رقیه کیست؟

06:04 - 1394/08/25

چکیده: رقیه نامی است که انسان با شنیدن نامش به یاد خرابه شام می‌افتد. به یاد درددل‌هایی که نیمه شب با سر بابا در خرابه انجام داد.

سر بریده

«السلامُ علیکِ یارقیه بِنت الحُسین»
رقیه نامی است که انسان با شنیدن نامش به یاد خرابه شام می‌افتد. به یاد درددل‌هایی که نیمه شب با سر بابا در خرابه انجام داد.
در وجود شخصیت این دختر سه ساله بحث‌هایی انجام گرفته که گاهاً به علت تشابه اسمی برخی وجودش را منکر شده و برخی او را به نام فاطمه صغری می‌نامند.

دو شاهد قوی بر اثبات وجود حضرت رقیه(علیهاالسلام) در تاریخ ذکر شده است. شاهد اول اینکه: در گفتگویی که بین امام و اهل حرم در لحظات آخر نبرد، رخ داد، امام رو به خیام کرده و فرمودند: «اَلا یا زِینَب، یا سُکَینَة! یا وَلَدی! مَن ذَا یَکُونُ لَکُم بَعدِی؟ اَلا یا رُقَیَّه وَ یا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِیعَةُ رَبِّی، اَلیَومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ»؛ ای زینب، ای سکینه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی می‏‌ماند؟ ای رقیه و ای ام‏‌کلثوم! شما امانت‏‌های خدا بودید نزد من، اکنون لحظه میعاد من فرارسیده است.(1)

و شاهد دوم اینست که در سخنی که امام برای آرام کردن خواهر، همسر و فرزندانش به آنان می‏‌فرماید: «یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً»؛ خواهرم، ام‌کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را به یاد داشته باشید، هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نكنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.(2)

این سخنان امام حسین(علیه‌السلام) بهترین دلایلی است، که هم وجودش و هم اسمش را با نام رقیه به اثبات برساند.
این دختر همان دختری است که شبى از خواب پرید در حالى كه خواب بابایش را دیده بود و با چشمان گریان پرسید: پدرم كجاست كه من الآن خوابش را دیدم؟! کودکان و دیگر زنان چون این سخن را از او شنیدند، ناله سر دادن و سعی کردن رقیه را آرام کنند!

چون صداى شیوه و گریه آنان بلند شد، یزید از خواب بیدار شد و پرسید: این گریه و زارى چیست؟ پس از جستجو، یزید را از جریان باخبر كردند، یزید گفت: سر پدرش را نزد او ببرید! سر مقدس آقا ابی عبدالله را در طبقی قرار دادند و بر آن سرپوشى قرار داده در مقابل او نهادند.

این سه ساله پرسید: این چیست؟ گفتند: سر پدرت حسین(علیه‌السلام) است. دختر امام حسین(علیه‏‌السلام) سرپوش را برداشت و چون چشمش به سر مبارك پدر افتاد ناله‏‌اى از دل كشید و بی‌تاب شد و گفت: اى پدر! چه كسى تو را به خونت رنگین كرد؟!

چه كسى رگ‌هاى تو را برید؟! اى پدر! چه كسى مرا در كودكى یتیم كرد؟! اى پدر! بعد از تو به چه كسى دل ببندم؟! چه كسى یتیم تو را بزرگ خواهد كرد؟! اى پدر! انیس این زنان و اسیران كیست؟! اى كاش من فدایت شده بودم! اى كاش من نابینا شده بودم! اى كاش من در خاك آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمى‌دیدم!
آنگاه لب كوچك خود را بر لب‌هاى پدر نهاد و گریه شدیدى كرد و از هوش رفت! هر چه تلاش كردند، به هوش نیامد، و این عزیز حسین(علیه‏‌السلام) در خرابه شام در نیمه شب به شهادت رسید.(3)

ای داغ غمت لاله به باغ دل ما
نام تو رقیّه جان، چراغ دل ما

دلسوختگان غم خود را دریاب
بگذار تو مرهمی به داغ دل ما
_________________________________
[1]. موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه‏‌السلام)، ص 511.
[2]. اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 141، ص 236
[3]. نفس المهموم، ص 456

نظرات

تصویر yosef
نویسنده yosef در

گُلي كه خاك خرابه مزار و تربت اوست
سه ساله‌اي است كه زينب اسير همّت اوست
ز نسل بت‌شكن مكّه است اين دختر
شكستنِ بت شامي به دست قدرت اوست

تصویر yosef
نویسنده yosef در

ﺧﻮرﺷـﯿﺪ ﺣﺮﯾﻢ ﺳﺒﺰ زﻫﺮاﺳﺖ، رقیه
آرام دل و ﻗﺮار ﺟﺎن‌هاﺳﺖ، رقیه
از ﺑﯿﺶ و ﮐﻢ زﻣﺎﻧﻪ ﻣﺎ را ﻏﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﺎ ﯾﺎور ﺟﺎن ﺧﺴـﺘﻪ‌ی ﻣﺎﺳﺖ، رقیه

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 5 =
*****