چيستى و چگونگى مرگ

23:39 - 1391/11/12
مرگ عبارت است از: انتقال از جهانى به جهان ديگر، نه فنا و نيستى. بنابراين امر وجودى است و مخلوق خداوند مى باشد.
آیه

غالباً تصور مى شود مرگ امرى عدمى و به معناى فنا است، ولى اين برداشت هرگز با آن چه در قرآن مجيد آمده و دلايل عقلى به آن رهنمون مى شود موافق نيست.

مرگ، از نظر قرآن امرى وجودى است; يك انتقال و عبور از جهانى به جهان ديگر است و لذا در بسيارى از آيات قرآن، از «مرگ» تعبير به «توفى» شده كه به معناى بازگرفتن و دريافت روح به وسيله فرشتگان است. در بعضى آيات، مرگ، صريحاً مخلوق خدا شمرده شده است: (الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيَوة)[1]; كسى كه مرگ و زندگى را خلق كرد.

در روايات اسلامى تعبيرهاى مختلفى درباره حقيقت مرگ آمده است: امام جواد(عليه السلام) مى فرمايد: هُوَ النَّومُ الَّذى يَأْتيكُمْ كُلَّ لَيْلَة اِلاّ اَنَّهُ طَويلٌ مُدَّتُهُ، لا يَنْتَبِهُ مِنه اِلاّ يَوْمَ القِيامَةِ;[2] مرگ همان خوابى است كه هر شب به سراغ شما مى آيد، جز اين كه مدتش طولانى است و انسان از آن بيدار نمى شود تا روز قيامت! از اين كه در مباحث مربوط به برزخ آمده كه حالت اشخاص در برزخ متفاوت است، مى فهميم كه مرگ  فنا و نابودى نيست.[3]

 

مفهوم حيات و مرگ از ديدگاه قرآن :

در تعبيرهاى معمولى، موجود داراى حيات و زنده به چيزى گفته مى شود كه نمو، تغذيه، توليد مثل و جذب و دفع و احياناً حس و حركت داشته باشد، ولى معناى واقعى حيات عبارت است از: «علم» و «قدرت» و در حقيقت با علم و قدرت، موجود زنده از غير زنده تشخيص داده مى شود، امّا نمو، حركت، تغذيه و توليد، لازمه حيات نيست، بلكه لازمه موجودهاى ناقص و محدود است. حيات در قرآن كريم به زندگى عادى انسان، حيوان و نبات، حيات دينى و ايمانى و به حيات آخرت اطلاق شده است. (مريم، 31; انبياء، 30; نحل، 65; يس، 70; انعام، 122; فجر، 24 و...)

«موت» در مقابل «حيات» است. پس نبود هر حياتى مرگ خواهد بود. اصطلاح رايج مرگ عبارت است از: انتقال از جهانى به جهان ديگر، نه فنا و نيستى. بنابراين امر وجودى است و مخلوق خداوند مى باشد. خداوند در اين باره مى فرمايد: (اَلَّذى خَلَقَ المَوتَ والحَيوةَ لِيَبلُوَكُم اَيُّكُم اَحسَنُ عَمَلاً)[4]; او كسى است كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد.

از ديدگاه قرآن حيات واقعى، حيات آخرت است. آن جا سراسر حيات است و مرگى نيست، ولى حيات دنيا همراه با مرگ است.[5]

 

lتفاوت موت، فوت و وفات :

براى دانستن فرق سه واژه «موت، فوت و وفات» كافى است كه معانى استفاده شده آنها را در قرآن بدانيم و با هم مقايسه كنيم: «فوت» به دو معنا در قرآن به كار
رفته است: الف) از دست دادن: (لِّكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُم)[6]; ]اين را بدانيد[
تا بر آن چه از دست شما رفته اند اندوهگين نشويد. ب) به معناى اختلاف و اضطراب: (الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَـوَ ت طِبَاقًا مَّا تَرَى فِى خَلْقِ الرَّحْمَـنِ مِن تَفَـوُت فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى
مِن فُطُور);[7] همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد. در آفرينش آن ]خداى [بخشايشگر هيچ گونه اختلاف ]و تفاوتى[ نمى بينى. باز بنگر، آيا خلل ]و نقصانى [مى بينى؟

وفات و توفى به معناى گرفتن تمامى يك چيز به كار رفته است.[8]

موت در معانى گوناگونى در قرآن آمده است:

الف) در مقابل قوه ناميه موجود در انسان، حيوانات و نباتات;[9]

ب) از بين رفتن قوه احساس;[10]

ج) از بين رفتن قوه عاقله (جهل);[11]

د) براى تشبيه هر امرى كه زندگى را تيره كند (موت در اين معنا غير حقيقى است و به صورت مجاز به خاطر شباهت، به مرگ حقيقى اطلاق مى شود);[12]

هـ) به معناى خواب;[13]

و) در مقابل حيات و از بين رفتن قوه حيوانى و جدايى روح از بدن.[14]

 چرا هنگام خواب روح مى رود، ولى انسان زنده است؟

روح و جان به يك معنا است. واژه روح، عربى و واژه جان، فارسى است. آن چه ميان دانشمندان اختلاف است درباره روح و نفس است كه آيا اين دو يك چيزند يا دو حقيقت مى باشند. خداوند متعال مى فرمايد: (وَ يَسْـَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى)[15]; و درباره روح از تو مى پرسند، بگو: روح از ]سنخ[ امر پروردگار من است.

كلمه «روح» در لغت، به معناى نفس و مبدأ حيات است كه موجود جاندار به وسيله آن، قادر بر احساس و حركت مى شود.[16]

قرآن كريم در برخى آيات، روح و نفس را يكى مى داند و با اشاره به قبض ارواح توسط فرشتگان، مى فرمايد: (اللَّهُ يَتَوَفَّى الاَْنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِى قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الاُْخْرَى إِلَى أَجَل مُّسَمًّى إِنَّ فِى ذَ لِكَ لاََيَـت لِّقَوْم يَتَفَكَّرُونَ)[17]; خداوند ارواح را هنگام مرگ، به تمامى باز مى ستاند و ارواحى را كه نمرده اند، هنگام خواب مى گيرد; سپس ارواح كسانى كه فرمان مرگشان را صادر كرده است، نگه مى دارد و ارواح ديگرى را ]كه بايد زنده بمانند[ باز مى گرداند، تا سرآمدى معيّن. در اين امر نشانه هاى روشنى است براى كسانى كه انديشه مى كنند!

خداوند در آيه فوق، با تعبير «توفّى» درباره قبض روح و جان انسان ها سخن مى گويد و روح و نفس را به يك معنا گرفته است.

روح در تمام موجودات زنده موجود است، ولى مراتب آن متفاوت است.

مرتبه اى از روح كه در گياهان وجود دارد، «روح نباتى» نام دارد و مرتبه اى از روح كه در حيوان ها موجود است، نفس سيّاله يا روح حيوانى نام دارد. مرتبه اى از روح كه در انسان وجود دارد، نفس ناطقه انسانى نام دارد. انسان داراى مراتبى از روح است كه اگر بُعد حيوانى پيدا كند، «نفس اماره بالسوء» مى شود و اگر بُعد انسانى به آن داده شود، «نفس لوامه» يا «مطمئنه» يا «راضيه» و «مرضيه» و ... مى گردد. در امامان معصوم روحى وجود دارد كه به آن «نفس قدسيه» گفته مى شود، كه نسبت آن به نفس ناطقه انسانى همانند نسبت نفس ناطقه انسانى به نفس سيّاله حيوانى است.

روح حيوانى و نباتى به مجموعه اى از نمو، تغذيه، توليد مثل، حس و حركت اطلاق مى شود. انسان نيز داراى روح حيوانى و نباتى است.

افزون بر آن، روحِ انسان مستقل است و گاهى به اين بدن مادى تعلق مى گيرد و گاه از آن جدا مى شود. «روح» انسان ها نيز مراتبى دارد. برخى از انسان ها داراى روح شريف و قوى هستند و بعضى نيز از روحى ضعيف ـ در بُعد انسانيت ـبرخوردارند.[18]

 

[1]. ملك، آيه 2.

[2]. بحار الانوار، ج 6، ص 155.

[3]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 22، ص 261ـ264.

[4]. ملك، آيه 2.

[5]. سيد على اكبر قرشى، قاموس قرآن، ج 2، ص 210ـ212; تفسير نمونه، ج 2، ص 192.

[6]. حديد، آيه 23.

[7]. ملك، آيه 3; ر.ك: فيروز آبادى، بصاير ذوى التمييز فى الطائف الكتاب العزيز، ص 217.

[8]. سجده، آيه 11 و...; الميزان، ذيل آيه.

[9]. فرقان، آيه 49.

[10]. مريم، آيه 66.

[11]. انعام، آيه 122.

[12]. آل عمران، آيه 119.

[13]. زمر، آيه 42.

[14]. آل عمران، آيه 185; زمر، آيه 30; ر.ك: فيروز آبادى، بصاير، همان، ص 338ـ536.

[15]. اسراء، آيه 85.

[16]. ر.ك: راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ماده روح.

[17]. زمر، آيه 42.

[18]. ر.ك: الميزان، ج 13، ص 191 ـ 196; ناصر مكارم شيرازى و همكاران، پيام قرآن، ج 5، ص 279 ـ 305.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****