چکیده:خادم به من گفت آیت الله العظمی بروجردی میخواهد شما را ببیند!! من به همراه ایشان، به خانه آیت الله العظمی بروجردی رفتم و درحالیکه خیلی خوشحال شده بودم، نشستم و دست ایشان را بوسیدم، وایشان با من، حال و احوالی کردند و گفتند، چه میخوانی؟ مدرسه در چه حالی است؟ و در همین زمان پاکتی را به من دادند. پاکت را گرفتم و دست آیت الله بروجردی را بوسیدم؛ ولی زمانی که داشتم از اتاق خارج میشدم آیت الله العظمی بروجردی گفت: آقای فلانی، وقتیکه حرم مشرف شدید با خانم مؤدب رفتار کنید!!
آیتالله «سید حسین بروجردی» در سال ۱۲۹۲(ه.ق) در بروجرد به دنیا آمد. پدرش «سید علی طباطبایی» از علمای شهر و مادرش دختر «سید محمد علی طباطبائی» بود. نسب ایشان، با ۳۲ واسطه به امام حسن(علیهالسلام) میرسد.[1] ایشان در ۷ سالگی وارد مکتبخانه شد و پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد. در سال ۱۳۱۰ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در درس علمای بزرگ اصفهان شرکت کرد و بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیعالاول سال ۱۳۱۹ به بروجرد مراجعت کرد. ایشان در سن ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف عزیمت کرد و در درس آخوند خراسانی وارد شد و نه سال از محضر درس ایشان و دیگر علمای نجف بهره برد و پس از آن مجدداً به بروجرد برگشت.
آیتالله بروجردی در سال ۱۳۶۴ برای معالجه از بروجرد به تهران آمد. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزهی علمیه قم خصوصاً امام خمینی از آیتالله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت شیعه و مدیریت حوزه دعوت کردند.[2] سرانجام ایشان در ۲۶ صفر ۱۳۶۴ ق وارد قم شده و مورد استقبال جمع کثیری از علمای قم قرار گرفتند و هر یک از علما و طلاب قم تا آنجا که میتوانستند در یاری آیتالله بروجردی همت گماشتند.[3]
مرحوم آیتالله بروجردی در طول زندگی پربرکتشان دارای ویژگیهای فراوانی بودند که یکی از مهمترین آنها علاقه و احترام زیاد به حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) بود. در زمان مرجعیت ایشان سعود بن عبدالعزیز[4] به ایران سفر کرد و فرستادهی وزیر خارجه عربستان، به همراه وزیر خارجهی ایران، سفیر ایران و وزیر دربار، خدمت آیت الله العظمی بروجردی آمدند و اظهار داشتند که آقای ملک سعود میخواهد خدمت شما برسد؛ اما مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در همان بدو امر امتناع کردند. خیلی از بزرگان تلاش کردند و حتی برخی از مراجع با ایشان صحبت کردند که شما مدافع تقریب بین مذاهب هستید و اگر آنها به قم بیایند و با شما ملاقات کنند، برای شیعه مایه اعتبار است.
ایشان در پاسخ فرمودند: اگر پادشاه سعودی، به قم بیاید، به دیدن من میآید، ولی به زیارت فاطمه معصومه(سلامالله علیها) نمیرود و اینکه یک پادشاه، به عنوان من، به قم وارد بشود و نسبت به خانم فاطمه معصومه(سلامالله علیها) بیاحترامی کند، هتک اهلبیت(علیهمالسلام) است و من به عنوان مرجع این مذهب، نمیتوانم تحملکنم که مذهب، اینگونه مورد هتک قرار بگیرد. بنابراین، ایشان به خاطر مقام خانم حضرت معصومه(سلامالله علیها) ملاقات با پادشاه عربستان را نپذیرفتند.[5]
خاطرهای زیبا از یکی از طلاب
یک طلبهی آذری به قم آمده بود و تنها در مدرسه حجتیه زندگی میکرد، پس از اندکی دچار بیماری سختی شد. وی با همان حالت به زیارت حضرت معصومه(سلامالله علیها) و پس از شکایت از احوال خود که تصمیم به ترک قم و حوزهی علمیه میگیرد. هنگام برگشت به مدرسهی حجتیه خادم مدرسه به من گفت که از بیت آیت الله العظمی بروجردی آمده بودند و تو را میخواستند. من در ذهن خودم گفتم که آیت الله العظمی بروجردی با ما چه کار دارد! من یک طلبه گمنام هستم و حتماً اشتباه شده است. اعتنایی نکردم و رفتم داخل حجره که دوباره خادم آمد و گفت: مگر من نگفتم که آیت الله العظمی بروجردی با شما کار دارد؟! خادم آیت الله العظمی بروجردی در مدرسه ایستاده و میخواهد شما را ببیند.
من پیش خادم رفتم که ایشان به من گفت: آقای فلانی شما هستید؟ آیت الله العظمی بروجردی میخواهد شما را ببیند! من به همراه ایشان، به خانه آیت الله العظمی بروجردی رفتم و درحالیکه خیلی خوشحال شده بودم، نشستم و دست ایشان را بوسیدم، وایشان با من، حال و احوالی کردند و گفتند، چه میخوانی؟ مدرسه در چه حالی است؟ و در همین زمان پاکتی را به من دادند. پاکت را گرفتم و دست آیت الله بروجردی را بوسیدم؛ ولی زمانی که داشتم از اتاق خارج میشدم آیت الله العظمی بروجردی گفت: آقای فلانی، وقتیکه حرم مشرف شدید با خانم مؤدب رفتار کنید![6]
--------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. مفاخر اسلام، علی دوانی، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، تهران، ج12، ص95-69.
[2]. زندگی آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، نشر مجمع تقریب مذاهب اسلامی، تهران، ۱۳۷۹ش، ص53.
[3]. برای اطلاعات بیشتر دربارهی حمایت علمای قم از آیت الله بروجردی بنگرید به: محمد علی آبادی، الگوی زعامت، انتشارات هنارس، ص44 و خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، سید محمد حسین علوی، انتشارات اطلاعات تهران، ۱۳۴۱ش، ص120-119.
[4]. سعود بن عبدالعزیز پسر اول عبدالعزیز است و عبدالعزیز هم همان فردی بود که مذهب عربستان را به سمت وهابی سوق داد.
[5]. شیعه نیوز
[6]. شیعه نیوز
نظرات
بسیار عالی