راستش احساس كردم كه به یه مشاور نیاز دارم، به یه مشكله كوچیك برخوردم من حدوده 5 ماه پیش با پسری كه 9 سال ازم بزرگتر بود آشنا شدم، الان یك ماهه كه نامزدیم. اوایل نسبت به من شور و اشتیاق بیشتری داشت... مداوم از عشق و علاقهی شدیدی كه به من داشت حرف میزد. راستش بیشتر از چهرهی جذابی كه داشت خوشم میومد، بعدها از عفت كلام و ادب و احترامی كه داشت خوشم اومد و بهش جواب مثبت دادم. من شاغل هستم و دانشجوی سال آخر دورهی كارشناسی.
اما اون دیپلم داره و ازش خواستم كه برای اینكه رضایت من و خانوادم بیشتر جلب شه، برای ادامه تحصیل اقدام كنه. مشكل من الان اینه كه احساس میكنم كه اون علاقهای كه اول داشت رو دیگه بهم نداره. بیشتر به كارش اهمیت میده تا من. من احساس میكنم، بیشتر از اینكه من براش اهمیت داشته باشم، بدنم براش داره. با اینكه هنوز عقد نكردیم، و فقط صیغهی محرمیت بینمون خونده شده، از من درخواست سكس كرد! من هم خیلی باهاش صحیت كردم ولی متقاعد نشد و به خاطر عدم رغبت من باهام بدخلقی میكرد و گاهی اوقات جوابمو نمیداد.
همش بهم میگفت دوست داری یكی دیگه نیازهای منو برآورده كنه؟... من هم برای اینكه نشون بدم براش ارزش قائلم یكبار تن دادم. به هر حال هرچند از اینكه عقد نكردیم كمی نگران بودم اما اون قول داد كه تا قبل از عقد بهم نزدیكی نمیكنه. به هر حال اون فعلا همسره موقت منه. اما بعد از اون ارتباطی كه باهاش داشتم، احساس میكنم فقط به من به عنوان یه زن نگاه میكنه تا یه شریكه زندگی... مدام ازم میپرسه كه كی وقت دارم كه دوباره باهاش باشم و وقتی من بهش میگم فعلا آمادگی ندارم، یهو جدی میشه و با من دیگه صحبت نمیكنه!!!
در طول روز یه باز زنگ میزنه دو دقیقه نمیشه، میگه سلام خوبی؟ كجایی؟ باشه پس فردا بهت زنگ میزنم. گاهی فقط دمه غروب میاد دم مترو دنبالمو، فقط منو میرسونه خونه و میره دنباله كاراش. نمیدونم چیكار كنم، یه روز صبح كه از دستش ناراحت بودم، بهش مسیج دادم كه " یه جوری شدی. اصلا دیگه از اخلاقت خوشم نمیاد. خواهشا بهم زنگ نزن، فقط بشین یه مقدار در مورده رفتار خودت فكر كن" اینو كه گفتم تا یه هفته باهام قهر بود. توی این هفته خیلی احساس بدی داشتم، در حقیقت افسرده شده بودم. با اینكه نزدیكه امتحانای دانشگام بود. اصلا رمقی به درس خوندن نداشتم.
تو شركت یهو میزدم زیر گریه. فقط دلم میخواست خودمو تو اتاق حبس كنم و فقط گریه كنم. اون موقع بود كه احساس كردم چقدر بهش وابسته شدم. از خودم تعجب میكردم كه چرا اینقدر راحت خودمو باختم و دلمو دادم دستش. باهام آشتی كرد ولی تا دو روز خیلی بد باهام برخورد میكرد. انگار نه انگار كه نامزدشم! ولی بازم رفتاراش همونجوریه،نمیدونم باید چی كار كنم. بعضی اوقات دلم میخواد به هم بزنم ولی با این اوصاف وضعیت خودم به هم میریزه و چون موقعه امتحانامه، میترسم نتونم درس بخونمو مشروط بشم! از طرفی به خودم میگم بذار بعد از امتحانا تمومش كن؛ ولی میگم تا اون موقع باید از نظر جنسی ارضاش كنم، ولی دوست ندارم. احساس میكنم داره ازم سوء استفاده میشه. یه جوری شدم. میخوام علاقم بهش كم بشه كه تمومش كنم. اما نمیدونم چطوری!اگر لطف كنید بگین كه چه كاری انجام بدم بهتره، ممنون میشم. موفق و پیروز باشید
***جواب:
سلام
در مورد اینکه گفتید که اظهار علاقهاش به شما کم شده عرض میکنم : این در مورد پسرها طبیعیه بخاطر اینکه منشا اظهار علاقه مردان به زنان بیشتر جسمانی است تا عاطفی یعنی هر وقت از نظر جسمی لذت بیشتری ببرند بیشتر قربون صدقه زنشون میرن بنا بر این هر چقدر که زن از نظر جنسی بیشتر به شوهرش برسه و تحویلش بگیره توی دل شوهرش بیشتر جا میکنه
پس نگاه جنسی مرد به زن جدای از نگاه به او به عنوان شریک زندگی نیست بلکه تحکیم کننده زندگی خانوادگی است یعنی دل مرد رو به زندگی گرم میکنه و اونو مثل موم در دست زن نرم میکنه
علاوه بر اینکه زن شرعا حق نداره از بهره جنسی بردن شوهرش جلوگیری کنه و در این زمینه فرقی هم بین ازدواج موقت و دائم هم نیست مگر اینکه در ضمن عقد چنین چیزی شرط شده باشه
پس رابطه جنسی با شوهر نه تنها به پایداری و تعمیق علاقه و عاطفه بین زن و شوهر کمک میکنه بلکه حق شرعی شوهر هم هست
البته یه نکته بسیار مهم در اینجا هست : اینکه عرض کردم رابطه جنسی نقش تعمیق رابطه عاطفی و پایدار سازی خانواده رو داره در مورد ازدواج دائم حتمی است اما در مورد ازدواج موقت که هنوز امکان به هم خوردنش هست و ممکنه که به ازدواج دائم نرسه و از هم جدا بشن به صورت قطعی نمیشه این حرف رو زد، بخاطر اینکه در ازدواج موقت دو احتمال هست : اول اینکه: صیغه محرمیت به ازدواج دائم برسه که در این صورت رابطه جنسی زن و شوهر با هم دیگه نه تنها بد نیست بلکه اونا رو هرچه بیشتر عاشق و شیدای همدیگه میکنه دوم اینکه: اگر احتمال به هم خوردن ازدواج وجود داشته باشه، که در این صورت ممکنه دختر بعدش به شدت احساس ناراحتی کنه و فکر کنه که ازش سو استفاده شده چون میبینه رابطهای که برقرار کرده فقط لذت بدنی برای طرفش داشته و هیچ کمکی به زندگی مشترکش نکرده
بنا بر این اگر ازدواج شما حتمی است رابطه بدنی طرفینی، عشق و علاقه و در نهایت پایداری زندگی آینده شما رو بیشتر میکنه، اما اگر احتمال به هم خوردنش هست باید برای این وضعیت چارهای بیندیشید که یکی از راههای زیره :
بهترین کار اینه که اگه ممکنه هرچه زودتر عقد کنید تا خیال هر دو طرف راحت بشه البته اگر آمادگی برای انجام مراسم نیست لازم نیست مراسم بگیرید بلکه همین قدر که یک عقد ساده بگیرید کافیه پس میتونید بهش بگید که اگر میخوای که با خیال راحت در اختیارت باشم بیا منو عقد کن، اما از رابطه در شرایط فعلی ناراحتم چون احساس میکنم که اگر به هم بخوره به شدت ضربه روحی خواهم خورد
اگر این نشد دو کار میتونید بکنید یا اینکه باهاش صحبت کنید و قبول کنه به هر مقدار که شما تمایل داشتید به شما دست بزنه و یا اینکه توافق کنید که صیغه رو تمومش کنید و تا زمان عقد نامحرم بشید تا اون ارتباط بدنی از شما طلب نکنه
اگر هیچ کدوم اینا نشد یعنی دلتون راضی نشد که صیغه رو تموم کنید و در عین حال هم اون مایل به رابطه بود و دیدید اذیت میشه، شما اگر میتونید با توجه به مطالبی که عرض کردم یک مقدار دیدتون رو عوض کنید یعنی قبول کنید که مردها و زنها فرق دارند و دید جسمانی مرد به زن دلیل بر این نیست که اون مرد فقط جسم زن رو میخواد و به اون به عنوان شریک زندگی نگاه نمیکنه، پس اگر بتونید این فکر رو قبول کنید میتونید - بدون اینکه احساس ناراحتی کنید- از نظر جنسی همسرتون رو ارضا کنید اگر فکرتون این باشه در صورتی که خدای نکرده به هر دلیل بهم خورد بازم احساس ناراحتی چندانی نخواهید کرد چون به خودتون میگید گرچه این رابطه جسمانی به پایداری خانواده کمکی نکرد اما تونست که به تحکیم عاطفه در طرفین کمک کنه پس معلوم میشه رابطه جسمانی صرف نبود که فکر کنم ازم سو استفاده شده
علاوه بر اینکه میتونید به این فکر کنید که هرچه شما از نظر جنسی اونو راضی کنید اونم از نظر عاطفی بیشتر به شما وابسته خواهد شد پس اگر دلش رو میخواید باید از نظر جسمانی راضیش کنید پس میتونید برای جذب دل همسر قبول کنید که رضایتش رو در امور جنسی جلب کنید
موفق باشید
نظرات
بنظر من توصیه شما خوب بود.. اما توصیه آخرتون نه.. اگه این آقا خانوم رو ول کنه و بره شما پاسخگو آینده این خانم هستید؟ چون از نوشته های این خانوم مشخصه مقید هستند و بعد اگه به مسیرهای نادرست بروند... لطفا محتاط تر پاسخ بدهید