چکیده: حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) در 11 ذیقعده سال148 هجری به دنیا آمد و در ماه صفر سال 203 هجری با توطئه مأمون عباسی (لعنت الله علیه) به شهادت رسید.
حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) در 11 ذیقعده سال148 هجری به دنیا آمد و در ماه صفر سال 203 هجری با توطئه مأمون عباسی (لعنت الله علیه) به شهادت رسید.
کنیه حضرت «ابوالحسن» و لقبش«رضا» است و حدود 20 سال مدت امامت حضرت بوده که معاصر با خلفایی همچون «هارونالرشید»، «محمد امین» و «عبدالله مأمون» بود.
احادیث بسیاری از امام رضا (علیهالسلام) نقل شده که راه سعادت بشریت را نشان میدهد. یکی از احادیث معروفی که حضرت، در راه مدینه به خراسان بیان داشتند حدیثی است که معروف شد به «سلسلهالذهب» که ولایت پذیری ائمه معصومین را، برابر با توحید میداند.
حدیثی است که آقا علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) به هنگام ورودش به نیشابور نقل شده و عده کثیری آن را نوشتهاند. سلسلة الذهب به معنی «زنجیرهٔ طلا» است. چون این حدیث قدسی، متواتر، مسلسل و مستند میباشد.
در این روایت حضرت فرمود: پدرم، موسی بن جعفر الکاظم، برای من روایت کرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علی بن الحسین زین العابدین، از قول پدرش، حسین بن علی که در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که در کوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش، محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، از قول جبرئیل، که خداوند فرمود: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی». کلمه توحید «لا اله الا الله» دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.»
در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد. ولی امام اشاره کرد کجاوه را نگه دارند و فرمود «بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها» اما داخل شدنِ در این حصار و دژ، در صورتی ممکن است که، به شرطهای آن عمل شود، و من یکی از آن شرط ها هستم.[1]
آقا امام رضا (علیهالسلام) معروف است به «عالم آل محمد» که امثال مأمون عباسی که در اعتقادات مشکل دارند، از این امر بی اطلاعند و درصدد مفتضح کردن امام برآمده و برای شکست امام، جلسه مناظره با علماء و دانشمندان را ترتیب داد، که امام با علم لدنی و الهی همه آنها را مغلوب نموده و اعتبار و علم خود را بیش از پیش بر همگان به اثبات رسانید.
حضرت در جلسه مناظره:
با «جاثلیق» بزرگ علمای نصاری؛
با «رأس الجالوت» بزرگ علمای یهود؛
با «هربز اکبر» بزرگ زرتشتیان؛
با «عمران صابی» از پیروان حضرت یحیی؛
با «سلیمان مروزی» از علمای مشهور و محترم خطه خراسان در عصر مأمون؛
با «علی بن محمد بن جهم» که ناصبی و دشمن اهلبیت بود؛
و با «بزرگان و ارباب مذاهب دیگر» به مناظره پرداخته و همه را تسلیم علوم خود نموده است.[2]
خداوند همه شیعیان و دوستداران حضرتش را از شفاعت آن امام رئوف بهرهمند گرداند.
_____________________
پینوشت:
[1]. كليات حديث قدسى، ص 443
[2]. سیره پیشوایان، ص 516