چکیده: یکی از مناقشات شیعیان، پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) تعیین جانشین ایشان بود. مشکل بزرگ آنها سن کم امام جواد (علیه السلام) برای جانشینی بود...
پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) یکی از مسائل مهم شیعیان، جانشین امام رضا (علیه السلام) بود. از آنجا که تنها فرزند ایشان بیش از هشت یا نه سال سن نداشتند، در بین شیعیان اختلاف افتاد در اینکه آیا ممکن است ایشان قبل از سن بلوغ بتوانند عهدهدار مقام امامت باشند یا نه. در تاریخ نقل شده که شیعیان بر سر این جریان دچار اختلافات شدند و متحیر بودند که چه خواهد شد [1] پس گروهی از شیعیان در منزل عبدالرحمان بن حجاج گرد هم آمدند و شیون و ناله کردند [2].
به راستی مشکل امام برای شیعیان از اساسیترین مشکلات ایمانی آنهاست. زیرا تمام مسائل فقهی و دینی خود را به ایشان ارجاع میدهند و پاسخ میگیرند. با وجود اینکه امام رضا(علیه السلام) فرزند خود را به عنوان جانشین معرفی کرده بودند، اما باز بین شیعیان به دلیل سن کم ایشان، اختلاف نظر وجود داشت.
در میان بحثهای صورت گرفته یکی از استدلالات اصحاب مبنی بر صحت جانشینی امام جواد (علیه السلام) این بود که ایشان مورد اصرار امام رضا (علیه السلام) بودند و این اصرار بر امامت در فرصت طولانی تا زمان شهادت ایشان صورت گرفته. پس کمبود زمان و ناچاری اثری در تعیین جانشینی ایشان نداشته.
خود امام جواد (علیه السلام) نیز مثال حضرت عیسی (علیه السلام) و نبوت ایشان در زمان شیرخوارگی را زدند و آن را دلیلی بر ملاک نبودن سن و سال برای چنین جایگاهی دانستند. [3]
تردید ایجاد شده در دل شیعیان باعث شد، عدهای از آنان به سراغ عبدالله بن موسی برادر امام رضا (علیه السلام) بروند، اما پس از درمانده یافتن او در پاسخ به سوالاتشان، وی را ترک کردند. [4] عدهای نیز به واقفیه پیوستند که شرط دانستن بلوغ را دلیل خود برای این کار میدانستند. [5]
با تمام گفتههای فوق، اکثریت شیعیان امامت امام جواد (علیه السلام) را پذیرفتند. امام جواد (علیه السلام) در مواجهه با کسانی که منکر امامت ایشان بودند به داستان جانشینی حضرت سلیمان از حضرت داود (علیهما السلام) اشاره کردند و فرمودند: حضرت سلیمان هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا میبرد، حضرت داود او را جانشین خود کرد و این در حالی بود که علمای بنی اسرائیل این عمل حضرت داود را انکار میکردند. [6]
تردید و دو دلی میان شیعیان به دلیل مسئلهی سن، آنها را بیشتر به سمت امتحان کردن علم لدنی ایشان سوق میداد.
ایام حج فرارسید و هشتاد نفر از علمای شیعه از بلاد مختلف گرد آمدند تا امام را بشناسند. آنها ابتداء نزد عبدالله بن موسی رفتند، اما طولی نکشید که به درماندگی وی رسیدند و او را ترک کردند. سپس نزد امام جواد (علیه السلام) رفتند و هنگامی که پاسخ تمام سوالاتشان را نزد ایشان یافتند، این را نشان بارزی بر امامت ایشان گرفتند و از این رویداد شادمان شدند.[7] پس از این واقعه نیز عدهی دیگری نزد ایشان رفتند و پاسخ همهی سوالاتشان را یافتند در حالی که سن امام هنوز به ده سال نمی رسید. [8]
شیخ مفید نیز استدلالاتی را در باب امامت امام جواد (علیه السلام) ذکر میکند که به آنها اشاره میکنیم: 1. بر اساس استدلال عقلی «کمال العقل لا یستنکر لحجج الله مع صغر السن» (کمال عقل را برای حجتهای خدا نمی توان با وجود کمی سن انکار کرد) و نیز داستان حضرت عیسی (علیه السلام) سن ملاکی در کمال عقل نیست.
2.رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از امیرالمومنین (علیه السلام) برای پذیرش اسلام قبل از سن بلوغ دعوت کردند.
3. در جریان مباهله حسن و حسین (علیهما السلام) در حالی که دو کودک خردسال بیش نبودند حاضر شدند. [9]
شیخ مفید تنها چیزی را که در امامت امام بعدی مهم میداند، نصّ امام پیشین بر امامت وی میباشد و روایاتی را از عدهای از راویان، مبنی بر این نصّ نقل میکند که این راویان عبارتند از: علی بن جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) ، صفوان بن یحیی، حسین بن بشار ، معمر بن خلاد، ابن قیاما الواسطی، ابن ابی نصر البزنطی ، ابویحیی الصنعانی ، یحیی بن حبیب ازیات، الخیراتی، حسن بن جهم ، و .... [10]
از این روایات به راحتی امامت امام جواد (علیه السلام) برای شیعیان اثبات میشود.
___________________
پینوشت:
[1]. دلائل الامامة، ص204.
[2]. عیون المعجزات، ص119.
[3]. روضة الواعظین، ص203.
[4]. مناقب ابن شهرآشوب، ج2، ص429.
[5]. فرق الشیعة، ص88.
[6]. الکافی، ج1، ص383.
[7]. بحارالانوار، ج50، ص 99-100.
[8]. الکافی، ج1، ص314.
[9]. الفصول المختاره، ص256-257.
[10]. الارشاد مفید، ص317.