چکیده: با توجه به این مطالب آیا برای کسی جای شک و تریدی باقی میماند که این حدیث جعلی و ساختگی باشد و تنها شیعه آنرا نقل کرده باشد؟ آیا این همه عالم طراز اول اهل سنت آنرا نقل کرده و صحیح دانستهاند، دلیلی بر صحت روایت نیست؟ ابن تیمیه چرا هیچ دلیلی بر ضعیف بودن این حدیث ارائه نکرده است؟
یکی از فضائل امیرالمومنین(علیهالسلام) که در منابع روایی آمده است، این است که حب و بغض امیرالمومنین(علیهالسلام) معیار ایمان و کفر دانسته شده است. در این مورد پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «حبّ عليّ إيمان و بغضه كفر: دوست داشتن علی(علیهالسلام) ایمان است و بغض علی(علیهالسلام) کفر است». در روایت دیگری حضرت فرمودند: «بغض علی(علیهالسلام) نفاق است». این روایت با الفاظ مختلفی در منابع مختلف شیعه و اهل سنت وارد شده است که در مجموع برای انسان یقین را به همراه دارد.
اما «ابن تیمیه» رهبر فکری فرقه جعلی وهابیت، که هدفش مخالفت آشکار با فضائل اهل بیت(علیهمالسلام) و به خصوص امیرالمومنین(علیهالسلام) است و هر جا حدیثی میبیند که به نوعی دال بر فضیلتی از فضائل امیرالمومنین(علیهالسلام) است، به شدت با آن برخورد کرده و بدون هیچ دلیلی و بدون بررسی سندی، آنرا ضعیف دانسته و میگوید چنین حدیثی دروغ است، اینجا نیز میگوید: «این حدیث دروغ است و در منابع معتبر نیامده است» او برای تایید سخن خود میگوید: «بسيارى از صحابه و تابعين بغض على را داشتهاند و او را سب كرده و با او جنگيدهاند» لذا معتقد است با توجه به اینکه اصحاب با علی(علیهالسلام) جنگیده و بغض و کینه او را در دل داشتهاند، و اصحاب همه عادل هستند، پس این حدیث دروغ است.[1]
او به جای اینکه عمل اصحاب را با احادیث بسنجد و معیار را احادیث قرار دهد، معیار را عمل اصحاب قرار میدهد و بدون بررسی سندی و اینکه چه کسانی این روایت را بیان کردهاند، میگوید چون اصحاب چنین عمل کردهاند، پس حدیث دروغ است. اما درست این است که بگوییم اگر حدیث از حیث سندی درست است و صحیح، پس این حدیث معیار است و اگر کسی از اصحاب خلاف آن عمل کرده است، دلیلی بر نفاق و کفر اوست.
پاسخ به ابن تیمیه
برای روشن شدن دروغ ابن تیمیه ما در اینجا نام بزرگان و علمای طراز اول اهل سنت که این حدیث را نقل کرده و صحیح دانستهاند را بیان میکنیم:
1. «احمد بن حنبل» در کتاب المناقب، ص171 مخطوط.
2. «حاكم ابو عبد الله نيشابوری» در کتاب مستدرك ج3، ص129، چاپ حيدرآباد الدكن.
3. «احمد بن حجر عسقلانی» در کتاب لسان الميزان ج5، ص161، چاپ حيدرآباد.
4. «آلوسى» در کتاب روح المعانی ج2، ص17 چاپ منيريه مصر.
5. «ذهبی» در کتاب ميزان الاعتدال ص236، چاپ حيدرآباد.
6. «خطيب خوارزمی» در کتاب المناقب ص226، چاپ تبريز.
7. «نور الدين هيثمی» در کتاب مجمع الزوائد ج9، ص133، چاپ مكتبه القدسی، قاهره.
8. «ابن ابى الحديد» در کتاب شرح نهجالبلاغه ج4، ص520، چاپ مصر.
9. «ابن حجر هيتمى» در کتاب الصواعق المحرقه، ص172، چاپ محمديه مصر.
10. «خطيب بغدادی» در کتاب موضح اوهام الجمع و التفريق ج1، ص41، چاپ حيدرآباد الدكن.
11. «طبری» در کتاب ذخائر العقبى ص91، چاپ مكتبه القدسی مصر.
12. «سيوطی» در کتاب تاريخ الخلفاء، ص66، چاپ ميمنيه مصر.
13. «قندوزى» در کتاب ينابيع الموده، ص47 و 213 و 247 چاپ اسلامبول.
14. «نور الدين هيثمی» در کتاب مجمع الزوائد ج9، ص132، چاپ مكتبه القدسی، قاهره.
15. «شيخ حسن عدوى حمراوى» در کتاب مشارق الانوار ص 122، چاپ مصر.
16. «علامه طحاوی» در کتاب مشكل الآثار ج1، ص48، چاپ حيدرآباد الدكن.
17. «ابن عبد البر» در کتاب الاستيعاب ج2، ص460، چاپ حيدرآباد الدكن.
18. «قاضی موسى بن عياض يحصبى» در کتاب الشفاء بتعريف حقوق المصطفى ج2، ص41.
19. «شيخ محمد بهجت دمشقی» در کتاب نقد عين الميزان، ص14، چاپ مجله قيمريه.
20. «سيد محمد بن يوسف تونسى» مشهور به «كافی» در کتاب السيف اليمانی المسلول ص 49.
در نتیجه: با توجه به این مطالب آیا برای کسی جای شک و تریدی باقی میماند که این حدیث جعلی و ساختگی باشد و تنها شیعه آنرا نقل کرده باشد؟ آیا این همه عالم طراز اول اهل سنت آنرا نقل کرده و صحیح دانستهاند، دلیلی بر صحت روایت نیست؟ ابن تیمیه چرا هیچ دلیلی بر ضعیف بودن این حدیث ارائه نکرده است؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت سخن او تنها به خاطر بغض و کینه او نسبت به اهل بیت و به خصوص آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) است. قضاوت در این مورد را به عقلهای بیدار و جویای حقیقت میسپاریم.
-------------------------------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. منهاج السنه، ج 7، ص 137 و 138.