چکیده: از عوامل قیام ملت ايران اعتراض توده وسيع محرومان عليه طبقه درباریان ثروتمند و اشراف بود. همچنین خفقان طاغوتیان و بی عدالتی شاه در اسلام ستيزي است، البته نباید ضعف شخص شاه را در تسريع سقوط او ناديده گرفت
در آستانه بیست و ششم دی ماه سال روز فرار شاه ملعون در سال 1357 شمسی از این کشور مقدس و به طبع آن انقراض تمام سلسلههای شاهنشاهی در ایران ناخودآگاه هر مسلمانی به یاد این حدیث شریف پیامبر اسلام (صلی اللهعلیهوآله) میافتد که: «الملك يبقى مع الكفر و لا يبقى مع الظلم [1] حاکمیت با کفر باقی میماند اما با ظلم باقی نمیماند» کما اینکه ظلم و ستم های شاه فراری پایههای سلطنتش را فرو ریخت که برخی از آن بیعدالتیها عباتند از:
1 - اشرافیگری درباریان و فقر عمومی در جامعه: یکی از عوامل قیام ملت ايران اعتراض توده وسيع محرومان عليه طبقه درباریان ثروتمند بود. هرچند از اهداف انقلاب اسلامي، رفع محروميت و فقر بود ولی اين به آن معني نبود كه انقلاب تنها توسط مردم فقير و محرومان صورت گرفته باشد، زيرا در انقلاب از تمام قشرها و اصناف چه طبقه فقير و چه طبقه متوسط و حتي متوسط به بالا، چه طبقه روشنفكر و بازاري و چه طبقه دانشجو و روحاني و...همه نقش داشتند، چون همه از بي عدالتي و ظلم ايادي شاه به ستوه آمده بودند. دليل ديگر بر تأييد اين مطلب اينكه اسناد و مدارك نشان ميدهد كه هرچند در سال هاي آخر حكومت شاه به خاطر رشد چندين برابری قيمت نفت و وارد شدن كالاهاي لوكس و مصرفي از خارج به ايران، نسبت به قبل، اقتصاد ظاهرا از رونق بهتري برخوردار بود و مقايسه اي بين آمار كالاهاي وارد شده به كشور در اواخر حكومت شاه نسبت به سال هاي قبل، گواه براين مدعاست. اما در عين حال فساد اقتصادي، تبعيض اجتماعي و بي عدالتي از سوي رژيم روبه افزايش گذاشت وموجبات نارضايتي مردم رافراهم كرد.
2 - خفقان و استبداد طاغوتیان: بیشك انقلاب اسلامی به خاطر مسائل ارزشي و انساني، چون تساوي حقوق، آزادي هاي فردي و سياسي رخ داد و قیام مردم ايران نیز براي رسيدن به آزادي هاي سياسي و فردي وحقوق افراد رخ داد، زيرا شاه مانع كسب اين آزادي ها بود، و مردم چارهاي جز مقابله با او نداشتند. البته در اواخر عمر رژيم فضاي نسبتا بازسياسي ايجادشد و برخي از زندانيان سياسي آزاد شدند و مطبوعات تا حدي به فعاليت پرداختند اما به علت ظاهري بودن اين اقدامات و حاكم بودن خفقان در متن جامعه، مردم فريب اين ظاهر سازي ها را نخوردند و انقلاب ادامه پيداكرد و حكومت سرنگون شد.
3 - بی عدالتی شاه در اسلام ستيزي: تقریبا اصليترين عامل سقوط شاه، اسلام ستيزي او بود، زیرا نظريه پرداز انقلاب يك روحاني برخاسته از حوزه هاي مكتب تشيع بود كه از ديدگاه مردم اسلام مجسّم بود و خواستهاي جز تحقق اسلام و آرمانهاي آن را نداشت، رهبر اين انقلاب با صداقتي تمام، خود را وقف اسلام كرده بود. او ايران را براي اسلام ميخواست و نه اسلام را براي ايران. از اين رو وقتي مردم شاه را درست در نقطه مقابل رهبري مي ديدند به چيزي جز سقوط شاه راضي نمي شدند، کما اینکه استاد مطهری می فرماید: «عامل مهمي كه به عنوان علت اصلي و عامل اول سقوط رژيم طاغوتي شاه بود، اعمال سياست اسلام زدايي او بود».[2]
و علت رویکرد مردم به انقلاب این بود که: امام خمینی (ره) اسلامي را عرضه نمود كه هم حكومت داشت و هم سياست، هم اقتصاد و هم آيين كشورداري، با بیعدالتی مخالف و در پي ايجاد جامعه اي متکی بر برابری و برادری، اسلامي بود كه به ديكتاتوري و استبداد پايان ميداد و سلطه ابرقدرتها را ردّ ميكرد، فساد مالي و حكومتي رژيم را محكوم ميكرد و به جاي آن نظامي امين، مردمي با كارگزاراني صديق و مؤمن برپا مي نمود.[3] این برنامه جامع و كار آمد از اسلام، باعث شد؛ اسلام در جان طبقات و اقشار مختلف جامعه، جا باز كند و بتواند جامعه شهري و روستايي، فقير و غني، طبقه متوسط و جديد و سنتي، فقرای جنوب شهر تا مرفه نشين شمال شهر، دانشجو و طلبه، پزشك و وكيل و... را زير پرچم برابری و برادری جمع كند و اين همه در گرو هنر امام بود كه با اخلاص، صداقت و دور اندیشی توانست به آرمانهاي اسلامي در قالب حكومتي اسلامي جامه عمل بپوشاند، که تحقق اين خواسته منجر به سقوط شاه شد.
افزون براینها نبايد ضعف شخص شاه را در تسريع سقوط او ناديده گرفت. شاه بیکفایت در مواقع بحرانی مرد عمل نبود و در مواقع عادي همان كاري را مي كرد كه ديگران نيز قادر به انجام آن بودند. شاه در اواخر حكومت خود از يك نوع سرگشتگي و تحّير رنج ميبرد و ساعتها به فكر فرو ميرفت بدون اينكه به نتيجهاي برسد. فساد مالي، اختناق توسط ساواك، فساد اخلاقي شاه و غيره نيز، هر كدام سرفصلهايي از بیعدالتی هستند كه مي توان آنها را از علل سقوط شاه خائن برشمرد.
------------------------------
پی نوشت:
[1]. بحار الأنوار مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج72، ص 331.
[2]. انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن، عميد زنجاني، عباسعلي.
[3]. صادق، مقدمه اي بر انقلاب اسلامي، زيبا كلام، تهران، انتشارات روزنه، 1379، ص 116.
نظرات
از عوامل قیام ملت ايران اعتراض توده وسيع محرومان عليه طبقه درباریان ثروتمند بود. هرچند از اهداف انقلاب اسلامي، رفع محروميت و فقر بود ولی اين به آن معني نبود كه انقلاب تنها توسط مردم فقير و محرومان صورت گرفته باشد، زيرا در انقلاب از تمام قشرها و اصناف چه طبقه فقير و چه طبقه متوسط و حتي متوسط به بالا، چه طبقه روشنفكر و بازاري و چه طبقه دانشجو و روحاني و...همه نقش داشتند، چون همه از بي عدالتي و ظلم ايادي شاه به ستوه آمده بودند. دليل ديگر بر تأييد اين مطلب اينكه اسناد و مدارك نشان ميدهد كه هرچند در سال هاي آخر حكومت شاه به خاطر رشد چندين برابری قيمت نفت و وارد شدن كالاهاي لوكس و مصرفي از خارج به ايران، نسبت به قبل، اقتصاد ظاهرا از رونق بهتري برخوردار بود و مقايسه اي بين آمار كالاهاي وارد شده به كشور در اواخر حكومت شاه نسبت به سال هاي قبل، گواه براين مدعاست. اما در عين حال فساد اقتصادي، تبعيض اجتماعي و بي عدالتي از سوي رژيم روبه افزايش گذاشت وموجبات نارضايتي مردم رافراهم كرد.