یکی از راه های رسیدن به خدا

09:40 - 1394/09/25

چکیده: از اول شب تا کنون، بالای بام و در پای گنبد مشغول نماز می باشند و هر بار که مراجعه کرده ایم ایشان را در حال رکوع دیده ایم؛ اگر صلاح می دانید به ایشان خبر دهیم که قرار است درها را ببندیم. گفتم: نخیر! ایشان را به حال خود بگذارید..

شب زنده داری

رسیدن به کمال و وصول الی الله، از اغراض خلقت و اهداف ارسال پیامبران است. مسلمین هم در تمام دوران به دنبال رسیدن به این هدف بودند و خصوصا بازار عرفا بیشتر به همین علت رونق گرفت و متاسفانه فرقه های انحرافی هم از این طریق بوجود آمد. بعضی از مردم به سبک یا روش خود این مسیر را طی می کنند در حالی که به فرموده جناب حافظ (ره):
قطع این مرحله بی همرهی خضر نکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی[1]
پس باید طی این مسر پر پیچ و خم را از راه بلد پرسید، همان هایی که در زیارت جامعه کبیره به دستور خودشان به آنها می گوییم:«کَلَامُکُمْ‏ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَى ..[2] سخنتان نور، و امرتان هدایت، و سفارشتان تقوى و فعلتان خیر است».
برای رسیدن به خدا و طریق الی الله، امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرماید:«إِنَّ الْوُصُولَ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ- لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْل‏ [3] وصال خداوند سفرى است كه جز با مركب شب زنده دارى به دست نمى آيد». در کلام حضرت اشاره به شب زنده داری شده است که می شود از آن دو نکته استخراج کرد.
اول: شب زنده داری
شب زنده داری از صفات مومن است و خداوند می فرماید: «الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحارِ [آل عمران/17] در سحرگاهان، استغفار می نمایند» در تفاسیر نکات جالبی در مورد این وجود دارد که به به آن اشاره می کنم. در تفسیر نمونه آمد:
«واژه «سحر» (بر وزن بشر) در اصل به معنى پوشيده و پنهان بودن است و چون در ساعات آخر شب پوشيدگى خاصى بر همه چيز حكومت مى كند، نام آن سحر گذاشته شده است لغت سحر (بر وزن شعر) نيز از همين ماده است زيرا شخص ساحر دست به كارهائى مى زند كه اسرار آن از ديگران پوشيده و پنهان است عرب به ريه و شش نيز گاهى سحر (بر وزن بشر) مى گويد و اين هم به خاطر پوشيده بودن درون آن مى باشد.
چرا در ميان اوقات شبانه روز تنها به وقت «سحر» اشاره شده است در حالى كه استغفار و بازگشت به سوى خدا در هر حال مطلوب است؟ اين براى آن است كه سحر به خاطر آرامش و سكوت و تعطيل كارهاى مادى و نشاطى كه بعد از استراحت و خواب به انسان دست مى دهد آمادگى بيشترى براى توجه به خداوند به او مى بخشد».[3]
پس می شود برداشت کد که خود سحر خیزی و درک اوقات و به همراه استغفار -البته در روایات استغفار در نماز شب وارد شده- و خود تفکر که در روایات ثواب فراوانی برای آن ذکر شده می تواند مفید باشد.
دوم: عبادت در سحر
حال باید ترکیب شب زنده داری و نماز را بیان کرد، چون خداوند به پیامبرش می فرماید:«وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ [اسرا/79] و پاره‏اى از شب را براى آن (تلاوت قرآن و خواندن نافله شب) بيدار باش» علامه طباطبایی می فرمایند «كلمه" تهجد" از ماده" هجود" است كه در اصل به معناى خواب است، و تهجد به طورى كه بسيارى از اهل لغت گفته‌اند به معناى بيدارى بعد از خواب است، و كلمه "نافله" از ماده "نفل" به معناى زيادى است».[4]
پس می بینیم، با اینکه نماز شب برای پیامبر واجب بود و برای دیگران مستحب، اما بسیار برای سیر و سلوک ارزشمند است و توصیه علما هم می باشد و در سیره آنها بسیار به چشم می خورد. در احوالات مرحوم آیت الله نخودکی اصفهانی نقل می کنند:
«در یکی از شب های زمستانی، که هوا بسیار سرد بود و برف نیز می بارید، خُدّام حرم پیشنهاد کردند که چون هوا سرد است و زائری نیز در حرم نیست، درهای حرم را ببندیم؛ پیشنهاد را پذیرفتم. مسؤولان بیوتات، درها را بستند و کلیدها را آوردند. در این حال، مسؤول بام حرم مطهر گزارش داد حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، از اول شب تا کنون، بالای بام و در پای گنبد مشغول نماز می باشند و هر بار که مراجعه کرده ایم ایشان را در حال رکوع دیده ایم؛ اگر صلاح می دانید به ایشان خبر دهیم که قرار است درها را ببندیم. گفتم: نخیر! ایشان را به حال خود بگذارید... مقداری هیزم در اطاق پشت بام گذاشتیم تا ایشان با آن خود را گرم نگهدارد. درها را بستیم و همه به منزل رفتیم. آن شب برف بسیاری تا صبح بارید. هنگام سحر، که برای باز کردن درهای حرم مطهر آمدیم، به خادم بام گفتم از احوال شیخ، مرا با خبر سازد. پس از چندی بازگشت و گفت: ایشان در همان حال رکوع هستند و پشت ایشان با سطح برف روی بام، مساوی شده است! معلوم شد که ایشان از اول شب تا سحر در حال رکوع بوده اند و سرمای شدید آن شب سرد زمستانی را هیچ احساس نکرده اند! نماز ایشان هنگام اذان صبح به پایان رسید».[5]
------------------------------
پی نوشت:
[1]. گنجور، دیوان حافظ، غزل488.
[2]. من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمد بن على‏، تاريخ وفات مؤلف: 381 ق‏، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، تعداد جلد: 4، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1413 ق‏، ج2، ص616.
[3]. سایت تبیان.
[4]. سایت تبیان.
[5]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 2 =
*****