مقاومت در برابر طاغوت زمان

11:50 - 1391/11/16
چرا گریه می كنی ؟ گریه تو سودی ندارد سوگند به خدا بزودی به فقر و دردی گرفتار گردی كه نجات و درمان ندارد .
امام جواد (ع)

امام جواد (ع) با پیشنهاد تحمیلی ماءمون ، با دختر مامون به نام زینب كه به ام الفضل معروف بود، ازدواج كرد ولی او نازا بود امام جواد (ع) با كنیزی به نام سمانه (س) مادر امام دهم ، (ع) ازدواج كرد و از او دارای فرزند شد.

ام الفضل بر سر همین موضوع ، كینه امام جواد (ع) را به دل گرفت وقتی كه ماءمون از دنیا رفت ، برادرش معتصم ، خلیفه شد، او نتوانست وجود مقدس ‍ امام جواد (ع) را تحمل كند، سرانجام با جعفر (پسر ماءمون) در فكر توطئه قتل آن حضرت برآمدند، برای این كار ام الفضل را مناسب دیدند، به او پیشنهاد كردند او پذیرفت و زهری را در انگور رازقی نمود.

حضرت جواد (ع) را با آن انگور، مسموم و شهید كرد. وقتی كه امام جواد (ع) در بستر شهادت افتاد، ام الفضل پشیمان شد و، گریه می كرد، امام جواد (ع) به او فرمود: چرا گریه می كنی ؟ گریه تو سودی ندارد سوگند به خدا بزودی به فقر و دردی گرفتار گردی كه نجات و درمان ندارد

آری آن بزرگوار این گونه در جوانی به شهادت رسید. طولی نكشید كه ام الفضل بیمار شد، هرچه دارائی داشت برای درمان خود، مصرف كرد، ولی خوب نشد، و دارائیش رفت به گونه ای كه گدا گردید و سر راه عبور مردم ، دست سؤال دراز می كرد و گدائی می نمود و با این وضع از دنیا رفت.

این فراز بیانگر زندگی سیاسی امام جواد (ع) است كه هرگز تسلیم طاغوت زمانش ، معتصم (هشتمین خلیفه عباسی) نشد، و تا آن جا كه ممكن بود، مردم زمانش را از پیروی آن طاغوت برحذر داشت ، و در این راستا تا پای شهادت پیش رفت ، و در عنفوان جوانی (25 سالگی) به شهادت رسید، شهادتی مظلومانه و جانسوز، توسط همسرش كه ماءمور نفوذی طاغوت در خانه آن بزرگوار شده بود.

داستان هاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 2 =
*****