چکیده: استفاده از مذهب بر ضد مذهب، منحصر به داستان مسجد ضرار نیست؛ بلكه در طول تاریخ، استعمارگران، دستگاههای جبّار و منافقان از این وسیله استفاده كرده و در بسیاری از موارد (مانند جریانهای فکری مختلف(خوارج و...) به اسلام ضربه زدهاند.
در قرآن کریم در سوره توبه به ماجرای مسجد «ضرار» اشاره شده است. علت نام گذاری مسجد ضرار به این نام؛ از این رو بوده که گروهى از منافقان براى تحقّق بخشیدن به نقشه هاى پلید خود علیه اسلام و مسلمانان، اقدام به ساختن مسجدى در مدینه کردند، تا با عنوان مسجد پایگاهی برای ضربه زدن به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و مسلمانان داشته باشند.[1]
«ابوعامر» پدر حنظله شهید معروف غزوه احد، در دوران جاهلیت تمایلات شدیدی به آیین مسیحیت پیدا کرده و به مسلک راهبان در آمده بود. با ظهور اسلام و طلوع آن از افق مدینه، اقلیتهای مذهبی در جامعه جایگاه خود را از دست دادند و ابوعامر که از این موضوع ناراحت شده بود، با منافقان اوس و خزرج همکاری صمیمانهای را آغاز کرد. به جمعی از آنان پیشنهاد داد در دهکدهی قبا مسجدی در برابر مسجد مسلمانان بسازند و آنجا را پایگاهی برای توطئه علیه اسلام قرار دهند. منافقان پیش از حرکت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به سوی تبوک، اجازهی ساخت این مسجد را از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خواسته بودند و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تصمیم نهایی را به پس از مراجعت از سفر موکول کرده بود.
ولی حزب نفاق در غیاب پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) مسجد را ساختند و در مسیر بازگشت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از تبوک به مدینه از او خواستند که با خواندن چند رکعت نماز آنجا را افتتاح کند. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به وسیله فرشتهی وحی از توطئه منافقین آگاه شد و دانست که مسجد ضرار به منظور ایجاد تفرقه میان مسلمانان ساخته شده است. بنابراین دستور داد مسجد ضرار را با خاک یکسان کنند و تیرهای چوبیاش را بسوزانند و به زبالهدانی تبدیل کنند. به این ترتیب پایگاه منافقان نابود شد و تنها حامی آنها «عبدالله بن ابّی» نیز دو ماه پس از جنگ تبوک درگذشت.[2]
قرآن كریم در سوره توبه، پس از معرفی گروههایی از منافقان می فرماید: «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْریقاً بَینَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ یشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ * لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ[توبه/107و 108] مردمانی که مسجدی ساختند برای زیان رساندن [به مسلمانان]، و [تقویت] كفر، و تفرقه افكنی میان مؤمنان، و كمینگاه برای كسی كه از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه كرده بود، آنها سوگند یاد میكنند كه جز نیكی [و خدمت] نظری نداشتهایم؛ امّا خداوند گواهی میدهد كه آنها دروغگو هستند. هرگز در آن[مسجد به عبادت] نایست! آن مسجدی كه از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایستهتر است كه در آن [به عبادت] بایستی. در آن، مردانی هستند كه دوست میدارند پاكیزه باشند و خداند، پاكیزگان را دوست دارد».
اهداف بانیان مسجد ضرار
در آیه اول از دو آیه فوق، چهار هدف برای بانیان مسجد ضرار بیان شده است:
1. زیان رساندن به مسلمانان: «ضِراراً»؛
2. تقویت مبانی كفر و برگرداندن مردم به وضع پیش از اسلام: «وَ كُفْراً»؛
3. ایجاد تفرقه در میان صفوف مؤمنان: «وَ تَفْرِیقاً بَینَ الْمُؤْمِنِین». با اجتماع گروهی از مردم در این مسجد، مسجد قبا و مسجد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از رونق میافتاد. از این جمله چنین بر میآید كه نباید فاصله میان مساجد، آنچنان كم باشد كه از جمعیت یكدیگر بكاهند.
4. ایجاد پایگاه نفاق: آخرین هدف آنها این بود كه مركز و كانونی برای كسی كه از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه كرده و سوابق سوئش بر همگان روشن بود (ابو عامر) بسازند: «وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْل» تا از این پایگاه نفاق، برنامههای خود را عملی سازد.[3]
در آیه دوم پس از نهی از نمازخواندن در مسجد «ضرار» به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دستور میدهد در مسجدی نماز بخواند كه از روز اول براساس تقوا بنا شده است: «لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیه».
در نتیجه: استفاده از مذهب بر ضد مذهب، منحصر به داستان مسجد ضرار نیست؛ بلكه در طول تاریخ، استعمارگران، دستگاههای جبّار و منافقان از این وسیله استفاده كرده و در بسیاری از موارد (مانند جریانهای فکری مختلف(خوارج و...) به اسلام ضربه زدهاند. این روزها نیز شاهد ضربهزدن به اسلام از سوی استعمارگرانی مانند آمریکا، انگلیس و منافقانی مانند وهابیت و داعش جنایتکار هستیم که باید با رواج اتحاد اسلامی و مقابله با این جریانات حساب این جریانهای نوظهور را از اسلام ناب جدا کنیم.
.......................................................
پینوشت
[1]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 3، ص 228.
[2] البدایة و النهایة، ج 5، ص 21 و 22؛ سیره ابن هشام، ج2، ص530
[3]. تفسیر نمونه، ج8، ص177.
نظرات
امروزههم متاسفانه از این دست جاها کم نیستند.