چکیده: ما با اندکی تامل در دستورات معصومین (علیهم السلام) و اولیاءالله به مهم بودن بعضی از اعمال پیببریم که از جملهی آن شرکت در مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) میباشد و از برکات این مجالس تقویت روحیهی مقاومت و ایثار و شهادت طلبی در این دنیا میباشد.
روزی بزرگی، داستانی را برایم تعریف کرد که خیلی جالب بود. ایشان میگفت: اگر چه این داستان افسانه است اما خیلی جالبه!
«رئیس قبیلهای با افراد قبیله از مکانی عبور میکرد که ناگهان به یک مکان تاریک و ظلمانی رسیدند که رئیس قبیله به افراد گروه گفتند: هرچه روی زمین است را بردارید و در کوله پشتی های خودتون قرار بدهید، افراد قبیله وقتی با این حرف رئیس قبیله مواجه میشوند، تعدادی از آنها هر آنچه که در روی زمین بود در داخل کوله پشتی خود قرار دادند ولی در این بین نیز تعدادی از افراد نیز شروع به نق زدن کردند، که ما با این وضعیت تاریکی مطلق و همچنین سخت بودن حرکت کردن و راه رفتن، چگونه و چرا باید با این حالمان، کوله پشتی هایمان را نیز پر از سنگ و کلوخ کنیم. بهمین خاطر بعضی کوله هایشان را پر کردند و بعضی تا نصف و بعضی هم چیزی برنداشتند. اما افراد گروه وقتی به نور و روشنایی رسیدند همه ناراحت بودند چه آنکه کوله پشتی خود را پر کرده بود و چه آنکسی که تا نصف و حتی آنکسی که چیزی بر نداشته بود. چونکه تمام اجرام روی زمین طلا بود، همه افراد گروه میگفتند: ای کاش حداقل یک سنگریزه بیشتر بر میداشتیم.»
آن بزرگ نتیجه، این داستان را مثال بارز و جالبی برای این دنیا دانستند. که در این دنیا خداوند برای ما اعمالی قرار دادند ولی افراد به انجام آن کوشا نمیباشند و وقتی طلا بودن آن اعمال برای ما روشن میشود که حجابها و ظلمت ها در آن دنیا برای ما کنار رود. در آنجاست که افراد در قیامت ندای ایکاش، ایکاش سر میدهند که ایکاش میتوانستیم به دنیا برگردیم که کارهای خوب انجام دهیم. از جمله کارهایی که علما حتی خود معصومین (علیهم السلام) برای ما خیلی سفارش کردهاند که ماهم باید در انجام آن کوشا باشیم عزاداری و شرکت در مجالس اباعبدالله میباشد.
که در یکی از روایات در مورد امام حسین (علیه السلام) اینطور بیان شده است، که انسان وقتی در این دنیا زندگی میکند سعی و تلاش در این دارد که به تکامل برسد و بالاترین درجه کمال برای انسان در این است که از بندگان صالح واقع گردد. ولی مجالس امام حسین خصوصیتی دارد که انسان حتی از مقام فرشتگان و ملائک مقرب هم بالاتر میرود. برهمین اساس در کتاب کامل الزیارات آمده است: «نهایت درجه کمال و ترقی تو آن است که از بندگان صالح خدا بشوی. در حالی که در وسائل حسینی چیزی است که شخص را از ملائک مقرب خداوند میگرداند، بلکه بالاتر از این اگر موجب تعجب نشود باید بگویم که شخص از کروبیان که سادات ملائکه مقرب هستند میشود.» [1]
همچنین امام صادق (علیه السلام) در فضائل حضرت میفرمایند:
«حسین بن علی (علیهما السلام) نزد پروردگارش جایگاه بلندی دارد و از آنجا به کربلا و کسانی که با او به شهادت رسیدند و نیز به زائرانش نظر میکند. او به نامهای آنان و نام پدرانشان و جایگاهشان نزد خداوند عزوجل از خودشان به فرزندانشان آگاه تر است. حسین کسی را که بر او میگرید میبیند، برایش استغفار میکند و از پدرانش نیز تقاضا میکند برای او استغفار کنند. او میفرماید: اگر زیارت کنندهام میدانست که خداوندچه چیزی برای او مهیا نموده است، شادمانیاش بیش از عزاداریاش بود. زائر حسین در حالی از کربلا باز میگردد که هیچ گناهی بر او نیست.» [2]
از این دست روایات در فضایل امام حسین (علیه السلام) بسیار میباشد که یکی از بهترین کتب برای مراجعه کتاب کامل الزیارات ابن قولویه میباشد.
اما در مورد حضرت اباعبدالله از کرامات ایشان از علما نقلهای بسیاری صورت گرفته است.
از پدر شیخ بهایی نقل میکنند که فرمود: «شبی به حرم سید الشهدا مشرف شدم وقت سحر شد، دیدم به صورت های مهیب و عجیبی آمدند و در حالی که زنجیری از آتش به دست آنها بود، سپس سر قبری رفتند، سپس سر قبری رفتند که صاحب آنرا همان روز دفن کرده بودند، نعشی را از آن قبر بیرون آوردند و آن زنجیر آتشین را به گردنش انداختند و گفتند: بد بخت تو لیاقت این سرزمین را نداری. خواستند او را بیرون ببرند که رو کرد به قبر حضرت سید الشهدا و عرض کرد: آقا من مهمان تو هستم، به تو پناه آوردهام. ناگهان دیدم در ضریح سیدالشهدا باز شد و آقا بیرون آمدند و به آن دونفر فرمودند: او را رها کنید زیرا به من پناه آورده است. پس غل و زنجیر آتشین را از گردنش برداشتند و رفتند.» [3]
یا توصیه و تاکید آیت الله بهجت در مورد مجالس روضه امام حسین (علیه السلام) بسیار دیده میشود:
«ایشان در وصیتنامه خود ذکر کرد که بعد از او از ثلث ماندههایش، مجلس عزا و روضه سیدالشهدا علیهالسلام اقامه شود. شاید منظور ایشان این بوده که اگر من در عمرم پنجاه سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه اباعبدالله را بگیرید.» [4]
از این دست سفارشات در مورد امام حسین (علیه السلام) بسیار دیده میشود.
اما شاید سوالی که به ذهن آید اینکه با این اوصاف و تفاسیر چرا باید به یاد وقایع عاشورا فقط عزاداری کرد؟
روشن است که باید در جامعه عواملی را ایجاد کرد تا احساسات و عواطف دینی مردم را تحریک کند و آنها را برانگیزاند تا کاری مشابه کار سیدالشهداء (علیه السلام) انجام دهند؛ راه او را ادامه دهند و نسبت به این امر مهم علاقه پیدا کنند. اما موضوع دیگری که در این جا مطرح میشود این است که یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف عزاداری و گریه نیست. عواطف انسان ممکن است با مراسم جشن و سرور هم تحریک شود.
اما نکته قابل توجه این است که احساسات و عواطف انواع مختلفی دارد. تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه ی مربوط متناسب باشد. حادثه ای که بزرگ ترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثهی شهادت ابی عبدالله بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسی برای حرکت، برای نهضت، برای مقاومت و برای استقامت تا روز قیامت به انسان ها داد. برای آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادی کافی نیست. باید کاری متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده ها جاری شود، شور و عشق در دل ها پدید آید و در این حادثه چیزی که میتواند چنین نقشی را بیافریند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمیتواند این نقش را ایفا کند. خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمیکند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمیکشاند. هیچ وقت نمیتوانست سختی ها و مصیبت های هشت سال جنگ را بر این مردم هموارسازد. روحیه جهاد و شهادت از سوز و اشک و عشق پدید میآید و عزاداری امام حسین (علیه السلام) بهترین راه برای وصول به این روحیه است. [5]
نتیجه: در این دنیا برای ما همهی آثارِ اعمال و کارهایی که خداوند از ما خواسته است روشن نمیباشد اما میتوانیم با اندکی تامل در دستورات معصومین (علیهم السلام) و اولیاءالله به مهم بودن بعضی از اعمال نسبت به دیگر اعمال پیببریم که از جملهی آن اعمالی که ائمه روی آن سفارش کردهاند شرکت در مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) میباشد که یکی از برکات این مجالس تقویت روحیهی مقاومت و ایثار و شهادت طلبی در این دنیا میباشد.
منبع بیشتر برای مطالعه:
آذرخش کربلا، آیت الله مصباح یزدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. کامل الزیارات، ابن قولویه، ص172. هفده مجلس، محمدعلی فراشّی، ص35.
[2]. بحارالانوار، ج 44، ص 281.
[3]. هزار و یک حکایت عرفانی، محمد نبی فربودی، ص152.
[4]. پایگاه مذهبی وارث.
[5]. آذرخش کربلا، آیت الله مصباح یزدی، ص26.