آنگاه که احمد از جمع ما بیرون میرفت».[3]
علت مهاجرت احمد بن موسی الکاظم(علیهالسلام) به ایران
درباره مهاجرت احمد بن موسی الکاظم(علیهالسلام) به ایران دو گونه گزارش تقل شده است:
1. برخی عقيده دارند. احمد در بغداد ساكن بود و آنگاه كه خبر شهادت و در گذشت ناگهانی امام رضا(علیهالسلام) را شنيد، به همراه(حدود سه هزار نفر) به خونخواهی و انتقام از مأمون خروج كرد و به سمت ايران حرکت کرد. «لباب الانساب» در این باره میگوید: «احمد بن موسی(علیهاالسلام) در دارالسلام بغداد سکونت داشت. زمانیکه قضیه شهادت حضرت رضا(علیهالسلام) را شنید بسیار محزون شد و بسیار گریه کرد. آنگاه از بغداد به قصد خونخواهی حرکت کرد و با سه هزار نفر از امامزادگان به قصد جنگ با مأمون حرکت کرد. چون به قم رسیدند، با یکی از سرداران مأمون در قم جنگید و جماعتی از ایشان به شهادت رسیدند و همانجا مدفون شدند. پس از ورود به ری نیز با لشکر مأمون درگیر شد و جمعی دیگر از یارانش شهید و همانجا مدفون شدند که زیارتگاهی در آنجا دارند. چون به اسفراین از نواحی خراسان رسیدند در سرزمینی سخت بین دو کوه پناه گرفتند و لشکر مأمون بر آنان حملهور و پس از نبردی [سخت [شهید شدند و احمد بن موسی نیز همانجا شهید و قبرش در آنجا زیارتگاه شد».[4] مؤلف «هزار مزار» نیز میگوید: «سید امیر احمد بعد از وفات برادر بزرگوار خود به جنگ مجوسان به شیراز نزول فرمود».[5]
2. برخی ديگر بر این باورند كه احمد پيش از درگذشت امام رضا(علیهالسلام) و مقارن با ولايتعهدی او، همراه جماعتی قصد ايران كرده تا به برادرش ملحق شود و حركت او به طرف فارس بود. بر اساس این گزارش علت اصلی مهاجرت احمد و همراهانش دیدار با امام رضا(علیهالسلام) بوده است؛ زیرا تحمل دوری حضرت رضا(علیهالسلام) برای احمد و دیگر برادران و خویشاوندان بسیار سخت بود. بنابراین با هماهنگی قبلی عازم ایران شدند. با دقت در منابع و متون تاریخی این نکته روشن میشود که هجرت احمد بن موسی به ایران، پس از شهادت حضرت رضا نبود و آن حضرت زمانی که وارد ایران شد، خبر شهادت برادرش را شنید. «فرصت الدوله» این نظریه را نقل نموده است. [6]
«سلطانالواعظین» نیز معتقد است: احمد بن موسی و دیگر امامزادگان با کسب اجازه قبلی از مأمون و به قصد دیدار برادر، عازم ایران شده بودند.[7] ظاهرا این کاروان زمانی که به شیراز رسیدند، مصادف با شهادت حضرت رضا(علیهالسلام) و زمانی بوده است که مأمون تغییر سیاست داده و نیت باطنی خود را نسبت به برخورد با علویان آشکار ساخته بود. چنانکه در ماجرای نبرد احمد بن موسی با قتلغ خان، حاکم شیراز، پس از چندین بار پیروزی امامزادگان بر سپاهیان مأمون، قتلغ خان توانست با اعلام خبر شهادت حضرت رضا(علیهالسلام) سبب تضعیف روحیه برخی از همراهان احمد بن موسی گردد.[8]
در نتیجه از آنجا که اکثر مورخین معتقدند که مدفن احمد بن موسی در شیراز است، به نظر میرسد که ایشان پس از ورود به ایران و رسیدن به نزدیکی شیراز خبر شهادت برادرش را شنیده است و لذا آن گزارشی که میگوید: ایشان از بغداد به قصد خونخواهی عازم ایران شد، صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا اگر ایشان قصد خونخواهی برادر را داشتتند از مرکز و یا شمال ایران که دارای شیعیان کثیر بودند وارد ایران میشدند تا از حمایت آنان بهرهمند شود نه اینکه از قسمت جنوبی که شیعیان کمتری داشت، عازم ایران شود.
................................................................
جهت مطالعه بیشتر به کتب زیر مراجعه فرمایید:
1. آفتاب شیراز/ محمد زارعی.
2. زندگی و قیام احمد بن موسی(علیهما السلام(/ جلیل عرفانمنش.
پینوشت
[1]. احمد حیدری؛بزرگ زنان صدر اسلام ؛ ج ۱ ص ۲۰۶.
[2]. الارشاد، شیخ مفید، ص303.
[3]. همان.
[4]. لباب الانساب و الالقاب الاعقاب، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ص153.
[5]. هزار مزار، جنید شیرازی، ص333.
[6]. آثار العجم، فرصتالدوله، ص345.
[7]. سلطان الواعظین، شبهای پیشاور، ص۱۱۷؛ فرصت شیرازی، آثار العجم، ص۳۴۵.
[8]. شوشتری، تحفه العالم، ص۲۸.
نظرات
انشالله قسمت بشه بریم پابوس ایشان .
انشاء الله دست جمعی