چکیده: از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، میتوان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است
یکی از مسائل تاریخی که مورد بیمهری بسیاری از مسلمانان قرار گرفته است، مسالهی شهادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) میباشد که دلایل و قرائن بسیاری برای آن وجود دارد. در این مطلب به بیان یکی از دلایل از مصادر اهل سنت می پردازیم:
«عبدالله ابن مسعود» صحابی بزرگ رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میگوید: به خدا سوگند پیامبر به شهادت رسید.
او در روایتی میگوید: «اگر نه بار قسم بخورم که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) کشته [شهید] شده است برایم محبوبتر است تا یک بار قسم بخورم که کشته [شهید] نشده است و به این دلیل است که خداوند او را نبی و شهید قرار داده است».[1]
باید گفت که دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را تأیید مینمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هر چند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها میتوان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. ما در این نوشتار با صرف نظر از روایات شیعه، میخواهیم شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را از منابع اهل سنت اثبات کنیم:
روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمود: «من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نمودهام، در بدنم احساس میکردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، منرا از پای درآورد».[2] همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است.[3]
روایت دوم: «احمد بن حنبل» در مسند خود، ماجرایی را بیان مینماید که طی آن، بانویی به نام «اممبشر» که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی میدهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در پاسخ فرمودند: «من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمیبینم و گویا نزدیک است که منرا از پا در آورد».[4]
روایت سوم: «محمد بن سعد» از قدیمی ترین مورخان مسلمان، ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را این گونه نقل مینماید:
هنگامی که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش مینمود که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست میدارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمیبرد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردستها را مسموم نمود. هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیهای برایتان آوردم! پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند ... بعد از مدتی، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه میگیرد که شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به همین دلیل بوده است.[5]
بدین ترتیب، از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، میتوان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.
_______________________________
پینوشت
[1]. «حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا سُفْیَانُ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مُرَّةَ، عَنْ أَبِی الْأَحْوَصِ، عَنْ عَبدِ اللهِ، قَالَ: ” لَأَنْ أَحْلِفَ تِسْعًا أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قُتِلَ قَتْلًا، أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً أَنَّهُ لَمْ یُقْتَلْ، وَذَلِکَ بِأَنَّ اللهَ جَعَلَهُ نَبِیًّا، وَاتَّخَذَهُ شَهِیدًا». مسند احمد، طبع موسسة الرسالة، ج۶، ص۴۱۸، ح۳۸۷۳ و ج۷، ص۲۰۵و۲۰۶، ح۴۱۳۹ [تعلیق الأرنؤوط: إسناده صحیح على شرط مسلم]؛/ و مسند احمد، طبع دار الحدیث، ج۴، ص۱۵۵، ح۴۱۳۹ [تعلیق أحمد محمد شاکر: إسناده صحیح]؛/ و مسند ابی یعلی، طبع دار المامون للتراث، ج۹، ص۱۳۲، ح۲۴۱ [تعلیق حسین سلیم أسد: إسناده صحیح]؛/ و المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، طبع دار الکتب العلمیة، ج۳، ص۶۰ و۶۱، ح۴۳۹۴ [تعلیق الحاکم: حدیث صحیح؛ تعلیق الذهبی: على شرط البخاری ومسلم]؛/ و مجمع الزوائد و منبع الفوائد، طبع دار الفکر، ج۸، ص۱۱، ح۱۲۵۶۵و ص۶۰۹، ح۱۴۲۵۸ [تعلیق الهیثمی: رجاله رجال الصحیح]؛/ و سبل الهدی و الرشاد، طبع دار الکتب العلمیة، ج۱۲، ص۳۰۳ [تعلیق الشامی: بسند صحیح]؛/ و وا محمداه، طبع دار العفانی، ج۱، ص۳۶۸ [تعلیق الدکتور العفانی : صحیح]؛/ و مصنف عبد الرزاق، طبع دار التأصیل، ج۴، ص۵۴۴، ح۱۰۲۹۷؛/ و الطبقات الکبری، طبع دار صادر، ج۲، ص۲۰۱
تصاویر کتابها را در این لینک ببنید: http://saduq.net/?p=2402
[2]. اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دار الفکر، 1401 ق، ج5، ص137.
[3]. سنن دارمی، دمشق، مطبعة الاعتدال، ج1، ص33.
[4]. مسند احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، ج6، ص18.
[5]. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ج2، ص202 – 201.
نظرات
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
با سلام و تشکر از زحمات شما و سپاس از نظر لطف شما