چکیده: افرادي كه شرايط اسلامي را در تعدد زوجات كاملا رعايت ميكنند، بسيار كماند. در فقه اسلامي ميگويند: «اگر بيم داري كه استعمال آب براي بدنت زيان دارد وضو نگير»، «اگر بيم داري كه روزه برايت زيان دارد روزه نگير»(3). اين دو دستور در فقه اسلامي رسيده است. شما افراد بسياري را ميبينيد كه... .
چرا در ايران در خصوص فرهنگ سازي ازدواج مجدد، كه يك معروف است اقدامي نميشود و از طرفي به عنوان يك منكر با آن برخورد ميشود؟
پاسخ:
در متن سؤال خود مشخص نكردهايد كه مرادتان از ازدواج مجدد، ازدواج آقايان است يا خانمها، و يا ازدواج بعد از فوت همسر و ... . زيرا هر كدام از اينها مقتضيات و مباحث خاص خود را دارد. ولي به هر حال ما با نگاهي كلي، به اصل ازدواج مجدد اشاره مينمائيم اميدواريم مفيد واقع شود.
قبل از ارائه پاسخ لازم است در مورد مسائلي با هم گفتگو كنيم و بعد ببينيم آيا واقعا نيازي به چنين فرهنگ سازي احساس ميشود؟ و اينكه شرائط اينكار فراهم است يا نه؟
تعدد زوجات يك سنت ديرينهاي است كه در بيشتر ملتهاي قديم چون مصر و هند و چين و فارس قديم، و حتي روم يونان ديده ميشود. اينها يكزن ميگرفتند ولي زنهاي ديگري به عنوان اينكه رفيق و همدم او باشند اضافه ميكردند. اين جريان نزد برخي ملتها چون يهود و عرب عدد بسياري داشت چه بسا يك نفر ده يا بيست و بيشتر زن ميگرفت. نوعا تعدد زوجات در قبائل و دهنشينان و كوه نشينان كه زندگيشان چون زندگي قبيلگي بوده بيشتر رواج داشت، صاحبخانه احتياج شديدي به جمعيت و اعوان زياد داشت و از اين راه ميخواست فرزندان زيادي پيدا كند تا كار دفاع، كه از لوازم زندگي آنها بود برايشان آسان شود و تا زيادي فرزندان و دامادها وسيلهاي براي رياست و سيادتشان در قبيله شود. در اين ملتها علاوه بر آنچه گفته شد يك عامل ديگر هم براي تعدد زوجات بوده و آن اينكه تعداد زنان به مقدار زيادي بر مردها فزوني داشته است.(1)
بنابراين اسلام نه چند همسري را اختراع كرد (زيرا قرنها پيش از اسلام در جهان وجود داشت) و نه آنرا نسخ كرد (زيرا از نظر اسلام براي برخي افراد اجتماع مشكلاتي پيش ميآمد كه راه چارة آن منحصر به تعدد زوجات است). ولي اسلام رسم تعدد زوجات را اصلاح كرد. اول اصلاحي كه به عمل آورد اين بود كه آن را محدود كرد. همانطور كه ذكر شد قبل از اسلام تعدد زوجات نامحدود بود، يك نفر به تنهائي ميتوانست صدها زن داشته باشد و از آنها حرمسرايي به وجود آورد. ولي اسلام، حداكثر براي آن معين كرد. به يك نفر اجازه نداد بيش از چهار زن داشته باشد.
اصلاح ديگري كه اسلام به عمل آورد اين بود كه عدالت را شرط كرد و اجازه نداد به هيچ وجه تبعيضي ميان زنان يا ميان فرزندان آنها صورت بگيرد. قرآن كريم در كمال صراحت فرمود: «اگر بيم داريد كه عدالت نكنيد ـ يعني اگر به خود اطمينان نداريد كه با عدالت رفتار كنيد ـ پس به يكي اكتفا كنيد.»(2)
در دنياي قبل از اسلام اصل عدالت به هيچ وجه رعايت نميشد، نه ميان خود زنان و نه ميان فرزندان آنها. در ايران ساساني رسم تعدد زوجات شايع بود و ميان زنان و همچنين ميان فرزندان آنها تبعيض قائل ميشدند. يكي يا چند زن، زنان ممتاز (پادشاه زن) خوانده ميشدند و از حقوق كامل برخودار بودند و سائر زنان به عنوان «چاكر زن» و غيره خوانده ميشدند و مزاياي كمتري داشتند.
اسلام همة اين رسوم و عادات را منسوخ كرد. و اجازه نداد كه براي يك زن يا فرزندان او امتيازات قانوني كمتري قائل گردند.
عدالت، عاليترين فضيلت انساني است. شرط عدالت يعني شرط واجد بودن عاليترين نيروي اخلاقي. با توجه به اينكه معمولا احساسات مرد نسبت به همة زنها يكسان و در يك درجه نيست، رعايت عدالت و پرهيز از تبعيض ميان زنان يكي از مشكلترين وظايف به شمار ميرود. تعدد زوجات با اين شرط اخلاقي اكيد و شديد به جاي آنكه وسيلهاي براي هوسراني مرد واقع گردد، شكل و قيافه انجام وظيفه به خود ميگيرد. هوسراني و شهوت پرستي جز با آزادي كامل و دنبال هواي دل رفتن سازگار نيست. هوسراني آنگاه صورت عمل به خود ميگيرد كه آدمي خود را در اختيار دل قرار دهد و دل را در اختيار خواهشها و ميلها. دل و خواهشهاي دل منطق و حساب برنميدارد. آنجا كه پاي انضباط و عدالت و انجام وظيفه به ميان ميآيد، هوسراني و هوا پرستي بايد رخت بربندد.
انصاف بايد داد، افرادي كه شرايط اسلامي را در تعدد زوجات كاملا رعايت ميكنند، بسيار كماند. در فقه اسلامي ميگويند: «اگر بيم داري كه استعمال آب براي بدنت زيان دارد وضو نگير»، «اگر بيم داري كه روزه برايت زيان دارد روزه نگير»(3). اين دو دستور در فقه اسلامي رسيده است. شما افراد بسياري را ميبينيد كه ميپرسند: ميترسم آب برايم زيان داشته باشد، وضو بگيرم يا نگيرم؟ ميترسم روزه برايم ضرر داشته باشد، روزه بگيرم يا نگيرم؟ البته اين پرسشهاي درستي است و چنين اشخاصي نبايد وضو بسازند و يا روزه بگيرند. ولي نص قرآن كريم است كه «اگر بيم داريد كه نتوانيد ميان زنان خود به عدالت رفتار كنيد يك زن بيشتر نگيريد». با اين حال آيا شما در عمر خود از يك نفر شنيدهايد كه بگويد: ميخواهم زن دوم بگيرم اما بيم دارم كه رعايت عدالت و مساوات ميان آنها نكنم، بگيرم يا نگيرم؟ برخي از مردم با علم به اينكه نميتوانند به عدالت رفتار كنند زنان متعدد ميگيرند و اين كار را به نام اسلام و زير پوشش اسلامي انجام ميدهند. اينها هستند كه با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام ميكنند.(4)
اصل مسأله تعدد زوجات مخصوصا براي كساني كه همسرشان را از دست دادهاند و بدون پناهگاه شدهاند امري انساني و زيباست، اما متأسفانه اگر نگاهي آسيب شناسانه به افراد اطراف خود كه داراي زوجات متعدد هستند بيندازيم نيك متوجه ميشويم كه يك امر مباح چه آسيبهاي رواني و اجتماعي بر خانوادهها، فرزندان و حتي اجتماع وارد ساخته است. وقتي زني خود را داراي «هوو» ميبيند و صفت حسد در او شعلهور ميشود ديگر محبت و نرمي، مهرباني و خيرخواهي، امانت و وفاء، صفا واخلاص نسبت به شوهرو فرزند و خانه و بالاخره كليه احساسات و عواطفي كه طبيعي زنان است تغيير يافته و خانهاي كه بايد محل آرامش انسان از خستگيهاي يوميه و ناراحتيهاي روحي و جسمي كارو كسب باشد جاي جنگ و جدال شده و جان و مال و حيثيت انسان در مخاطره ميافتد.
بنابراين يكي از شرائط ازدواج مجدد اين است كه شرائط خانوادگي نيز پذيرش را داشته باشد و از نظر عاطفي و ديني براي او قابل قبول باشد و شبهات ديني و انساني او برطرف شود و از سوئي ديگرمردان خوشگذران و عياش كه هيچ همّي جز پيروي شهوات نداشته، و حرص و ولع برگرفتن زنان متعدد دارند، باعث ضايع كردن نيمي از اجتماع ـ يعني زنان ـ ميشوند كه به دنبال آن نيمي ديگر نيز فاسد ميشوند.
اين اشكالات كه همه بر ما مسلمانان وارد است نه بر اسلام و تعاليمش، باعث شده كه كسي جرأت سخن گفتن و اشاعة ازدواج مجدد را نداشته باشد و متأسفانه نگاه منكر گونه به آن داشته باشند.
وقتي مردي در خود چنين اطميناني يافت و مقدماتش را درست ديد او همان كسي است كه دين اجازة تعدد زوجات را به او مي دهد، اما برخي كه هيچگونه توجهي به سعادت خود و خانواده و فرزندان خود نداشته و آرماني جز راضي كردن شكم و شهوت خود ندارند و زن در نظرشان مفهومي جز موجوديكه براي شهوت و لذت مرد آفريده شده ندارد اسلام با اينها كاري ندارد و ازدواج بيش از يك زن را بدانها اجازه نميدهد.(5)
اين نگاه آسيب شناسانه را ميتوان يك دليل عمدهاي براي عدم اقدام در زمينه فرهنگ سازي ازدواج مجدد دانست.
عامل ديگر اين كار را ميتوان ويژگيها و شرائط فرهنگي جامعه دانست.(6)در فرهنگ ما ازدواج به عنوان يك امر مقدس و پيمان ناگسستني شناخته شد. كه هيچ عاملي نميتواند در آن خللي وارد كند. پيمان زناشوئي در فرهنگ ما تعهد، مسؤليت و وفاداري را به همراه دارد، بنابراين وفتي افراد براي نخستين بار ازدواج ميكنند، تمام تلاش، كوشش و توان خويش را در استحكام و پايداري اين امر مقدس بكار ميگيرند، و روحيه وفاداري آنچنان در زن و شوهر وجود دارد كه هيچگاه در فكر ازدواج نبوده و حتي بعد از مرگ همسر نيز خود را وفادار به آن ميدانند. براساس اين باور، افرادي كه به ازدواج مجدد اقدام نمايند، شديدا مورد نكوهش از سوي بستگان و ديگران واقع ميشوند.
نكته ديگر اين كه اين مسأله از خارج و داخل كشور با مقاومت عدهاي روشنفكر مواجه شده است و در اين زمينه شبهاتي وارد كردها و اصل آن را زير سؤال بردهاند.در نتيجه فرهنگسازي در اين زمينه اگر چه فرايندي صعودي نيست، ولي رفع شبه نيز كمكي براي ايجاد فرهنگ صحيح آن است كه از سويي نيز فمنيستها تلاش دارند كه اين مسأله را خلاف انسانيت تلقي كنند و در جلسات و نشريات و حتي رسانهها به رد اين ازدواج اقدام ميكنند.
پس برخي از مشكلات به شرايط سخت اين دستور الهي و عدم رعايت اين شرائط در اغلب اين ازدواجها باز ميگردد و برخي ديگر به شبهات مخالفان مربوط ميشود. از اين رو لازمه تحقق فرهنگ صحيح در اين رابطه از يك سو پاسخ به شبهات طرح شده در اين باب و از سوي ديگر زمينه سازي جهت رفتارهاي عدالت محور در ميان افراد جامعه و استحكام بنياد خانواده خواهد بود.
پاورقی:
1. طباطبائي، سید محمد حسین، تعدد زوجات و مقام زن در اسلام. قم: انتشارات آزادي، بي تا. ص 42.
2. فإن خفتم ألا تعدلوا فواحده . نساء آيه 3.
3. ر.ک: توضيح المسائل مراجع . ج 1. ص 186. مسئله 288. و ص 992. مسئله 1725. قم: انتشارات جامع مدرسين، 1378.
4. مطهري. مرتضي، مجموعه آثار. ج تهران: انتشارات صدرا، 1378.(اقتباس). 19. ص357 تا 362.
5. علامه طباطبائي. تعدد زوجات و مقام زن در اسلام. قم: انتشارات آزادي، بي تا. ص 57.
6. براي مطالعه بيشتر ر.ک: سيماي زن در اسلام. آذري قمي احمد. چ1. فصل اول. قم: انتشارات دارالعلم، 1372.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات