چکیده:درباره شخصيت امام صادق(علیهالسلام) عبارات زيادی از علما وانديشمندان نقل شده كه استاد اسد حيدر قسمت زیادی از آنها را در كتاب ارزشمند خود «الامام الصادق والمذاهب الاربعه» گرد آورده.
امام جعفر صادق(علیهالسلام) امام ششم شیعیان، در سال 83(ه.ق) به دنیا آمد و در سال 143 هجری به دست «منصور عباسی» مسموم و به شهادت رسید. تكيه اصلی شيعه، از نظر فكری و عقيدتی، بر امام صادق(علیهالسلام) بوده و بخش بزرگی از احاديث و علوم اهل بيت توسط اين امام گسترش يافته است. امام صادق(علیهالسلام) حد فاصل فرقههايی قرار گرفته بود كه در شيعه به وجود آمد. و وظيفه مهم حفظ و صيانت شيعه از انحرافات را در راس برنامه خود قرار داد وآن را از تاثير پذيری در برابر انحرافات موجود عصر خود، كه خلوص فكری و عقيدتی و استقلال مكتبی آن را به طور مداوم مورد تهديد قرار میداد، بازداشت.
شخصيت اخلاقی و فقهی امام صادق(علیهالسلام)
درباره شخصيت علمي امام صادق(علیهالسلام) شواهد فراواني وجود دارد. به نظر شيعه، نصب ايشان به مقام امامت از جانب خداوند متعال بوده و اين بدان معناست كه آن حضرت دارای شرايط لازم برای احراز اين منصب بوده است. حضرت در ميان اهل سنت، از نظر روايت حديث و فقاهت و افتا، از موقعيت ممتازی برخوردار بوده است به طوری كه او را از شيوخ مسلم ابوحنيفه و مالك بن انس و شمار فراوانی از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آوردهاند.
مالكبن انس از جمله كسانی است كه مدتی در محضر امام صادق(علیهالسلام) شاگردی كرده و درباره شخصيت آن حضرت چنين میگويد: «مدتی خدمت جعفر بن محمد(علیهماالسلام) مشرف میشدم. آن حضرت اهل مزاح بود و همواره تبسم ملايمی بر لبهايش نقش میبست. هنگامی كه در محضر او نامی از رسول خدا(صلیاللهعليهوأله) برده میشد، رنگش به سبزی و سپس به زردی میگرائيد، در مدتی كه به خانه آن حضرت رفت و آمد داشتم، او را خارج از سه حال نديدم؛ يا نماز میخواند، يا روزه بود و يا به قرائت قرآن اشتغال داشت و هرگز بدون وضو از حضرت رسول(صلیاللهعليهوآله) نقل حديث نمیفرمود و سخنی به گزاف نمیگفت. ايشان از آن دسته از علمای زاهدی بود كه ترس از خدا سراسر وجودش را فراگرفته بود. هرگز به خدمت او شرفياب نشدم جز آن كه زير اندازش را از زير پای خود بر میداشت وزير پای من پهن میکرد».[1]
جاحظ از علمای مشهور قرن سوم درباره آن امام چنين میگويد: «جعفر بن محمد(علیهماالسلام) كسی بود كه علم و فقهش عالم را فرا گرفته و گفته میشود كه «ابوحنيفه» از شاگردان او بود. همچنين «سفيان ثوری» و تلمذ اين دو نزد آن حضرت در عظمت علمی او كافیست.[2]
«ابن حجر هيتمی» نيز در مقام تمجيد از شخصيت علمی امام اشاره به اين نكته دارد كه افرادی چون ـيحيی بن سعيد» ، «ابن جريح» ، «مالك» ، «سفيان ثوری» ، «ابوحنيفه» ، «شعبه» و «ايوب فقيه» از آن حضرت نقل روايت نمودهاند.[3]
درباره شخصيت امام صادق(علیهالسلام) عبارات زيادی از علما و انديشمندان نقل شده كه استاد اسد حيدر قسمت عظیمی از آنها را در كتاب ارزشمند خود به نام «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» گرد آورده است.[4] و طبعا در اينجا نيازی به تكرار آنها نيست. كثرت دانش اندوزانی كه در محفل درس امام حاضر میشدند و يا از آن حضرت حديث نقل میكردند، نشان دهنده عظمت شخصيت علمی ايشان میباشد.
«حسن بن علی الوشا» میگوید: «در مسجد كوفه نهصد نفر را ديده كه «حدثنی جعفربن محمد» میگفتند.[5] برخی منابع شمار كسانی را كه از آن حضرت تلمذ كرده و حديث شنيدهاند، حدود چهار هزار نفر ياد كردهاند.[6]
سفيان ثوری – كه در منابع اهل سنت به زهد و علم شهرت دارد- همراه نصير بن كثير نزد امام صادق(علیهالسلام) زانوی ادب زده و از آن حضرت بهره علمی و اخلاقی برده است.[7] نصير در موسم حج نزد امام آمدد و گفت: میخواهم به حج بروم. چيزی به من تعليم بده تا به وسيله آن نجات پيدا كنم. امام دعایی به آنها تعليم فرمود. در موارد ديگری نيز عاجزانه از امام میخواست تا برای او حديثی نقل كنند.[8]
امام در عصر خود، به ويژه در نگاه دانشمندان جامعه، از عظمت فراوانی برخوردار بوده است. «ابوزهره» در اين زمينه مینويسد: «علمای اسلام با تمام اختلاف نظرها و تعدد مشربهايشان در فردی غير از امام صادق(علیهالسلام) و علم او اتفاق نظر ندارند».[9]
شهرستاني، نويسنده مشهور كتاب « ملل و نحل» درباره شخصيت علمی و اخلاقی آن حضرت مینويسد: او در امور و مسائل دينی از دانشی بیپايان و در حكمت از ادبی كامل و نسبت به امور دنيا و زرق و برقهای آن از زهدی نيرومند برخوردار بود و از شهوتهای نفسانی دوری میگزيد.[10]
ابوحنيفه افزون بر اين كه از امام باقر(علیهالسلام) بهرهها برده. از امام صادق(علیهالسلام) نيز حديث نقل میكند؛ چنانكه روايات او از امام صادق(علیهالسلام) در كتاب «الاثار» وی فراوان ديده میشود.[11] او خود درباره امام صادق(علیهالسلام) میگوید: «من هرگز فقيهتر از «جعفر بن محمد»(علیهماالسلام) نديدهام، او مسلم اعلم امت اسلامی است».[12]
ابنخلكان، از مورخان مشهور، درباره آن حضرت میگويد: «او يكی از امامان دوازدهگانه اماميه و از بزرگان اهل بيت رسولخدا(صلیاللهعليهوآله) بود، به جهت صدق سخنانش به لقب صادق شهرت يافت و فضل او مشهورتر از آن است كه نيازمند به توضيح باشد.[13] «ابوزهره» عالم سني در اين زمينه مینويسد: «دانش آن حضرت منحصر به حديث و فقه اسلامی نبود، بلكه علم كلام نيز تدريس میفرمود».[14]
تفصيل نظريات كلامی امام را در اينجا نمیگنجد، اما جمله معروف امام در مسائل جبر و تفويض كه فرمود: «لاجبر و لاتفويض بل امر بين الامرين» زيباترين، جامعترين و دقيقترين تعبيری است كه در اين مساله ابراز شده است. ابوزهره در جای ديگر از كتابش درباره امام صادق(علیهالسلام) میگويد: «بالاتر از همه اين علوم، امام صادق(علیهالسلام) در زمينه اخلاق و علل و انگيزههاي فساد آن، آگاهیهای بسيار ارزندهای داشت».[15]
از امام صادق(علیهالسلام) روایات فراوانی در زمینههای مختلف وارد شده است که در کتب معتبر شیعی بیان شده است حتی علمای بزرگ اهل سنت نیز از آن حضرت روایات فراوانی نقل کردهاند که در جوامع حدیثی آنها بیان شده است. و این در حالی است که بسیاری از علمای اهلسنت و شیعه در زمان بنیامیه منحوس جرأت بیان احادیث و روایات آلعلی(علیهالسلام) را نداشتهاند.
.................................................................................................
پینوشت
[1]. المناقب، ابن شهر آشوب، قم، مكتبة علامه، ص 41 به نقل از ابوزهره؛ الامام مالك، ص 95-94؛ الامام الصادق والمذاهب الاربعه، اسد حيدر، اصفهان، مكتبة الامام اميرالمومنين(علیهالسلام)، ج 2 ص 53؛ التوسل والوسيله، ابن تيميه ص 55.
[2]. رسائل الجاحظ، ص 106.
[3]. الصواعق المحرقه، ابن حجرهيتمي، مصر، مكتبة القاهرة، 1385ق، ص 120.
[4]. الامام الصادق والمذاهب الاربعه، ، اسد حيدر، اصفهان، مكتبة الامام اميرالمومنين(علیهالسلام)، ج 1 ص 51-62.
[5]. الامام الصادق، محمد جواد فضل الله، بيروت، دارالزهراء، 1401ق، ص 129؛ الامام الصادق والمذاهب الاربعه،، اسد حيدر، اصفهان، مكتبة الامام اميرالمومنين(علیهالسلام)، ج 1 ص 67.
[6]. كشف الغمه، علي بن عيسي اربلي، تحقيق: سيد هاشم رسولي، تبريز، ج 2 ص 161؛ اثبات الوصية، شيخ حرعاملي، قم، 1401ق، ج 2 ص 157.
[7]. العقد الفريد، ج 3 ص 175؛ تذكرة الحفاظ، ج1 ص 167؛ الاتحاف بحث الاشراف،ص147؛ كشف الغمه، ج 2 ص 157.
[8]. السهمي تاريخ جرجان ص 554؛ تهذيب الكمال، امام مزي، بيروت، موسسة الرسالة ج 5 ص 92.
[9]. الامام الصادق(علیهالسلام)، محمد جواد فضل الله، بيروت، دارالزهراء، 1401ق ص 66.
[10]. الملل والنحل، تحقيق: محمد فتح الله بن بدران، قاهره، افست قم، 1364ش، منشورات رضي ج 1 ص 147؛ الامام الصادق(علیهالسلام)، محمد جواد فضل الله، بيروت، دارالزهراء، 1401ق ص 39.
[11]. امام الصادق(علیهالسلام)، محمد جواد فضل الله، بيروت، دارالزهراء، 1401ق ص 37.
[12]. جامع المسانيد، موفق بن احمد خوارزمي، بيروت، دارالكتب العلمية ج 1 ص 222؛ الامام الصادق(علیهالسلام)، محمد جواد فضل الله، بيروت، دارالزهراء، 1401ق ص 224 والامام ابوحنيفه، ابوزهره، مصر، دارالفكرالعربي ص 70.
[13]. وفيات الاعيان، ابن خلكان، تحقيق: احسان عباس، 1969م، افست قم، منشورات رضي ج 8 ص 105.
[14]. الامام الصادق(علیهالسلام)، جواد فضل الله، بيروت، دارالزهراء، 1401ق ص 66.
[15]. الامام الصادق(علیهالسلام)، جواد فضل الله، بيروت، دارالزهراء، 1401ق ص 67.