حدیث طیر در منابع اهل سنت

10:26 - 1400/11/20

چکیده: یکی از احادیث و روایاتی که دلالت بر افضلیت و برتری امیرالمومنین(علیه‌السلام) بر صحابه پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دیگران دارد، «حدیث طیر» است. این گزارش از گزارش‌هائیست که اختصاص به امیرالمومنین(علیه‌السلام) دارد و کسی در آن شریک نیست.
 

حدیث طیر در منابع اهل سنت

یکی از احادیث و روایاتی که دلالت بر افضلیت و برتری امیرالمومنین(علیه‌السلام) بر صحابه پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دیگران دارد، «حدیث طیر» است. این گزارش از گزارش‌هائیست که اختصاص به امیرالمومنین(علیه‌السلام) دارد و کسی در آن شریک نیست.
داستان از این قرار است که زنى از انصار مرغى را بريان كرده و با دو عدد نان به عنوان هديه به رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تقديم كرد و رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «خداوندا كسى را كه در نزد تو از همگان محبوب‌تر است بفرست» ناگهان در بازشد و امیرالمومنین(علیه‌السلام) وارد شد و آن مرغ را با آن حضرت تناول كردند.[1]

آیا اهل سنت نیز این گزارش را آورده‌اند:
از آن‌جایی که بسیاری از مورخین و محدثین این گزارش را با اندک اختلافات جزئی که به اعتبار آن خدشه وارد نمی‌کند، نقل کرده‌اند و گزارش همه آن‌ها در یک پست نمی‌کنجد، به تعدادی از این گزارشات می‌پردازیم.
ترمذی یکی از علمای بزرگ اهل سنت است، در این باره گزارش کرده است که: «نزد پيغمبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پرنده‏‌اى پخته شده بود، حضرت فرمود: پروردگارا! محبوبترين مخلوقات خود را بفرست تا اين پرنده را با هم تناول کنیم. در اين حال، امیرالمومنین(علیه‌السلام) وارد شد و با یکدیگر آن پرنده را تناول فرمودند».[2]

ابن اثیر از مورخین بزرگ اهل سنت و مورد اطمینان ایشان در کتاب تاریخی خود در ادامه گزارش ترمذی، چنین گزارش کرده است که: «وقتی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دعا کردند، «ابو بكر» آمد، پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) اذن ورود نداد «عثمان» آمد، حضرت به او نیز اجازه ورود نداد. پس از آن‌ها امیرالمومنین(علیه‌السلام) آمد و حضرت به او اذن ورود داد».[3] 
نسائی از محدثین بزرگ اهل سنت نیز این گزارش را نقل کرده و به‌جای عثمان، خلیفه دوّم عمربن خطاب را ذکر کرده است.[4]

حاکم نیشابوری نیز از بزرگان اهل سنت و مورد وثوق ایشان، از «انس بن مالك» گزارش کرده است كه من خادم رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودم. در يكى از روزها، مرغ بريان شده‏‌اى بحضور مبارك رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تقديم شد. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «بارخداوندا! بهترين مخلوقاتت را بفرست تا با هم اين غذا را تناول كنيم. من نیز به دنبال اين دعا گفتم: پروردگارا! يكى از انصار را براى تناول اين مرغ برسان. طولى نكشيد كه امیرالمومنین(علیه‌السلام) آمد و در زد، گفتم: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سرگرم انجام كارى است. پس از اندك فاصله‏‌اى امیرالمومنین(علیه‌السلام) دوباره آمد. باز هم اجازه ورود ندادم و گفتم: پیامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سرگرم كارى است. بار سوّم آمد، خواستم اين بار هم مانع شوم، رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: در را باز كن! بنا به دستور رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در را گشودم. امیرالمومنین(علیه‌السلام) وارد شد. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: يا امیرالمومنین! علت تأخيرت چه بود؟ به عرض رسانيد: اين سومين بار بود كه اجازه ورود خواستم، «انس» مانع مى‌‏شد و مى‏‌گفت كه شما سرگرم كارى هستيد و به همين علت در خانه را به روى من باز نمى‏‌كرد. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خطاب به «انس»، فرمود: چرا در را به روى امیرالمومنین(علیه‌السلام) نگشودى؟ عرض كردم: دعاى شما را شنيدم و دوست مى‌‏داشتم كه مردى از قوم من بيايد و با شما در تناول اين مرغ شركت نمايد! رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: البته طبيعى است كه انسان قوم خويش را دوست بدارد».
حاكم نیشابوری در ادامه گزارش آورده است كه اين حديث بنا به رأى «بخارى» و «مسلم»، حديث صحيح است. حاکم در ادامه آورده است: اين روايت را «طبرانى» در «الاوسط» و «الكبير» بطور اختصار، آورده است و «ابو يعلی موصلی» هم، مختصرى از آن‌را روايت نموده و اضافه مى‌‏كند كه نخست «ابو بكر» اجازه ورود خواست و پيامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) اجازه ورود نداد. پس از او «عمر» آمد، او هم از رسيدن به حضور پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) محروم گرديد. پس از آنها حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) آمد. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) او را بحضور پذيرفت.[5]

در نتیجه: حدیث طیر از احادیث و گزارش‌های مورد وثوق اهل سنت و شیعیان است و در بسیاری از کتب روایی دو طایفه گزارش شده است. و از سوی دیگر امیرالمومنین(علیه‌السلام) مطابق این حدیث و گزارش‌های دیگر بهترین و با فضیلت‌ترین شخص نزد پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود و مطابق عقل و نصّ تا زمانی که افضل و برتر در جامعه باشد نوبت به خلافت و رهبری کسی که از این فضایل بی‌بهره است نمی‌رسد.

__________________________
برای مطالعه بیشتر به کتاب عبقات الانوار/ ج4 نوشته مير حامد حسين  و نگاهی به حدیث طیر آیة الله میلانی مراجعه فرمایید.
پی‌نوشت:
[1]. إحقاق الحق، الشوشتري ،  مكتبة آية الله المرعشى النجفى‏ قم سال 1409 هجری، ج‏2، ص487.
[2]. صحيح ترمذى، طبع چاپخانه بولاق سال 1292 هجرى، ج2، ص299.
[3]. اسد الغابة، مطبعه وهبيّه، مصر، سال 1285 هجرى، ج4، ص30.
[4]. خصائص امیرالمؤمنین، چاپ مطبعه تقدم، مصر سال 1348 هجرى.، ص5.
[5]. مستدرك حاكم، چاپ حيدرآباد دكن، سال 1324 هجرى، ج3، ص130؛/ و «هيثمى» در کتاب مجمع الزوائد، چاپخانه حسام الدين قدسى در سال 1352 هجرى در مصر ، ج9،ص126،/ و متقی هندی در کتاب كنز العمال، مطبعه دائرة المعارف نظاميه، حيدرآباد دكن، در سال 1312 هجرى، ج6، ص406،/ و ابو نعیم اصفهانی در کتاب حلية الاولياء، چاپخانه سعادت، مصر، سال 1351 هجرى ج6، ص339،/ و خطيب بغدادى در کتاب تاريخ بغداد، مطبعه سعادت، مصر، سال 1360 هجرى، ج3، ص171 و .... این گزارش‌ها را آورده‌اند.

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

بسیار عالی و جذاب
وهابی ها خفه خون بگیرن

تصویر yosef
نویسنده yosef در

خسته نباشید . استفاده کردیم.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 9 =
*****