چکیده: 26 دی ماه سالروز فرار شاه ملعون از ایران میباشد. فرار مفتضحی که باعث بیآبرویی خود، و دولت بیلیاقتش شد.
روزنامهها با تيتر درشت نوشتند که «شاه رفت». برخي بين کلمه «شاه» و «رفت» ابرو باز کرده، با دست کلمه «در» را اضافه کرده بودند. و مفهوم «شاه در رفت» را به هم میفهماندند.
مردم مجسمه شاه را که بر گردنش طنابی آویخته بودند را به پايين کشيدند و پرچمهاى «الله اكبر» را به جاى مجسمههاى خرد شدهى شاه، نصب کردند.
شاه در مصاحبهي کوتاهي برای حفظ آبروی خود، واقعیت را طوری دیگر جلوه داد و فرار خود را اینگونه به خبرنگاران توجیه کرد: مدتي است احساس خستگي ميکنم و احتياج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از اين که خيالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. اين سفر اکنون آغاز ميشود و تهران را به سوي آسوان در مصر ترک ميکنم. امروز با رأي مجلس شوراي ملّي که پس از رأي سنا داده شد، اميدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پايه گذاري آينده موفق شود.
سرانجام شاه روز 26 دي 1357، فرار را بر قرار ترجيح داد و طومار عمر رژيم سرتاسر ظلم و جور 2500 سالهي شاهنشاهي روز 22 بهمن 1357، درهم پيچيده شد
26 دی ماه سالروز فرار شاه ملعون از ایران میباشد. فرار مفتضحی که باعث بیآبرویی خود، و دولت بیلیاقتش شد.
امام خمینی قبل از فرار شاه در سخنرانی به شاه خائن هشدار دادند و فرمودند: ما تا به حال با اينها مماشات نموده و به نصيحت و تذكر اكتفا كرديم و نگذاشتيم ملت عصبانى شود و اگر يك روز ملت با حالت عصبانى از خانه خارج شود، مطلب صورت ديگرى پيدا خواهد كرد. آن روز است كه سرباز به نفع اسلام، سرنيزه را بيندازد و ژاندارم تفنگ را، آن روز است كه ديگر نه كاخى براى عَلَم باقى خواهد ماند و نه كاخى مرتفعتر از آن.[1]
ساعت دو بعد از ظهر بود که خبر فرار شاه از راديو پخش شد، مردم به شادی پرداختند و چراغ اتومبيلهایشان را روشن کردند، جمعيت به شور آمده، و هر کدام به طريقي نفرت خود را از شاه نشان دادند؛ مردم اشک شوق ميريختند. و گروهي هم شیرینی پخش ميکردند. جمعي نيز عکسهاي حضرت امام خميني را بين جمعیت پخش ميکردند.
عصر آن روز روزنامهها با تيتر درشت نوشتند که «شاه رفت». برخي بين کلمه «شاه» و «رفت» ابرو باز کرده، با دست کلمه «در» را اضافه کرده بودند. و مفهوم «شاه در رفت» را به هم میفهماندند.
مردم مجسمه شاه را که بر گردنش طنابی آویخته بودند را به پايين کشيدند و پرچمهاى «الله اكبر» را به جاى مجسمههاى خرد شدهى شاه، نصب کردند.
مردم با اتحاد و یک دست توانستند حکومت طاغوت را که 37 سال غاصبانه و به زور بر آنها حکومت کرده بود مجبور به فرار کنند. فرار شاه از ايران، از حوادث بسیار مهم تاريخ انقلاب اسلامي است، که باعث آغاز دوره نورانی و سرنوشت سازی برای ملت ایران شد.
شاه در مصاحبهي کوتاهي برای حفظ آبروی خود، واقعیت را طوری دیگر جلوه داد و فرار خود را اینگونه به خبرنگاران توجیه کرد: مدتي است احساس خستگي ميکنم و احتياج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از اين که خيالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. اين سفر اکنون آغاز ميشود و تهران را به سوي آسوان در مصر ترک ميکنم. امروز با رأي مجلس شوراي ملّي که پس از رأي سنا داده شد، اميدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پايه گذاري آينده موفق شود.
اين سفر بستگي به حالت من دارد و در حال حاضر دقيقاً نميتوانم آن را تعيين کنم. ساعت دوازده و نيم بعد از ظهر، شاه و همسرش تهران را به مقصد مصر ترک کردند.
در آخرين روزها همسر شاه ملعون، «فرح» کوشيد تا راهی برای خوابانیدن خشم مردم بیابد و برای این کار، در صدد این بود که موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفويض این مقام به او، طبق قانون اساسي جلب نمايد. شاه نپذيرفت و گفت اين کار مشکلي را حل نخواهد کرد.
سرانجام شاه روز 26 دي 1357، فرار را بر قرار ترجيح داد. از اعضاي خانوادهي سلطنتي تنها فرح مانده بود که او نيز همراه همسرش از ايران خارج شد. رژيم سلطنتي کمتر از يک ماه پس از فرار شاه سقوط کرد و طومار عمر رژيم سرتاسر ظلم و جور 2500 سالهي شاهنشاهي روز 22 بهمن 1357، درهم پيچيده شد.[2]
__________________________________
پينوشت:
[1]. صحيفه امام، ج1، ص: 107
[2]. تاريخ سياسي 25 ساله ايران، ص 314-313