برای دريافت محدوده اهتمام به رضايت مردم ورعايت رضای الهي، در منابع دينی مطالب فراوانی وجود دارد كه تأمين رضايت مردم را در صورتی ارزشمند قلمداد میكند كه در كنار آن مخالفت با دستورات دينی نباشد. برای تبيين اين مطلب توجه به نكات ذيل ضروری است:
1. در واژه اسلام و مسلم مفهوم تسليم نهفته است، البته تسليم در برابر خداوند و دستورات او، نه تسليم در برابر دشمنان و معاندين و شياطين، و اين امر تحقق خارجی نمیيابد مگر با اطاعت از دستورات دين. يك مبلغ در صورتی كه رضايت مردم را بیاعتنايی به اوامر الهی احساس كرد هرگز به آن نمیانديشد.
2. قرآن مجيد میفرمايد: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ اِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبينا»؛(1) «هر گاه خدا و رسول او فرمانی را صادر كنند، هيچ مرد و زن مؤمنی حق ندارد خود را در امور شخصی خويش، مختار بداند و كسی كه خدا و رسولش را نافرمانی كند، حتماً به گمراهی آشكار مبتلا شده است.»
از اين آيه چنين استنباط میشود:
الف. مؤمنين در مقابل دستورات خدا و رسولش حق عمل بر خلاف آن را ندارند، گرچه در امور شخصی آنان باشد، چه رسد به مسائل اجتماعي.
ب. اگر خداوند و رسولش در موضوعی حكمی را صادر نكردند، انسانها بر اساس تجارب و تحقيقات خويش میتوانند راهی را برگزينند و اينجا ميدان اختيار مسلمانان در استفاده از علوم و فنون بشری است. ليكن در موردی كه دين فرمانی را صادر كرده، از آنجا كه اطاعت از آن دستورات ضامن سعادت بشر است، فردی كه ايمان به خدا، قرآن و پيامبرصلی الله عليه وآله داشته باشد، راهی غير از راه دين را بر نمیگزيند.
حال اگر اين اطاعت موجب سرخوردگی و بیرغبتی از جانب مردم باشد، در كانون فكری و رفتاری يك مسلمان هيچ تأثيری نخواهد داشت.
3. اميرالمؤمنين علی عليه السلام با صراحت كامل در هنگام تعارض رضايت الهی و اميال مردم چنين میفرمايد: «وَ لا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضی اَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ فَاِنَّ فِی اللَّهِ خَلَفاً مِن غَيْرِهِ وَ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ فی غَيْرِهِ؛(2) خدا را در راضی نگهداشتن مردم به خشم نياور؛ زيرا خشنودی خدا جايگزين هر چيزی بوده، اما هيچ چيز جايگزين خشنودی خدا نمیشود.»
4. در جای ديگر اميرمؤمنان عليه السلام سرآغاز تمام فتنهها را پيروی از هواهای نفسانی و مخالفت با كتاب اللَّه بيان میدارد و میفرمايد:
«انّما بَدْءُ الْفِتَنِ اهواءٌ تُتَّبَعْ و اَحكامٌ تُبْتَدَعْ يُخالَفُ فيها كتابُ اللَّه و يَتَولّی عليها رجالٌ رجالاً علی غيرِ دينِ اللَّهِ؛(3) همانا آغاز پديد آمدن فتنهها هواپرستی و بدعت گزاری است؛ نوآوريهايی كه قرآن با آن مخالف است و گروهی از اين طريق بر خلاف دين خدا بر گروهی ديگر حاكم میشوند.»
نتيجه آنكه، رضايت مردم در طول رضايت الهی است؛ يعنی ما وظيفه داريم ابتدا، رضايت الهی را مد نظر قرار دهيم و پس از آن برای جلب رضايت مردم تلاش كنيم. و در اين راستا هر چه كوشش كنيم خود يكی از عوامل مهم جلب رضای الهی است.
پی نوشت:
1) احزاب / 36.
2) نهج البلاغه، نامه 27.
3) همان، خطبه 50.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره86.