چکیده: پررونقتر شدن تمام مراسمهای منتسب به امام حسین(علیهالسلام) از جمله اربعین را باید انشاالله از مقدمات ظهور حضرت صاحب(علیهالسلام) به حساب آورد؛ چرا که آنحضرت پس از ظهور، خود را فرزند «شهید لبتشنهی» کربلا معرفی میکنند و طبیعی است که مردم دنیا باید قبلاً نسبت به سیدالشهدا(علیهالسلام) شناختی کسب کرده باشند تا این معرفی، مفید و موثر باشد.
موج سهمگینی که زینب کبری و زینالعابدین(علیهماالسلام) در کوفه و شام ایجاد کرده بودند و زلزلهای که با خطابههای روشنگرانهی خود، بر حکومت منحوس اموی، تحمیل نمودند سبب شد تا ورق برگردد و کارگزاران جنایتپیشه و سنگدلِ یزیدی را از موضع قلدری به موضع ضعف و استیصال بکشاند.
دست امویان برای مردم رو شده بود و حیلههای چند ده سالهی معاویه، نقش بر آب گردید. کار به جایی رسید که یزید مجبور به دلجویی و اظهار طرفداریِ از اهلبیت گردید. پس از هفت روز اقامت در شام، «در هنگام حركت کاروان اهلبیت(علیهمالسلام)، يزيد، امام سجاد(عليهالسلام) را فرا خواند تا با او وداع كند و گفت: خدا پسر مرجانه را لعنت كند! اگر من با پدرت حسين ملاقات كرده بودم، هر خواستهاى كه داشت، مىپذيرفتم! و كشتهشدن را به هر نحوى كه بود، گرچه بعضى از فرزندانم كشته مىشدند از او دور مىكردم! ولى همانگونه كه ديدى شهادت او قضاى الهى بود! چون به وطن رفتى و در آنجا استقرار يافتى، پيوسته با من مكاتبه كن و حاجات و خواستههاى خود را براى من بنويس!»[۱] همین درماندگی و سرگشتگیِ یزید -به همراه بیفکری ذاتی او- سبب شد تا نفهمد که چه حکمتی در ورای حضور مجدد کاروان اهلبیت در سرزمین کربلا وجود دارد. علاوه بر اینکه، خیال میکردند که این فقط یک محبت خانوادگی و فامیلی است که باعث حضور مجدد در کربلا شده است.
کاروان داغدیدهی اهلبیت از یکسو، و زائرانی مانند جابربنعبدالله انصاری و همچنین زنانی از روستاهای مجاور از سوی دیگر، تقریباً بهطور همزمان وارد کربلا شدند تا اولین اجتماع عاشقان و پیروان حضرت ثارالله(علیهالسلام) شکل بگیرد.[۲] اجتماعی که اساس آن «جاذبهی مغناطیس حسینی»[۳] بود و همین جاذبه است که سبب میشود هرساله، خیل عظیم مردم دلدادهی حقیقت، از گوشه و کنار دنیا و حتی با پای پیاده، خود را به مرقد نورانی سالار شهیدان برسانند و حرکت و اجتماعی بینظیر را رقم بزنند.
پرشورتر و پررونقتر شدن تمام مراسمهای منتسب به امام حسین(علیهالسلام) از جمله اربعین را باید انشاالله از مقدمات ظهور حضرت صاحب(علیهالسلام) به حساب آورد؛ چرا که آنحضرت پس از ظهور -با تعابیر مختلف- خود را فرزند «شهید لبتشنهی» کربلا معرفی میکنند[۴] و طبیعی است که مردم دنیا باید قبلاً نسبت به سیدالشهدا(علیهالسلام) شناختی کسب کرده باشند تا این معرفی، مفید و موثر باشد. بنابراین، حضور در چنین صحنههایی علاوه بر داشتن اجر غیرقابل وصفِ زیارت اباعبدالله(علیهالسلام)، میتواند از عوامل زمینهساز برای ظهور مهدوی هم باشد... «أین الطالب بدم المقتول بکربلا»[۵]
پینوشت:
[1] تاريخ طبری،ج ۵،ص ۲۳۳
[2] سیدابنطاووس، اللهوف،ص ۸۲
[3] رهبرمعظمانقلاب: «شروع جاذبهی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. جابربنعبداللَّه را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد. این، همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی، در دل من و شماست. کسانی که معرفت به اهلبیت دارند، عشق و شور به کربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینی و به مرقد سرور شهیدان -سیدالشهداء-» (اول فروردین ۱۳۸۵)
[4] «زمانی که قائمآلمحمد(عليهمالسلام) ظهور کند، مابين رکن و مقام میایستد و پنج ندا میدهد: اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً. الا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين طَرَحُوهُ عُرياناً. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين سَحَقُوهُ عُدواناً. (شيخ علی يزدی حائری، الزام الناصب ،ج۲، ص ۲۸۲)
[5] فرازی از دعای ندبه
نظرات
کربلا در کربلا می ماند اگر حضرت سجاد و حضرت زینب نبودند....
باسلام واحترام
ضمن تشکر وسپاس از مطلب جالب شما
در کانال حکومت اسلامی منشر شد
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub