کودتای 28 مرداد سرمنشأ خیانت آمریکا در ایران است

09:20 - 1394/05/28

چکیده: آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در روز 28 مرداد سال 1332 برای تامین منافع خود در مقابل مردم ایران ایستادند و محمدرضا شاه را دوباره به قدرت بازگردانده و میلیون‌ها بشکه نفت ایران را به غارت بردند.

کودتای 28 مرداد سرمنشأ خیانت آمریکا در ایران است

سرزمين ايران در طول تاريخ، شاهد حوادث و  وقايع گوناگونى بود که این حوادث، در تاریخ معاصر با حضور استعمار در ايران، رنگ و لعاب تازه‌ای پذيرفته بود.کشورمان ایران، زمانی بر دشمنانش پیروز شده و به پیشرفت رسیده، که طبق برنامه‌های اسلامی و قوانین اسلامی پیش رفته است. لذا سرزمين‌مان ايران هر چه دارد از اسلامی بودن آن است.
و هر زمان هر بلا و نابودی بر سر کشور ایران در طول تاریخ آمده است، بر اثر جدایی از دین و بی‌اعتنایی به برنامه‌های اسلامی بوده است.
طبق فرموده‌ی امام خمینی (قدس‌‏سره) که فرموده است: «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست» لذا نباید لحظه‌ای به فکر جدایی دین از سیاست باشیم. و آن کسانی که این ادعای جدایی دین از سیاست را داشتند امثال دکتر مصدق، تاریخ ثابت کرده که این باعث زوال و نابودی کشور خواهد شد.

روز 28 مرداد يادآور کودتای ننگين و سياهی است که شيرينی نهضت‌ملی شدن صنعت نفت را در کام ملت ايران تلخ کرد. کودتای 28 مرداد سال 1332، نقطه عطفی در تاريخ معاصر ايران است.
دولت انگليس كه با ملی شدن صنعت نفت، ضربه مهلكی به سياست‌هايش در ايران وارد شده بود، تصميم گرفت از راه‌های مختلف به تضعيف دولت مصدق بپردازد.
بالاخره در اثرتلاش‌های دولت انگليس و حمايت و مساعدت دولت آمريكا، و حمايت عناصرداخلی و حمايت مالی و اجرایی سازمان مخفی اطلاعات بريتانيا و سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا [سيا] طرح سرنگونی مصدق به تصويب رسيد و اجرا شد.

انگليسی‌ها،‌ لحظه‌ای‌ از توطئه عليه مصدق فارغ نشدند و در تمام مدتی‌ كه مصدق مشغول كاربود، تلاش‌های‌ زيادی‌ ازسوی‌ انگليسی‌ها عليه او،‌ صورت گرفت؛ كوشش مداوم برای‌ براندازی‌ دولت او، تحريم نفت و ايجاد پاره‌ای‌ مشكلات اقتصادی‌ عليه ايران در كاهش تدريجی‌ پايگاه مردمی‌ مصدق موثر افتاد و در نهايت سقوط وی‌ را تسهيل كرد.
بنابراين می‌توان گفت: اقدام‌های‌ انگليس، عامل اصلی‌ سقوط مصدق بود.[۱]

کودتای‌ 28 مرداد سرمنشأ خيانت آمريکا در ايران است، آمريکايی‌ها و انگليسی‌ها در اين روز براي تامين منافع خود در مقابل مردم ايران ايستادند و محمدرضا شاه را دوباره به قدرت بازگردانده و ميليون‌ها بشکه نفت ايران را به غارت بردند.
دکتر مصدق و آيت الله کاشانی‌، دو عنصر غير وابسته به بيگانه با طرز تفکرهای‌ متفاوت بودند. کاشانی‌ معتقد به مبارزه بر اساس انديشه اسلامی‌ بود، ولی‌ مصدق با همه مسائل، بدون توجه به معيارهای‌ اسلامی‌، برخوردی‌ سياسی‌ داشت.

مصدق که با حمايت و همراهی‌ آيت الله کاشانی‌ به نخست وزيری‌ ايران رسيده بود، تا پيش از واقعه سی‌تير سال 1331، به توصيه‌ها و ديدگاه‌های‌ ايشان توجه ويژه داشت.
مصدق پس از اين قيام خونين که با رهبری‌ حکيمانه آيت الله کاشانی‌ و فداکاری‌‌های‌ ملت ايران دوباره به زمامداری‌ رسيد، روش ديگری در پيش گرفت.

با آنکه دولت وی‌ می‌توانست با تشکيل دادگاه، عوامل جنايت کشتار مردم را به کيفر برساند، چنين نکرد. حتی‌ مصدق، سرلشکر وثوق، يکی از سران اين توطئه را به سمت معاونت خود برگزيد و اين، سرمنشأ اختلاف‌های‌ اساسی‌ ميان مصدق و آيت الله کاشانی شد.
دکتر مصدق، حتی کوچک‌ترين اقدامی‌ در راه خنثی‌ کردن کودتای‌ 28 مرداد 1332 نکرد. البته درست است که مصدق نيروی‌ کافی‌ برای‌ مقابله نداشت، ولی‌ وی‌ از امکانات محدود خود نيز استفاده نکرد. در فاصله روزهای‌ 25 تا 28 مرداد، همه می‌دانستند که کودتای‌ خونينی‌ در راه است.
مصدق هم کاملاً از اين مسئله آگاه بود، ولی‌ حتی آماده باش معمولی‌ هم به نيروهای‌ طرفدار خود نداد و ستاد ارتش او نيز کوچک‌ترين مقاومتی‌ در برابر کودتاچيان نشان نداد.

آيت الله کاشانی‌ در روز 27 مرداد، نامه‌ای‌ به دکتر محمد مصدق نوشت و در آن، با لحن تلخ و شکوه آميز، حتمی‌ بودن وقوع کودتا را به دست ژنرال زاهدی‌ مطرح ساخت و با پيشنهاد مذاکره برای مبارزه مشترک، دو تن از يارانش را نزد مصدق فرستاد.
ولی در کمال شگفتی‌، دکتر مصدق پيشنهاد آيت الله کاشانی‌ را رد کرد و در پاسخ چنين نوشت: «اينجانب مستظهر به پشتيبانی‌ ملت ايران هستم».

با طرز فکری که مصدق داشت، در صدد افزايش اختيارات خود و محدود کردن اختيارات مجلس شورای‌ ملی‌ برآمد و بنای‌ اختلاف با آيت‌الله کاشانی‌ را گذاشت. بدين ترتيب او بدون توجه به نقش و رهبری‌ آيت‌الله کاشانی‌ در قيام سی‌تير که منجر به روی‌ کار آمدن مجدد او شد، به پياده نمودن شعار «جدايی‌ دين از سياست» پرداخت و برخی‌ روحانيون و نزديکان آيت‌الله کاشانی‌ را دستگير کرد.
عوامل داخلی‌ و خارجی‌ نيز آن‌چنان شخصيت اين مرد روحانی‌ بزرگ و شريف را لکه‌دار کردند که شايد بتوان آن را در تاريخ ايران بی‌سابقه دانست.

رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمينى(قدس‌‏سره) بارها در طى‏ دوران حياتشان، درباره عوامل پيروزى انقلاب اسلامى ايران ‏صحبت فرمودند كه در يكى از آن سخنان، عامل مهم پيروزى‏ انقلاب اسلامى و تداوم آن را اسلامى بودن نهضت و فداكارى و جان‌فشانى براى مكتب ذكر كردند و عامل شكست و ناتمام ‏ماندن نهضت‌ملى شدن نفت در دوران دكتر مصدق را تكيه بر ملى ‏گرايى بيان فرمودند.
حضرت امام خمينى(قدس ‌سره) بارها ملى‌گرايى را نكوهش‏ كرده و می‏‌فرمودند: «ما اسلام را می‌خواهيم و از ملی‌گرايى سيلى‏ خورده‌‏ايم و... ما چقدر سيلى از اين مليت ‏خورديم، ما نمی‌توانيم تحمل كنيم به اين كه هر كس، هر جورى دلش‏ می‌خواهد؛ خير، من دلم می‌خواهد كه حالا دمكرات باشد، من‏ دلم مى‌خواهد كه ملى باشد، من دلم مى‌خواهد كه ملى و اسلامى باشد» ما از اينها ضربه ديده‏‌ايم، ما اسلام را می‌خواهيم ‏غير اسلام را نمى‌خواهيم».[2]

هم‌چنین یکی از عواملی که در به وقوع پیوستن کودتا نقش داشت، اشرف پهلوی خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی بود.
مهم‌ترين نقشی‌ كه اشرف پهلوی‌ در حيات تاريخ سياسی‌ سلطنت پهلوی‌ ايفاء نمود، كودتای‌ 28 مرداد 1332 و ساقط نمودن حكومت ملی‌ دكتر مصدق بود.
اشرف كه در خلال سال‌های‌ 1325 الی‌ 1330 يكی‌ از مهره‌های‌ پرنفوذ دربار به حساب می‌آمد و در نصب و عزل بسياری‌ از رجال نقش داشت پس از نخست‌وزيری‌ مصدق در مقابل او قرار گرفت و همراه مادرش تاج‌الملوك، جناحِ درباری مخالف دولت مصدق را تشكيل داد.

غروب روز 28 مرداد سال 1332، غروب آزادی در ايران بود. کودتاچيان مسلط شدند و همه نهادها و مراکز تجمع آزادی‌‌خواهان به دست اوباش و اشرار به آتش کشيده شد.
شاهِ فراری‌ بازگشت و به جای‌ حکومت جمهوری‌، رژيم استبداد سلطنتی‌ به مدت طولانی‌ ربع قرن برقرار گرديد.
روز 29 مرداد، رژيم استبداد با اعمال وحشت و ترور در سراسر کشور و سرکوب نهضت و دستگيری‌ آزادی‌ خواهان، نفس‌ها را در سينه حبس کرد.
پست‌های‌ مهم مملکتی‌ به دست عوامل کودتا سپرده شد و عوامل اصلی‌ کودتا در ارتش ترفيع درجه گرفتند.
مطبوعات زير سانسور دولت رفت و سازمان پليس مخفی‌ با عنوان ساواک ايجاد شد. استعمار نيز به وسيله شاه دست نشانده، سلطه خود را در ايران استوار و در 25 سال پس از کودتا، نفت ملی‌ شده ايران را به بهای‌ ارزانی‌ غارت کرد.

ناکامی‌ مصدق در ايجاد دموکراسی‌ مورد نظرش هم‌چون لکه ننگی‌ بر تاريخ کشور بر جای‌ ماند. که علت آن دوری از اسلام و قوانین اسلامی که همان دموکراسی اسلامی است می‌باشد.
کودتای‌ 28 مرداد از حوادث عبرت‌آموز و تلخ تاريخ اسلام است که با تفکر و تامل در آن می‌توان با بصیرت کامل و با الهام از فرمایشات مقام معظم رهبری از تکرار چنين حوادثی‌ در کشور جلوگيری‌ کرد.

 

---------------------------------------------
پی نوشت
[۱]. اسماعيل اقبال،‌ نقش انگليس دركودتاي 28 مرداد 1332، تهران: اطلاعات ، 1375.
[2]. امام خمينى(ره)،17/آبان/1372، صداى جمهورى اسلامى ‏ايران./ و صحیفه نور، تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1361، ج 12 ص 256

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 10 =
*****