چکیده: چند ماه پیش با پسری در حدا احوال پرسی رابطه برقرار کردم، اما رفته رفته رابطه ما عمیقتر شد و ما به هم وابسته شدیم تا جایی که تنها با ملاقات حضوری آرام میشدیم، رفته رفته روابط از این هم فراتر شد و من و او در خانه خلوتی...
با دلی پر از استرس و اضطراب و غصه اشک میریخت، کاسه چهکنم چهکنم به دست گرفته و دنبال درمان دل بیمارش بود، دردی سخت و جان فرسا، در علت این روح ویران شدهاش میگفت:
چند ماه پیش با پسری در حد احوال پرسی رابطه برقرار کردم، اما رفته رفته رابطه ما عمیقتر شد و ما به هم وابسته شدیم تا جایی که تنها با ملاقات حضوری آرام میشدیم، رفته رفته روابط از این هم فراتر شد و من و او در خانه خلوتی... و اکنون من دیگر دختر نیستم و از پسر هم خبری نیست ...
راستی با این که امروزه همه ادعای عصر علم و تکنولوژی را از افتخارات زمانه خود میدانند چه عوامی باعث چنین مشکلات بزرگی میشود؟
در مطالب قبل به عواملی همچون طنازی و عشوهگری دختران، تاخیر در ازدواج و فضای مسموم جامعه اشاره کردیم و در این مطلب به عوامل دیگری که منجر به این گونه روابط خطرناک میشود میپردازیم.
1: مقید نبودن خانواده به مسائل دینی: خانواده اولین مدرسه هر انسانی است که بیشتر اوقات خود را در آنجا سپری میکند، بسيارى از زمينههاى اخلاقى در خانواده رشد و نمّو مىكند؛ محيط سالم يا ناسالم خانواده تأثير بسيار عميقى در پرورش فضائل اخلاقى، يا رشد رذائل دارد؛ و در واقع بايد سنگ زير بناى اخلاق انسان در آنجا نهاده شود. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«انَّكَ انْ تَذَرْهُمْ يُضِلّوُا عِبادَكَ وَ لايَلِدُوا الَّا فاجِراً كَفَّاراً [سوره نوح، آيه 27] چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىكنند و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآورند!»
خداوند در آیه فوق ادعای حضرت نوح را مبنی بر این که در خانواده فاسد فرزندی فاسد رشد میکند، را می پذیرد و لذا آن را در قرآن کریم ذکر میکند، با توجه به مطالبی که ذکر شد اگر خانوادهای در روابط فامیلی و اجتماعی خود محرم و نامحرم را مد نظر نداشته باشد و آن را به فرزندان خود آموزش ندهد ایجاد چنین روابط حرامی در این گونه خانوادهها دور از انتظار نمیباشد.
دوستان ناباب: ارتباط با همنوعان و انس و علاقه با آنها که نام دیگر دوستی میباشد از خصوصیات انسان است، اگر این دوست یا همنشین مومن و فرد صالحی باشد انسان را به قلههای معنویت و آرامش میرساند اما اگر دوست انسان فاسد و پیرو هوای نفس و شیطان باشد آدمی را به قعر جهنم میکشاند، همان گونه که برخی از جهنمیان علت جهنمی شدنشان را در دوستی با افراد فاسد میدانند و خداوند از حال این گونه افراد خبر داده و میفرماید:
«يا وَيْلَتى لَيْتَنى لَمْ اتَّخِذْ فُلاناً خَليلًا*** لَقَدْ اضَلَّنى عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ اذْ جآءَنى وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْانْسانِ خَذُوْلًا" [سوره فرقان آیات 28 و 29] اى واى بر من، كاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از يادآورى حق گمراه ساخت بعد از آنكه ياد حق به سراغ من آمده بود! و شيطان هميشه خوار كننده انسان بوده است!»
با توجه به آیه فوق اگر انسان با افرادی دوستی کند که فکر و ذکرشان تور کردن دختران یا پسران و یا روابط شهوانی و جنسی خارج از محدوده دین و قانون است، او هم به مرور زمان به سمت این گونه گناهان بزرگ و خانمان سوز کشیده میشود و دنیا و آخرتش را نیست و نابود میکند. امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«همنشينى با خوبان، بدان را به خوبان ملحق مىكند؛ و همنشينى نيكان با بدان، نيكان را به بدان ملحق مىسازد!» [1]
حضرت در روایت دیگری می فرماید:
«همنشينى با بدان موجب بدى مىگردد؛ همچون بادى كه از جايگاه متعفّن و آلوده مىگذرد؛ بوى بد را با خود مىبرد». [2]
با توجه به مطالبی که ذکر شد خانواده و دوستان از دیگر عوملی هستند که در ایجاد روابط نامشروع بین جوانان نقش دارند و البته افرادی که به این دو علت در این گناه گرفتار شدهاند فکر نکنند که این سرنوشتشان بوده است و آنها قدرت بر تغییر آن را نداشتهاند؛ چون این دو علت فقط زمینه ساز این گونه روابط هستند و بر قدرت انتخاب و اختیار انسان چیره نمیشوند و اگر انسان بخواهد میتواند با بودن این شرایط نیز از این گونه گناهان پاک باشد، همان گونه که خداوند به قدرت انتخاب و اختیار انسان در قرآن کریم اشاره کرده و میفرماید:
«إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً" [سوره انسان آیه 3] ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد و پذيرا گردد، يا ناسپاس!»
................................
پی نوشتها:
[1]. «مُجالَسَةُ الْاخْيارِ تَلْحَقُ الْاشْرارَ بِالْاخْيارِ وَمُجالَسَةُ الْابْرارِ لِلْفُجَّارِ تَلْحَقُ الْابْرارَ بِالْفُجَّارِ» [مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج71، ص: 198]
[2]. «صُحْبَةَ الْاشَرارِ تَكْسِبُ الشَّرَّ كَالرِّيْحِ اذا مَرَتْ بِالنَّتِنِ حَمَلَتْ نَتِناً؛ » [تميمى آمدی، عبد الواحد، تصنيف غرر الحكم، ص: 432]