نمونه‌های زیبایی از برخورد ائمه با مخالفان

13:43 - 1394/09/08

چکیده:امام(علیه‌السلام) فرمودند: این کار را  انجام نده! به خدا قسم، گاهی می‌شنوم که کسی به علی(علیه‌السلام) ناسزا می‌گوید و بین او و من، تنها یک ستون فاصله است. پشت ستون مخفی می‌شوم و پس از فراغت از نماز، از کنارش می‌گذرم، به او سلام می‌کنم و با او مصافحه می‌کنم!

نمونه‌های زیبایی از برخورد ائمه با مخالفان

اتحاد و وحدت بین مسلمین آن قدر مهم است که قرآن کریم و ائمه معصوم(علیهم‌السلام) تاکید فراوانی بر آن داشته‌اند دشمنان دیرینه اسلام تلاش بسیار وافری دارند که این اتحاد بین مسلمین را به هر طریق ممکن بر هم بزنند و دست روی اختلافات بسیار جزئی می‌گذارند و تلاش فراوانی دارند که اختلاف بین شیعه و سنی و گروه‌های دیگر را شعله‌ور کنند. حال با این اوصاف، ما باید در این‌گونه موارد به سیره اهل‌بیت(علیهم‌السلام) رجوع کنیم  که در مقاله ذیل به مواردی از آن اشاره می‌شود.

آورده‌اند مردی از اهالی شام، که تحت تاثیر تبلیغات معاویه قرار گرفته بود، به مدینه آمد و با امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) برخورد کرد و تا آن‌جا که توانست، به آن حضرت ناسزا گفت. هنگامی که ساکت شد، امام رو به او کرد و پس از سلام و تبسم فرمود: «ای پیرمرد! گمان کنم در شهر ما غریبی و در مورد ما به اشتباه افتاده‌ای، هر نیاز و حاجتی که در این‌جا داری، برایت برآورده می‌کنم؛ اگر گرسنه‌ای سیرت می‌کنم، اگر تشنه‌ای سیرابت می‌کنم، و اگر مرکب می‌خواهی به تو مرکب خواهم داد، و تا وقتی که دراین شهر هستی، مهمان ما باش». امام (علیه‌السلام) دست وی را گرفت و به خانه آورد، به او هم غذا دادند و هم سیرابش کردند و دست آخر یک مرکب و مقداری هم پول به عنوان هزینه سفر به او پرداخت کردند.
آن مرد وقتی چنین رفتار بزرگوارانه‌ای را از امام مشاهده کرد، با شرمندگی گفت: گواهی می‌دهم که تو شایسته امامتی، و خدا آگاه است که جانشنینی‌اش را در کجا قرار دهد. تا این ساعت، تو و پدرت نزد من از همه مردم مبغوض‌تر بودید، و اینک کسی نزد من محبوب‌تر از شما نیست».[1]
باید توجه داشت که شام، مقر حکومتی معاویه، بر اثر تبلیغات گسترده معاویه، دید بدی نسبت به امیرالمومنین(علیه‌السلام) و فرزندان ایشان داشتند. ولی امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) با یک برخورد زیبا و کریمانه او را متنبه کرد.

یکی از صحابه امام صادق(علیه‌السلام) می‌گوید: «من روزی در روضه، میان فقر و منبر پیامبر نشسته بودم که ابن‌ابی‌العوجاء (از ملحدان شهر مدینه) با یارانش به آنجا آمد و درباره پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خداوند، مطالبی کفرآمیز می‌گفتند. از خشم و عصبانیت نتوانستم خود را نگه دارم و گفتم: ای دشمن خدا، در دین خدا به الحاد کشانده شده‌ای و خداوند سبحان را انکار کرده‌ای. ابن‌ابی‌العوجاء گفت: ای فلان، اگر اهل کلام هستی، سخنی با تو نیست، و اگر از اصحاب جعفربن محمد هستی، او هرگز با ما چنین سخن نمی‌گوید و با شیوه تو با ما مجادله نمی‌کند. او سخنان ما را بیش از آنچه شنیده‌ای شنیده است. او بردبار و با وقار و عاقل و استوار است. نادان و بی‌پروا و سبک مغز نیست. به سخن ما گوش فرا می‌دهد و کلام مار را می‌شنود و به سخنان ما به خوبی توجه می‌کند. هرگاه تصور می‌کند که سخنان خود را خوب و کامل گفته‌ایم، حجت ما را با دلیلی ساده و  خطابی کوتاه، باطل و ما را به حجت خود ملزم می‌کند. و اگر تو از شاگردان او هستی، همانند او با ما سخن بگو».[2] 

ابن مسكان مى گويد: امام صادق(علیه‌السلام) به من فرمود: «درباره تو گمان دارم كه هرگاه کسی نزد تو به حضرت علی(علیه‌السلام) ناسزا بگوید، اگر بتوانی بینی ناسزاگو را با دندانت بگزی، چنین خواهی کرد؟ ابن‌مسکان گفت: آری، فدایت شوم. به خاندانت قسم چنین کنم! امام(علیه‌السلام) فرمودند: این کار را  انجام نده! به خدا قسم، گاهی می‌شنوم که کسی به علی(علیه‌السلام) ناسزا می‌گوید و بین او و من، تنها یک ستون فاصله است. پشت ستون مخفی می‌شوم و پس از فراغت از نماز، از کنارش می‌گذرم، به او سلام می‌کنم و با او مصافحه می‌کنم!».[3]
همچنین به امام صادق(علیه‌السلام) گفتند: ما مردی را در مسجد می‌بینیم که آشکارا به دشمنان شما اهل‌بیت(علیهم‌السلام) دشنام می‌دهد. حضرت فرمود: «او که خداوند لعنتش کند، نسبتی با ما ندارد. خداوند فرموده است: به آنان که کسی را جز خدای می‌خوانند، دشنام ندهید».[4]

گزارش‌های دیگری نیز در این باره در دست است که امامان به اصحاب خود دستور می‌دهند، با کسانی که به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) ناسزا می‌گویند، به نیکی برخورد نمائید و نه مقابل به مثل.
پر واضح است که چنین شیوه‌ای تاثیر بسزائی در اصلاح و هدایت دیگران داشت؛ به ویژه این‌که آن افراد نادری که احیانا به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) ناسزا می‌گفتند عموما شناختی نسبت به مقام و منزلت اهل بیت(علیهم‌السلام) نداشتند. با توجه به آیات قرآن و روایات مذکور، می‌توان نتیجه گرفت که با وجود اینکه مخالفان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به ایشان اهانت و توهین می‌کردند، ولی امامان شیعه(علیهم‌السلام) به فکر مقابل به مثل با آنها نبودند. و سعی داشتند که با بزرگواری کامل از این توهین‌ها بگذرند.
خلاصه، این نوع رفتار، روش درست برخورد با مخالفان است، نه اینکه آنها و بزرگان و مقدساتشان را به باد انتقاد و توهین و اهانت، لعن و نفرین قرار  قرار دهیم.

امامان شیعه اهتمام ویژه‌ای به اتحاد و یک‌پارچگی مسلمانان داشته‌اند. تا جائی که به شیعیان تاکید فراوان می‌نمودند که از صفوف مسلمانان جدا نشده و اتحاد مسلمانان را به هم نزنند. و برای این اتحاد و یکپارچگی مسلمانان نمونه‌های دیگری وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

 تاکید ائمه در حضور در عبادات و شعائر مذهبی- اجتماعی
ایشان برای برقراری اخوت اسلامی و ایجاد همدلی و یک دلی بین مسلمین، همیشه در مراسم و مناسک عبادی- اجتماعی که نوعا زیر نظر مخالفان برگزار می‌شد، شرکت می‌کردند و بارها شیعیان را به حضور و شرکت در آن و همگامی با دیگر مسلمانان سفارش فراوان می‌کردند.
در یک روایت دیگر حماد بن عثمان از امام صادق(علیه‌السلام) نقل کرده است که: «هرکس در صف اول با آنان نماز بگزارد، مانند کسی است که با رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در صف اول نماز بخواند».[5]     
علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر(علیه‌السلام) آورده است که فرمود: «امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در نماز به مروان اقتدا کردند و ما هم به روش آنان نماز می‌گزاریم»[6] 

نماز جمعه و عیدین
دستور شریعت به اقامه نماز جمعه و عیدین، یکی از مهم‌ترین و زیباترین و وحدت بخش‌ترین جلوه‌های حضور یکپارچگی مسلمانان است، دراین حرکت عبادی – سیاسی است که طبقات مختلف، از گروه و مذهبی در آن شرکت می‌کنند. امامان شیعه، اگرچه در نحوه اقامه نمازهای عیدین نظارت نداشتند و آن در دست مخالفان بود، اما تاکید فراوان داشتند که شیعیان نیز خود را از صفوف مسلمانان جدا ندانسته و در این‌گونه مسائل عبادی – سیاسی شرکت کنند.
امام باقر(علیه‌السلام) به یکی از اصحابش می‌فرماید: «که آیا کسی مثل تو باید بمیرد و در فریضه‌ای شرکت نکرده باشد؟!» وقتی صحابی از وی می‌پرسد که چه کنم؟ امام می‌فرماید: «در نماز جمعه شرکت کن». [7]  
 تاکید بر حضور در  فریضه حج
امامان شیعه در زمان حکومت بنی‌امیه و بنی عباس به حج مشرف می‌شدند و در مسائل عمومی شرکت می‌کردند. به عنوان نمونه حفص می‌گوید که امام جعفر صادق(علیه‌السلام) را هنگامی که در حج شرکت فرموده بود، مشاهده کردم. او در موقف (عرفات) وقوف فرمود. آن هنگامی که حجاج عرفات را ترک می‌کردند، آن حضرت از شتر خویش پیاده شد، حاکمی هم که در آن سال هدایت حجاج را به عهده داشت در کنار آن حضرت توقف نمود.[8]
همه این موارد نشان دهنده این است که امامان معصوم(علیه‌السلام) تاکید فراوانی بر وحدت و یک پارچگی مسلمانان داشته‌اند. و با هر آنچه که به این امر مهم خدشه وارد کند به شدت مخالف بودند.

___________________
 پی‌نوشت:
[1]. بحارالانوار، ج 43، ص 344
[2].بحارالانوار، ج 3، ص 57
[3]. امع احادث شیعه، ج 20، ص 37
[4]. همان
[5]. همان، ج 7، ص 299
[6]. همان، ص 297
[7]. الاستبصار، ج 1، ص 420
[8]. وسائل الشیعه، ج 8، ص 290

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 6 =
*****