چکیده: حاصل کلام آنکه افراطیون وهّابی و سلفی به خاطر بغض و حقدی که از امیرالمؤمنین در دل دارند حتّی حاضرند صحابه پیامبر و بزرگان و علمای خود را هم که عزّت و آبروی امروزشان را مدیون و مرهون تلاش آنانند مورد توهین و ناسزا قرار دهند و از این کار زشت ابایی هم ندارند!
در روز هجدهم ذی الحجّة حادثه عظیمی در غدیر خمّ اتّفاق افتاد و پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) برای بار آخر به صورت رسمی در بین همه حاجیانی که همراه حضرت حضور داشتند و تعدادشان بالغ بر صد و بیست هزار تن بود، دست امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به عنوان جانشین خود که از طرف خداوند تعیین شده بود، بالا بردند و از همه ایشان برای حضرت بیعت گرفتند.
در همین روز بود که آیه اکمال نازل شد و خبر کامل شدن دین و اتمام نعمت با ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) از طریق وحی بیان شد و این روز به عنوان عید الله الاکبر روز سرور و شادی مؤمنین قرار گرفت.
روایات اهل سنّت نیز کاملاً این مطلب را تصدیق میکند. البته برداشتهای اشتباهی هم از این حادثه صورت گرفته و روایات ضعیفی نیز برای پوشاندن ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نقل و ثبت شده است امّا هر کس به دیده انصاف به منابع اهل سنّت مراجعه کند یقیناً به ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) معترف خواهد شد.
در مورد نزول آیه اکمال در روز غدیر، عدّهای روایتی از خلیفه دوم را دستاویز قرار دادهاند تا نزول این آیه در شأن امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را انکار کنند. قبلاً مفصّلاً به این روایت در ضمن پست مستقلّی پاسخ مبسوط دادیم.[1]
نکتهای که در مطلب حاضر مورد توجّه نگارنده است هجمه بی سابقه سردمداران وهّابیّت و سلفیگری در مقابل این حادثه عظیم است. برای روشن شدن مطلب فقط به یک نمونه از موضعگیریهای «ابن تیمیّه» اشاره میکنیم.
لازم به ذکر است که ابن تیمیّه (أحمد بن عبد الحليم الحرّاني الحنبلي، م728ق) مبتکر و بنیانگذار نظری فرقه وهّابیّت بوده است. وی فتاوی عجیب و غریبی صادر کرد که مطابق هیچکدام از مذاهب اسلامی نبود.
وی دارای کتب مختلفی در علوم مختلف اسلامی است از جمله کتابی به نام «منهاج السنه» نوشته و در آن به انکار فضائل و مناقب امیرالمؤمنین و اهل بیت(علیهمالسلام) به شیوهای غیر علمی و جانبدارانه پرداخته است.
مرحوم «علامه امینی» در جلد سوم الغدیر درباره این کتاب مینویسد: «اگر بخواهيد به كتابى مراجعه كنيد كه مخالف مفهوم نامش، نامگذارى شده باشد، به اين كتاب بنگريد كه نام «منهاج السنه» را براى آن عاريه كردهاند و شايسته است آن را «منهاج البدعه» بنامند كتابى است پر از گمراهىها، دروغ، سخنان بىدليل، انكار مسلمات، تكفير مسلمانان، طرفدارى از بدعتگذاران و دشمنى و عناد سخت با اهل بيت وحى. در اين كتاب چيزى جز دروغ محض، مشوب كردن حقايق تغيير و تحريف سخن از جايش، سخن را به فحاشى و ناسزا كشاندن با نسبتهاى شنيع، بدگویى، با خشونت و فحاشى متعرض كسان شدن، نمىيابيد».[2] سپس به بیان نمونههای فراوانی از دروغهای ابن تیمیه و توهینهای او به صحابه و اهل بیت میپردازد.
ابن تیمیه در مورد نزول آیه تبلیغ و اکمال در روز غدیر آسمان ریسمان بافیهای فراوانی کرده تا نور الهی را خاموش کند، غافل از اینکه خداوند متعال میفرماید: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون [توبه/32] آنها مىخواهند نور خدا را (دين و كتاب او را) با سخنانشان خاموش نمايند، در حالى كه خداوند نمىخواهد جز آنكه نور خود را (و لو به گذشت زمان و تكامل عقول و آمدن مصلح كل) كامل نمايد هر چند كافران خوش ندارند».
البته تعجّبی هم ندارد از چنین شخصی که جسارتهای فراوانش به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، صحابه و اهل بیت(علیهمالسلام) در نهایت سبب تکفیر و تفسیق وی توسّط سایر علمای اسلامی و کشته شدنش در زندان مراکش شد.[3]
در ذیل همین کلمات به ظاهر علمیاش کار را به جایی رسانده که صراحتاً اعلام میکند: «کسی که بگويد چيزی از آيات سوره مائده درباره علی(علیهالسلام) نازل شده، او، به اتفاق اهل علم و علما، دروغگو و افترا زننده است».[4]
ابن تیمیه به هیچکدام از علما و بزرگان اهل سنّت رحم نکرده و همه آنها را دروغگو و افتراء زننده نامیده است.
به چند نمونه از افرادی که آیات سوره مائده را مربوط به غدیر دانستهاند اشاره میکنیم:
1. ابوهریرة که از اصحاب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بوده و اهل سنّت هزاران روایت از او نقل کردهاند.[5]
2. ابو سعید خدری که ایشان هم از صحابه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و مورد اعتماد اهل سنّت بوده است. [6]
3. ابن مسعود از اصحاب گرانقدر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در نزد اهل سنت. [7]
علاوه بر توهین ابن تیمیه به این چند نفر صحابی، به دیگرانی که در سند این روایت را بودهاند مانند ابن ابی حاتم، ابن مردویه، ابن عساکر و خطیب، همچنین کسانی که این روایت را نقل کردهاند مانند سیوطی، ابونعيم اصفهانی[8]، واحدی نيشابوری[9] و دیگرانی که قائل به این قول هستند که این آیات در شأن امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نازل شده است، توهین کرده و ایشان را کذّاب و افترا دهنده نامیده است.
فخر رازی که تمام تلاشش را برای توجيه آيات مربوط به خلافت اميرالمومنين(عليهالسلام) کرده در تفسير کبير خود مینویسد: «اين آيه 67 سوره مائده، درباره علی بن ابیطالب نازل شد. وقتي اين آيه نازل شد، رسول اکرم(صلياللهعليهوآله) دست علی را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.» [10]
حاصل کلام آنکه: افراطیون وهّابی و سلفی به خاطر بغض و کینهای که از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در دل دارند، حتّی حاضرند به صحابه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و بزرگان و علمای خود را هم که عزّت و آبروی امروزشان را مدیون و مرهون تلاش آنانند، مورد توهین و ناسزا قرار دهند و از این کار زشت ابایی هم ندارند.
------------------------------------------
پي نوشت:
[1]. http://www.btid.org/fa/news/75409.
[2]. الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، ج3، ص: 211: إذا أردت أن تنظر إلى كتاب سمّي بضدّ معناه فانظر إلى هذا الكتاب الذي استعير له اسم منهاج السنّة و هو الحريّ بأن يسمّى: منهاج البدعة. و هو كتاب حشوه ضلالات و أكاذيب و تحكّمات، و إنكار المسلّمات، و تكفير المسلمين، و أخذ بناصر المبدعين، و نصب و عداء محتدم على أهل بيت الوحي:، فليس فيه إلّا تدجيل محض، و تمويه على الحقائق، و تحريف الكلم عن مواضعه، و قول بالبذاء، و رمي بالمقذِعات، و قذف بالفواحش، و تحكّك بالوقيعة، و تحرّش بالسباب.
[3]. بزرگانی از اهل سنت مثل سُبکی م756ق وی را بدعت گذار نامیده اند. ابن حجر عسقلاني در کتاب الدرر الکامنه، ج1، ص151 مینویسد: تعدادي از مسلمانان - يعني اهل سنت -، ابن تيميه را به خاطر جسارتهايي که به امير المومنين (عليه السلام) دارد، منافق ميدانند چون پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: لا يبغضه إلا المنافق.
[4]. منهاج السنة لإبن تيمية، ج7، ص315 - 313: فمن قال إن المائده نزل فيها شئ بغدير خم فهو کاذب مفتر بإتفاق أهل العلم.
[5]. الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج2، ص: 259: عن أبى هريرة قال لما كان يوم غدير خم و هو يوم ثماني عشر من ذى الحجة قال النبي صلى الله عليه و سلم من كنت مولاه فعلى مولاه فانزل الله الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُم.
[6]. الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج2، ص: 259: عن أبى سعيد الخدري قال لما نصب رسول الله صلى الله عليه و سلم عليا يوم غدير خم فنادى له بالولاية هبط جبريل عليه بهذه الآية الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ- الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج2، ص: 298: أخرج ابن أبى حاتم و ابن مردويه و ابن عساكر عن أبى سعيد الخدري قال نزلت هذه الآية يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ على رسول الله صلى الله عليه و سلم يوم غدير خم في على بن أبى طالب.
[7]. الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج2، ص: 298: و أخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ان عليا مولى المؤمنين وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس
[8]. در كتاب ما نزل من القرآن في علي به نقل از خصائص، ص 29.
[9]. در كتاب الباب النزول، ص 150.
[10]. تفسير کبير، ج12، ص49: نزلت الآية في فضل علي بن أبي طالب عليه السلام و لما نزلت هذه الآية أخذ بيده و قال : "من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه"، فلقيه عمر رضي الله عنه فقال: هنيئا لك يا ابن طالب أصبحت مولاي و مولى كل مؤمن و مؤمنة.