چکیده: من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود. و [هشدار] مى دهم به پاسداران، قواى انتظامى و فرماندهان قواى انتظامى که باید این حصر شکسته بشود؛ مسامحه نشود در آن، حتماً باید شکسته بشود.
بعثیها در ۸ آبان ۵۹ با کمک پل شناور از منطقه ذوالفقاری و رودخانه بهمنشیر آبادان را محاصره کردند. انتخاب منطقه ذوالفقاری وجود نخلستانهایی بود که عبور آنها را آسان میکرد. با عبور از رودخانه، آبادان در یک محور ۳۳۰ درجهای به تصرف متجاوزان در آمد و آبادان محاصره شد. رژیم بعث که طعم مقاومت اهالی خرمشهر را چشیده بود و میدانست تصرف یک شهر چقدر سخت و تلخ است، تنها تصمیم به محاصره آبادان را گرفت و آن را عملیاتی نمود.[۱]
آنها فکر میکردند آبادان را برای همیشه در دست خواهند داشت. امام تنها با گذشت یک هفته از حصر آبادان در ۱۴ آبان خطاب به نیروهای مسلح و در آستانه ماه محرم در حضور مبلغان فرمودند:
من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود. و [هشدار] مى دهم به پاسداران، قواى انتظامى و فرماندهان قواى انتظامى که باید این حصر شکسته بشود؛ مسامحه نشود در آن، حتماً باید شکسته بشود. فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند، بیرونشان مى کنیم. اگر اینها آمدند، خسارات بر ما وارد مى کنند. نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند. از خرمشهر اینها را بیرون بکنند. حال تهاجمى بگیرند.[۲]
آیت الله خامنهای مدظله درباره تشخیص درست امام و فهم دقیق مسئله فرمودند:
... البته بین فرمایش امام [درباره لزوم شکسته شدن حصر آبادان] و عملیات «ثامنالائمه»، چند ماه فاصله افتاد و بلافاصله این کار انجام نگرفت. منتها امام، مسأله را درست تشخیص دادند. وقتی انسان جمعبندی میکند، دو نقطه برای دشمن خیلی مهم بود: یکی همین انتهای محل اتصال ایران به عراق در جنوب که عبارت بود از آبادان و خرمشهر و کلا جزیرهی آبادان. یک نقطه هم دزفول بود..... امام روی نقطهای اساسی انگشت گذاشتند. گفتند: «این حصر باید شکسته شود.» یعنی در حقیقت یکی از آن دو نقشه و دو نقطهی اصلی جنگ و حملهی دشمن را که عبارت بود از تصرف نهایی و قطعی این بخش از کشور ایران، با این دستور خودشان خنثی کردند. معلوم بود که وقتی امام دستوری بدهند، جوانان میروند و آن را عمل میکنند.[۳]
در فاصله پیام امام تا شکلگیری عملیات ثامنالائمه، چند عملیات شکل گرفت که عبارت بود از:
عملیات سه راهی آبادان در ۱۹ آذر ۱۳۵۹
عملیات توکل۲۰ دی ۱۳۶۰
عملیات تپههای مدن در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۰
عملیات فرمانده کل قوا ۲۱ خرداد ۱۳۶۰
عملیات شهید چمران در ۴ مرداد ۱۳۶۰
این عملیاتها بیشتر نقش ایذایی داشت و با سلب آرامش از نیروهای دشمن از قدرتمندتر شدن آنها در منطقه و تقویت محاصره آبادان جلوگیری مینمود.[۴]
به هر روی عملیات ثامنالائمه در ساعت یک بامداد پنجشنبه ۵ مهرماه ۱۳۶۰ و با رمز «نصر منالله و فتح قریب» آغاز شد. طرح این عملیات در چهار محور نهایی گردید که براساس این طرح، تیمسار قاسمعلی ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش و یوسف کلاهدوز قائم مقام فرمانده کل سپاه در قرارگاه مشترکی در نخلستانهای منطقه عمومی شادگان در کنار جاده ماهشهر - آبادان، در درون یک چادر مستقر شدند. جبهههای عملیات عبارت بودند از:
جبهه دارخوین به فرماندهی برادر حسن باقری و سرهنگ دوم مهدی فرمنش . شهیدان حسین خرازی و حجتالاسلام مصطفی ردانیپور هدایت نیروهای این جبهه را در خط عهدهدار بودند.
جبهه فیاضیه به فرماندهی برادر رحیم صفوی و سرهنگ منوچهر کهتری که احمد کاظمی و یدالله کلهر هدایت نیروها را در خط برعهده داشتند.
جبهه ذوالفقاری به فرماندهی برادرغلامعلی رشید و سرهنگ منوچهر امینیان که محمد جعفر اسدی و مرتضی قربانی نیروها در این خط را هدایت میکردند.
جبهه ماهشهر به فرماندهی اسحاق عساکره[۵]
نیروهای عراقی با تکیه بر توان نظامی خود و غفلت از نیروی ایمان و شجاعت غیورمردان ایرانی درک صحیحی از توان رزمندگان اسلام نداشتند و همین باعث شکست آنان گردید. البته آنها در منطقه پل حفار مقاومت میکردند، اما گستردگی محورهای تهاجم و عقبماندگی دشمن سبب آن شد که ابتکار عمل دست رزمندگان اسلام باشد و دشمن تحت فشار شدیدی قرار گیرد. قصد دشمن ادامه مقاومت تا تاریک شدن هوا و نصب پل روی رود کارون بود تا نیروهایش را از محاصره نجات دهد و با مستقر کردن نیروهای جدید از پیشروی نیروهای ایرانی جلوگیری کند. اما در ساعت ۸:۳۲ صبح جاده ماهشهر ـ آبادان آزاد شد و پیشروی نیروهای ایرانی از شمال به جنوب و تصرف پل قصبه امکان مقاومت از عراق گرفته شد و در بعدازظهر همان روز نخست عملیات بخشی از پل حفار دست نیروهای عزیز ایرانی افتاد. با تاریک شدن هوا دشمن بعثی از اهواز به سمت خرمشهر در حرکت بود و تمام امید آنها به همان بخشهای باقیمانده از پل حفار بود که آنها را امیدوار به آمدن نیروهای جدید میکرد.
روز دوم و سوم عملیات نیز تنها با پیشرویهای سپاه و ارتش ادامه یافت و علیرغم این پیشرویها واکنش خاصی از دشمن دیده نشد و در انتها تنها در ۴۸ ساعت نیروهای خودی پس از پاکسازی کامل منطقه، در ساحل شرقی رودخانه کارون مستقر شدند.
در این عملیات و با کمک نصرت و یاری الهی ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی که شامل دو جاده استراتژیک اهواز- آبادان و ماهشهر- آبادان بود، آزاد گردید و شهر آبادان از محاصره خارج شد. اسارت ۱۸۰۰ نفر از نیروهای دشمن، کشته و زخمی شدن ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر از نیروهای منحوس بعثی و انهدام ۹۰ دستگاه تانک و نفربر، به غنیمت گرفتن ۱۰۰ دستگاه تانک و ۶۰ دستگاه نفربر، ۳ دستگاه لودر و ۱۵۰ دستگاه خودرو و انهدام ۳ فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر دشمن از پیامدهای این عملیات بود. صدام پس از این شکست ۷ تن از فرماندهان خود را تیرباران نمود که نشان دهنده اوج خشم دشمن از این شکست و اهمیت پیروزی رزمندگان اسلام است.[۶]
---------------
پینوشت
[۱] - حبیبی، ابوالقاسم. (۱۳۷۶). آبادان در جنگ (اطلس رهنما ۶):. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، صفحه ۶.
[۲] - صحیفه امام، ج ۱۳، ص۳۳۳
[۳] - این حصر باید شکسته شود!
[۴] -رک: حبیبی، ابوالقاسم. (۱۳۷۶). آبادان در جنگ، صفحه ۹۲ - ۱۰۸
[۵] - صفوی، یحیی و اردستانی, حسین. (۱۳۸۸). عملیات ثامنالائمه (ع) مبدأ تحول در استراتژی نظامی ایران. تهران: مرکز اسناد و تحقیقات جنگ، صفحه ۳۱۰ و ۳۱۱
[۶] - مقاله: عملیات ثامنالائمه، رمز شکست حصر آبادان