در یکی از جنگ های اسلامی، امیر مومنان علی علیهالسلام بر یکی ار رزمندگان کفار ، دست یافت و شمشیر کشید تا او را بکشد. در همان هنگام آن کافر به صورت حضرت، آب دهان انداخت ؛ به صورت آن بزرگواری که افتخار تمام پیامبران و اولیاء بود و کسی که ماه درخشان آسمان در محضر او به سجده می افتد. در آن لحظه، علی علیهالسلام از کشتن دشمن دست بر داشت و شمشیرش را به کناری انداخت. دشمن سرسخت و لجوج علی علیهالسلام از این کار تعجب کرد؛ زیرا فکر کرد علی علیهالسلام بی آنکه مورد عفو باشد، او را عفو کرده است.
از این رو از حضرت پرسید تو شمشیر تیز را روی من کشیدی، ولی اکنون آن را کنار انداخته ام مرا رها کردی؟ ای علی! به من بگو با اینکه میدان نبرد و ستیز بود، چرا به من رحم کردی؟
امام علی علیهالسلام در پاسخ او فرمود: وقتی که آب دهان به سوی من انداختی، خشمگین شدم. دیدم اگر در این حال تو را بکشم، برای آرامش دل و تسکین خواهد بود، نه برای خدا بنابراین صبر کردم تا خشم فرو نشیند و تنها برای رضای خدا با تو بجنگم. بدین ترتیب امام علی علیهالسلام در سخت ترین شرایط، مراقب اخلاص و بندگی خود بود تا مبادا در وجود مبارکش، روزنهای برای شیطان گشوده شود. او مرد اخلاص است و با دغلبازی ضدیت دارد، او مرد توحید و صفاست و هرگز شرک و دوگانگی به وجود او راه ندارد.