چکیده: بنده خانمی 25ساله هستم که به مدت 4سال است در عقد همسر32سالهام میباشم. در این مدت4ساله من و همسرم مدام سر کوچکترین مسأله باهم تنش پیدا میکردیم و او بلافاصله قهر میکرد.
سلام، بنده خانمی 25ساله هستم که به مدت 4سال است در عقد همسر32سالهام میباشم. در این مدت4ساله من و همسرم مدام سر کوچکترین مسأله باهم تنش پیدا میکردیم و او بلافاصله قهر میکرد و نزد خانواده خود میرفت و از من پیش خانوادهاش بدگویی میکرد.
در این مدت بارها با او تماس گرفتم و به او گفتم که بیا باهمدیگر مشکلاتمان را حل کنیم، ولی ناگزیر جوابی از او نمیگرفتم. متاسفانه در این مدت بارها همسرم سر مسائل بی ارزش آبروریزی کرد. از طرفی همسرم اعتماد به نفس کافی برای تشکیل زندگی را هم ندارد. متاسفانه همسرم حتی برای برقراری رابطه زناشویی نیز به جهت ضعف شخصیتی از مادرش مشورت میگیرد و بااینکه پول به اندازه خرید خانه در حساب بانکی دارد ولی حاضر نیست اقدامی برای خرید خانه کند آن هم بخاطر ترس از شکست.
امّا باتوجه به طولانی شدن دوران عقدمان، بنده از این وضعیت خسته شدهام. در این مدت عادت کردم که بدون او زندگی کنم. از یک طرف با توجه به شخصیتی که همسرم دارد حدود یک سال و نیم است که دیگر حس و تمایلی برای ادامه زندگی با او ندارم. در حال حاضر حدود 6ماه است که دیگر باهم نیستیم؛ هرکدام پیش خانواده خود هستیم.
از طرفی دیگر، اخیرا با ابراز علاقه کوتاه پسرخالهام روبه رو شدهام؛ ابراز علاقهای که به من فهماند تا وقتی من شوهر دارم، او به من نزدیک نمیشود، ولی در صورت جدایی، حاضر است به خواستگاریم بیاید.
واقعیت مسأله این است که من هم او را دوست دارم؛ پسر محکم و مستقلی است و بسیار با روحیات وسلیقه من مطابقت دارد.
همانطور که گفتم از آنجایی که بنده همسر دارم، پسرخالهام به هیچ وجه رابطهای با من ندارد.
امّا فعلا همسرم برگشته است و از من انتظار دارد همچون گذشته، فرصت دیگری به او بدهم، در حالی که میدانم مانند گذشته رفتارش تغییر نمیکند.
اکنون نمیدانم چه تصمیمی برای آیندهام بگیرم! آیا کماکان به همسرم که به کلی از او ناامید شدم و علاقهای به او ندارم، فرصت دیگری بدهم یا از او جدا شوم و با پسرخالهام زندگی کنم؟
پاسخ سوال:
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.
بهتر است قبل از هرگونه تصمیمگیری شتابزده، به اتفاق همسرتان به صورت حضوری نزد مشاور خانواده بروید و مشکلتان را با او در میان بگذارید تا مشاور با دیدن شرایط هردوی شما بهترین راهنمایی و مشاوره را به شما بدهد.
از این رو از همسرتان بخواهید که هردو پیش مشاور بروید تا مشکل موجود حل شود. در مورد پسرخالهتان هم بهتر است در حال حاضر اصلا دربارهاش فکر نکنید؛ چون شما فعلا متاهل و نسبت به همسرتان علیرغم رفتارهای نادرستش، به عنوان همسر متعهد هستید.
لذا نباید هرگز تصمیمی که برای زندگی آینده خود میگیرید، صرفا به امید رسیدن به پسرخالهتان باشد؛ زیرا هیچ معلوم نیست که شما با جدا شدن از همسر فعلی خود بتوانید با پسرخالهتان ازدواج کنید؛ چه بسا بعدا نظر او تغییر کند یا اینکه خانواده او اجازه ندهند که با شما ازدواج کند و یا علیرغم ازدواج با او، پسرخالهتان همان کسی که تصور میکردید نباشد و ...
پس هرگز با تصور رسیدن به پسرخالهتان، تصمیم برای زندگی آینده خود نگیرید، بلکه با فرض اینکه پسرخالهای وجود ندارد، با کمک مشاور حاذق و باتجربه برای زندگی خود تصمیمگیری کنید.
برای مطالعه بیشتر:
- ۴۰ نکته برای جلب توجه همسر و کاهش تنش در خانواده
این مطلب را در انجمن دنبال کنید: شوهرمو دوس ندارم
......