شاهزاده روم

10:02 - 1394/10/12

چکیده:قصه مادر «امام زمان» (عج) قصه بکر و زیبایی است که بن مایه خوبی برای ساخت یک انیمیشن قدرتمند دارد

شاهزاده روم

قصه مادر «امام زمان» (عج) قصه بکر و زیبایی است که بن مایه خوبی برای ساخت یک انیمیشن قدرتمند دارد و می توان درامی قوی و جذاب از آن آفرید. اما انیمیشن شاهزاده روم به همان اندازه که در تکنیک و انیمت، چند گامی سینمای انیمیشن ایران را به پیش برده، در خلق درامی کودکانه و جذاب، ناتوان است.

آنچه مسلم است یک فیلم به چیزی بیش از تکنیک قوی و تم مذهبی برای تبدیل شدن به اثری فاخر و جذاب نیاز دارد خاصه آنکه مخاطب شما کودکان و خردسالان بوده و عرصه رقابت نیز دیگر مانند گذشته برای من و شما خالی نیست. با کمی دقت می توان دریافت، تمرکز بیش از اندازه "شاهزاده روم" بر روی تکنیک، دیگر مولفه های لازم برای یک فیلمنامه گیرا و مناسب را تحت الشعاع قرار داده است.

تمهیداتی مثل ورود و خروج مدام و خسته کننده یک پروانه، حضور بی دلیل چند کودک، چند شوخی بی نمک و کمی زد و خورد بی دلیل و ... برای خلق فضایی کودکانه و فانتزی-انتزاعی و گره زدن مخاطب با فیلم کافی نیست و نمی تواند کودک را با روایت قصه همراه کند.

فیلمساز تلاش زیادی داشته تا بین پرداخت دراماتیک و بیان واقعیت تاریخی تراز ایجاد کند و هیچیک را فدای دیگری نکند. اما در برخی صحنه ها لحن کودکانه "شاهزاده روم" را کاملا فراموش کرده و نتوانسته یک دستی اثر را حفظ کند.

ریتم فیلم در پرده سوم، شدیدا افت میکند و کسل کننده میشود آنهم درست در جایی که قاعدتا می بایست نقطه اوج داستان باشد (وصال ملیکا و امام عسگری علیه السلام).

به لحاظ تاریخی نیز اشتباهات فراوانی در فیلم به چشم میخورد که اگر چه مخلّ مبانی اعتقادی مخاطب نیست اما دست کم، اعتماد او را به سایر بخش های روایت نیز خدشه دار کرده و سطحی بودن پژوهش های تاریخی اثر را برملا می کند. به عنوان مثال به چند نمونه از این اشتباهات اشاره میکنیم:

- بر خلاف آنچه در فیلم آمده، مسلمانان به شهر و مردمش حمله نکردند بلکه این قیصر بود که از شهر خارج شد و به مسلمانان حمله کرد. ملیکا نیز که همراه لشگر و با لباس مبدل بیرون آمده بود، پس از شکست قیصر، با جمعی دیگر به اسارت در آمد. در فیلم هیچ اشاره ای به علت و پیشینه این جنگ نیز نمی شود. یعنی داستان فیلم بطور خلاصه چنین شکلی دارد: مردم روم در خوشی و شادمانی و رقص و پایکوبی زندگی می کردند (دقت کنید به صحنه های پر از شادابی و نشاط مردم روم در ابتدای فیلم) که ناگاه شهرشان با منجنیق آتشین مسلمانان ویران شد. مردانشان را کشتند و زنانشان را بردند به سرزمینی خشک و بی آب و علف تا به مسلمانان طماع و پولدار بفروشند!

- ملیکا در زمان ازدواج با برادرزاده پدربزرگش، تنها 13 سال داشت. نه آن سن و سالی که در فیلم شاهدیم. و جایی نیز در تاریخ نقل نشده که او به این ازدواج تمایل نداشته است.

- این شکل مراسم ازدواج مسیحیان و این میزانسنی که دو نفری وارد کلیسا شوند و با طی کردن طول راهرو، جلوی کشیش بایستند و سوگند عشق و محبت یاد کنند، در قرن نهم میلادی (زمان وقوع داستان) مرسوم نبود بلکه در قصر قیصر تختی قرار دادند، داماد بر تخت نشست و کشیشان انجیل خواندند و قبل از بالا رفتن ملیکا، قصر به لرزه در آمد.

- در مراسم عروسی ملیکا، کیک های مطبق و حجیم و خوراکی هایی شبیه ژله دیده می شود. اما جالب است بدانید کیک های امروزی که سه ویژگیِ شیرین بودن، سبکی و بافت اسفنجی را در ذهن مجسم میکند، در قرن هیجدهم و ژله در قرن بیستم بوجود آمده اند.

- فشفشه و ترقه و آتش بازی در جشن ها، اولین بار توسط چینی ها و در قرن 13 میلادی (400 سال پس از زمان قصه) اختراع شد.

- دوربین تک چشمی اولین بار در قرن 16 میلادی توسط یک عینک ساز هلندی ابداع شد و اصولا کیفیت شیشه ها تا قرن 13 میلادی آنقدر افزایش نیافته بود که بتوان از پشت آن مناظر و اجسام را تشخیص داد. اما در "شاهزاده روم" کودکی را می بینیم که نگهبانان منزل امام هادی علیه السلام را با دوربین تلسکوپی اش رصد میکند!

- برده ها با کشتی و از طریق نهر فرات وارد بغداد شدند نه با کجاوه و از میان بیابان.

- بر حسب روایات تاریخی، ملیکا بر خلاف دیگر کنیزان، در پس پرده بود و اجازه نداد کسی از خریداران، او را ببیند. اما در فیلم می بینیم که او در میان جمع نشسته و خریداران او را برانداز می کنند و نظر میدهند.

- ملیکا در فیلم هیچ عکس العملی پس از دریافت نامه امام علیه السلام نشان نمی دهد. این مسلما خلاف تاریخ است. چرا که در تاریخ آمده: او با دیدن دستخط امام، اشک شوق از دیدگانش سرازیر شد و نامه را بوسید و برچشم نهاد و بر تن مالید و برده فروش را مجبور کرد او را به حامل نامه بفروشد.

- در فیلم مساله برده داری و فروش کنیز برای کودکان به درستی تبیین نمی شود و در ذهن مخاطبش ایجاد شبهه می کند.

- اتفاقات بعد از رسیدن ملیکا به امام عسگری (ع)، شدت مراقبت قابله ها از ایشان و ... اصلا در فیلم نمودی ندارد

- از همه مهمتر اینکه مفاهیمی همچون فلسفه انتظار، غیبت و مسائلی از این دست کاملا مورد غفلت قرار گرفته است.

***

با اینهمه و علیرغم همه اشکالات فنی و محتوایی، نمی توان انگیزه ارزشمند و زحمات بی دریغ عوامل تولید "شاهزاده روم" را نادیده گرفت. این فیلم را باید دید و به دیگران توصیه کرد؛ لااقل در برهوت این روزهای سینمای ایران که اکثر تولیدات پرشمار و کم اثرش، نه تنها برای کودکان و نوجوانان که برای بزرگسالان نیز بدآموزی دارد و به جولانگاهی برای تمایلات نفسانی و افکار مادی و عاری از پاکی و صداقت و حق طلبی تبدیل شده است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****