انتخاب خودم بهتره یا خانوادم؟

01:07 - 1391/11/11
اگر خودم بخوام انتخابی داشته باشم، کمی مردد هستم که شاید انتخاب درستی انجام ندم و همین طور اگر معرفی از سمت خانواده باشه، دلم این پذیرش رو نداره که بخوام تایید اولیه برای بررسی داشته باشم...
انتخاب

 پسری 24 ساله هستم و دانشجوی کارشناسی ارشد. مدتی هست که به این نتیجه رسیدم که نیاز به ازدواج دارم و این احساس نیاز، مخصوصاً از بعد عاطفی فشار زیادی بهم وارد میکنه این روزها.

از طرفی شرایط مناسبی هم ندارم. کار که ندارم و به طور پروژه‌ای کار میکنم و مختصر درآمدی برای خرج خودم در میارم که اصلا مناسب برای اداره یک زندگی نیست و اینکه سربازی هم نرفتم. اکثر شرکت‌ها یا سازمان‌هایی که مراجعه کردم یا معرفی کردند، به دلیل نداشتن پایان خدمت، نتونستم مشغول به کار شوم.

از طرفی هم، سن ازدواج بالاست برای اطرافیان من و اینکه از سمت اونا هم گاهی صحبت‌هایی میشه اما اکثراً مطرح شدنش جدی نیست و منم سکوت میکنم و هم اینکه چند مورد ازدواج در سنین 20 تا 24 سال هم داشتیم در فامیل اما به دلیل ناموفق بودنشون و داشتن مشکلات زیاد در زندگی (به طلاق نرسیده البته) ، دید منفی ایجاد کرده برای اطرافیانم.

این بعد مادی مسئله بود و اما معنوی. در مورد معنوی هم مقید به همه مسائل شرعی هستم و دوست ندارم نیازی رو از راه غیر عقلی و شرعی برآورده کنم. از طرفی با یک مسئله رو به رو شدم که آیا انتخاب باید توسط خودم صورت بگیره و به خانواده برای ادامه مسیر و پیش نیازهای ازدواج معرفی بشه یا اینکه خانواده بهتره موردی رو معرفی کنند؟

اگر خودم بخوام انتخابی داشته باشم، کمی مردد هستم که شاید انتخاب درستی انجام ندم و همین طور اگر معرفی از سمت خانواده باشه، دلم این پذیرش رو نداره که بخوام تایید اولیه برای بررسی داشته باشم. البته فکر میکنم در هر دو حالت انتخاب صحیح مهم باشه، این طور نیست؟

چطور می‌تونم انتخاب درستی برای شروع و ادامه بررسی‌ها داشته باشم؟ گاهی به مشکل بر می‌خورم در انتخاب‌های که سر راهم هست به همین خاطر انتخاب شریک زندگی هم مطمئناً برام پر از سختی و شک و نگرانی خواهد بود به حدی که شاید بدونم فردی مناسبه اما نتونم تصمیمی در موردش بگیرم.

حضرت علی علیه‌السلام  هم می‌فرمایند که فرصت‌ها مثل ابر هستند، زود می‌گذرند؛ دوست ندارم فرصت‌هایی که در پیش رو خواهم داشت رو از دست بدم که در آینده باعث پشیمانی بشه.

سوال دیگری هم که از خدمتتون دارم اینه که به دلیل یک سری مسائل کاری با خانمی آشنا شدم که در مورد کارم به من کمک کردند اما از طریق ایمیل و چت که البته حضوراً هم چند بار بخاطر مسائل کاری ایشون رو کوتاه ملاقات کردم.

به طور کلی یک ارتباط رسمی و کاری شکل گرفت. اما در این بین فکرم معطوف به شخصیت و اعتقادات ایشون شد و به نظر خیلی فرد با کمالات و معتقدی آمد. بالاخره شما ما جوان‌ها رو بهتر می‌شناسید، مخصوصا با نیاز‌های که داریم و اینکه گاهی بعضی افراد کمی متفاوت حضور پیدا میکنند در زندگی فرد.

سوالم اینجاست که آیا به این فرد می‌توان به عنوان موردی برای ازدواج نگاه کرد یا خیر؟ البته مساله‌ای هم در اینجا هست که اون خانم هم شهری من نیستند و من دانشجوی شهرشان هستم. اگر می‌توان این نگاه را داشته باشم که ایشان هم می‌توانند مورد مناسبی باشند، چطور باید این مساله را مطرح کنم؟ ابتدا نظر خود فرد را بپرسم یا راه دیگری وجود داره؟ آیا می‌توان غیر مستقیم بررسی‌های اولیه را انجام داد؟ این رو هم بگم که من خیلی کم رو هستم و حتی با خانواده هم نمی‌توانم در این مورد چیزی بگم چه رسد به اینکه با خانمی در مورد این مسائل صحبت کنم!از وقت و حوصله که در اختیار همه هم وطنان عزیز قرار میدید ممنونم.

***جواب:

سلام

در مورد مشکلات مالی اگر اهل توکل به خدا هستی می‌تونی با اعتماد با خدا جلو بری و ازدواج کنی تا مشکلات مالیت تدریجا حل بشه اگرم اهل توکل به خدا نیستی می‌تونی با برنامه‌ریزی به صورت تدریجی به سمت ازدواج بری تا در طول زمان بتونی قدم قدم جلو بری تا به تشکیل زندگی برسی لذا انتخاب همسر رو که پول نمی‌خواد الان می‌تونی انجام بدی و با موافقت خونواده‌اش عقد کنی و بعد سربازی که شرایطتت بهتر شد تشکیل زندگی بدی بنابراین اگر پیشنهادی هرچند غیر جدی در مورد ازدواج در خونه مطرح شد تو با برخوردت جدیش کن و دنبالش رو بگیر تا به نتیجه برسی

در مورد اینکه می‌گی ازدواجهای ناموفق در فامیل داشته اید عرض می‌کنم این موارد معمولا کار بعدیها رو خراب می‌کنه ولی باید توجه داشته باشی که خراب شدن ازدواج ربطی به سن نداره بلکه به درست یا نادرست بودن انتخاب بستگی داره که این مطلب رو باید به اطرافیانت تذکر بدی

در مورد اینکه شما انتخاب کنی یا خانواده عرض می‌کنم این مسلمه که شما باید انتخاب کنی منتها با کمک و مشورت خانواده و استفاده از نظرات خوب اونا، ولی این طورم لازم باشه هرچی گفتند قبول کنی بلکه اونی رو که منطقیه و توافق نظر دارید قبول کن و مواردی رو هم که اختلاف دارید از فرد سوم مثل مشاور کمک بگیر تا انتخاب درستی داشته باشی البته اینو متوجه باش که خونواده در یه جاهایی نباید دخالت کنه مثل پسند قلبی یعنی این درست نیست که مثلا مادرت بگه من از این دختر خوشم میاد پس تو هم باهاش ازدواج کن همچنین خونواده در نظر دهی باید از نگاه فرزندشون طرف رو بررسی کنند نه از دید خودشون، به این معنی که خونواده باید افکار و اخلاق و رفتار طرف رو با فرزندشون مقایسه کنند نه با خودشون پس اگر افکار و اخلاق و رفتار اونا با فرزندشون فرق داره نباید فردی رو پیشنهاد کنند که با خودشون تناسب داره بلکه باید اونی رو که به فرزندشون نزدیک تره تایید کنند

پس اینکه پدر مادرت کسی رو پیشنهاد بدن یا اینکه خودت پیدا کنی و به اونا معرفی کنی مهم نیست بلکه مهم اینه که اونا با در نظر گرفتن افکار و اخلاق و رفتار و علایق و سلایق تو جستجو کنند و فرد مناسبی رو به تو پیشنهاد بدن و همچنین در حیطه دل تو هم دخالت نکنند و توقع نداشته باشن با کسی که دوستش نداری ازدواج کنی

به عبارت دیگه نظر خواهی از پدر و مادر در امر ازدواج مثل نظر خواهی انسان ناوارد از انسان متخصصه که برای اینکه در کارش شکست نخوره از تجربه او استفاده می‌کنه، لذا پدران و مادران که تجربه یک عمر زندگی رو دارند می‌تونن برای اینده زندگی فرزندشون قابل استفاده باشن

شاید بگید: دوره زمونه عوض شده پدران و مادران از نظر اطلاعات علمی از فرزندانشون عقب هستند پس چه طور می‌تونن به اونا کمک کنند جوابش اینه که هر علمی سر جای خودش، هیچ علمی جای تجربه یک عمر زندگی رو نمی‌گیره و این تجربه در شناخت افراد و مقدار تناسب اونا با فرزندشون موثره

نتیجه اینکه انتخاب مستقل هرکدوم از جوان و خانواده درست نیست و باید با کمک هم در حیطه‌ای که گفته شد در زمینه ازدواج اقدام کنند

در مورد اون خانم هم عرض می‌کنم ایشون می‌تونه مورد خوبی برای ازدواج باشه و در مورد اینکه چه کنی باید بگم: شما خودت بهش چیزی نگو چون ممکنه گمان بد ببره که قصدت دوستی است یا اینکه خجالت بکشه و ردت کنه بنابر این یا از طریق فرد سوم ازش سوال کن و یا اینکه از خونواده ات بخواه که با منزلش تماس بگیرند و نظرش رو سوال کنند و در صورت مساعد بودن جواب، برای خواستگاری اقدام کنید

در مورد اینکه کم رو هستی می‌تونی از فردی که باهاش راحتی بخواهی به پدر مادرت بگه یا اینکه به صورت کنایه‌ای یا شوخی به پدر مادرت بگی تا یواش یواش خجالتت کم بشه تا بتونی صریحا ازشون درخواست کنی برات اقدام کنند

موفق باشید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 6 =
*****