چکیده: دانشجو به عنوان یک قشر تحصیلکرده و فرهنگی، علاوه بر شخصیت اجتماعی، عملکردش میتواند به عنوان الگوی رفتاری دیگران نیز مورد توجه قرار گیرد. برای نمونه، میتوان به دکتر مصطفی چمران، اشاره نمود.
دانشجو به عنوان یک قشر تحصیلکرده و فرهنگی، علاوه بر شخصیت اجتماعی، عملکردش نیز میتواند مورد توجه دیگران قرار گیرد. برخی در این عرصه چنان موفق بودهاند که حتی پس از پیمودن مدارج و موقعیتهای عالی مختلف، همچنان دوره دانشجویی آنان توانسته الگوی دیگران باشد.
برای نمونه، میتوان به دکتر مصطفی چمران، اشاره نمود. او که در حادثه 16 آذر 1332 جزء دانشجویان معترض به حکومت پهلوی بود[1] و در آن جریان مجروح گردید، دانشجویی نخبه و ممتاز بود که با وجود تحصیلات عالیه خویش، هیچگاه از آرمانهای دینی و مذهبی خود کوتاه نیامد و خود را وقف تعالی ارزشهای اسلامی نموده بود. او در دوران دانشجویی خود زمانیکه در آن شرایط حساس جوّ غالب دانشگاهها در دست چپیها و کومنیستها بود، به طور مداوم در نمازخانه دانشکده فنی حضور به هم میرسانید و آنجا نماز میخواند تا نمازخوانهای دیگر هم جرات کنند و به آن محل بیایند.
خود شهید بزرگوار در دست نوشتههایش به این نمازخواندن اشاره میکند: «از اینکه راز و نیاز خود را با خدای خویش فاش کنم احساس گناه میکنم. چون رنگی از غرور و خودخواهی بر من زده و صدق و اخلاصم کاسته شده است. این را تحمل میکنم شاید دل درمند دیگری با این راز و نیاز هماهنگ شود و در این دنیا غریب نمانم»[2]
در واقع آنچه که برای این دانشجوی موفق حائز اهمیت بود، عمل به تکلیف و وظیفه بود و در کنار تخصصی که داشت تعهد را نیز همراه نموده بود. به همین جهت، هیچگاه مرعوب قدرتهای ظاهری و پوشالی دنیا پرستان و تحت الشعاع موقعیت علمی خود قرار نگرفت:
الف: «سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سر امتحان، چمران کراوات نزد، استاد دو نمره ازش کم کرد. شد هیجده؛ بالاترین نمره».[3]
ب: «در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز رفت آمریکا. بعد از مدت کمی شروع کرد به کارهای سیاسی و مذهبی. خبر کارهایش به ایران میرسید. از طرف ساواک پدر را خواستند و بهش گفتند: «ما ترمی چهارصد دلار به پسرت پول نمیدهیم که بر ضد ما مبارزه کند» پدر گفت: «مصطفی عاقل و رشید است. من نمیتوانم در زندگیاش دخالت کنم» بورسش را قطع کردند. فکر میکردند دیگر نمیتواند درس بخواند و برمیگردد».[4]
«پس از تحقیقات علمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرین دانشگاه آمریکا (بِرکلی)، با ممتازترین درجه علمی موفق شد دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما را بگیردم».
ج: «در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای نخستین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از مؤسسان انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالان انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار میرفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع میشود.
د: پس از قیام پانزده خرداد سال 1342 دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز میزند و همه پل ها را پشت سر خود خراب میکند. به همراه بعضی از دوستان مؤمن و هم فکرش، رهسپار مصر میشود. مدت دو سال، سخت ترین دورههای چریکی و جنگهای پارتیزانی را میآموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته میشود و مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را به عهده او میگذارند».[5]
بنابراین آنچه که برای این دانشجوی نخبه اهمیت داشت در درجه اول رضایت الهی و عمل به تکلیف و وظیفه دینی خویش بود، که در مراحل مختلف زندگی خویش آن را به اثبات رساند و در نهایت به آرزوی خویش که همان رسیدن به لقاء الله و شهادت بود، نائل آمد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
.....................................................................
پینوشت:
[1].پایگاه اطلاع رسانی حوزه
[2].مثل چمران
[3].صد خاطره از شهدا
[4].همان
[5].پایگاه اطلاع رسانی هیئت کربلا
نظرات
بسیار عالی
مطلب شما در کانال رهروان ولایت منتشر گردید
https://telegram.me/joinchat/AqjvZzve0xqSvwFQVNGqWA
موفق باشید