تناسب اعتقادی و دینی در ازدواج

06:09 - 1394/10/26

چکیده: پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است: «المُؤمنُ كُفوٌ لِلمُؤمنِ وَ المُسلم كُفوٌ لِلمُسلِمِ؛ مرد مؤمن همتای زن مؤمن و مرد مسلمان همتای زن مسلمان است.»

تناسب دختر و پسر

من دختری مذهبی و با خانوده‌ای کاملاً مذهبی و پایبند به اصول هستم. با پسری آشنا شدم. در مرحله آشنایی، سعی کردم عقلانی برخورد کرده و درباره معیارها و سبک زندگی که می‌پسندم؛ با هم گفتگو کردیم؛ مثلا اینکه حجابم را رعایت می‌کنم، عقایدم را دوست دارم و پایبند به نماز و اعتقادات دینی‌ هستم؛ امّا متاسفانه ایشان نماز نمی‌خوانند و خانواده‌ی کاملاً راحتی دارند. من به ایشان گفتم که دوست دارم به اماکن مذهبی مانند مساجد، زیارتگاه‌ و امام زاده‌ها بروم. ایشان می‌گویند که با همه این‌ها مشکلی ندارد؛ چون همیشه به دنبال دختر سنتی بوده‌اند و به نظرشان دختری که در خانواده سنتی بزرگ شده باشد، زن زندگی است.
بنده، بیشتر افکار ایشان را قبول دارم. چیزی که در ازدواج برای من مهم است طرز فکر شخص است و اینکه سطح شعور، صداقت، پایبندی و برخوردش با زن چگونه باشد. ایشان به خواستگاری من آمدند؛ ولی تا پدرم متوجه شدند که  ایشان، آزاد(بی اعتقاد) و پول دار هستند، ساز مخالف زدند؛ ولی من عقیده دارم کسی که نماز نمی‌خواند دلیل بر بد بودنش نیست. خیلی از افراد را می‌شناسم که عقاید مذهبی ندارند؛ ولی از خیلی از آدم مذهبی بهتر هستند. پدر و مادرم کاملاً با ایشان مخالف هستند. خانواده‌ام گفته‌اند: اگر اصلا ازدواج نکنی، بهتر از این ازدواج هست.
از طرفی، خواستگارم که رفتار بد پدر و مادر مرا دید، گفت: من می‌خواهم ازدواج کنم؛ ولی اصلاً کاری با خانواده‌ات ندارم، انگار نیستند. من این را دوست ندارم. در ضمن ما الان كاملا با هم راحت هستیم و خواستگارم از من درخواست کرده که با هم صیغه کنیم؛ ولى من به دلیل شرایط خانوادگى فعلا قبول نکردم. می‌خواستم کمک کنید.
پاسخ سوال:
شکی نیست که بالا بودن سطح فکر و شعور طرف مقابل مهم است، امّا تناسب اعتقادی و دینی هم چیزی نیست که بتوان از آن گذشت. لذا اگر طرفین یعنی دختر و پسر، بی‌نماز باشند؛ از آنجایی که مثل هم هستند، با هم کنار می‌آیند، امّا اگر یکی از طرفین بی‌نماز باشد و دیگری نماز بخواند، نمی‌توان گفت؛ صرفاً به خاطر تفاهم فکری خواهند توانست زندگی خوبی داشته باشند؛ بلکه در صورتی می‌توانند زندگی خوبی داشته باشند که نمازخوان بتواند فرد بی‌نماز را بپذیرد و با نماز نخواندنش کنار بیاید. البته به شرط اینکه؛
1. قبول کردنش به خاطر عشق نباشد؛ یعنی به صورت کلی نسبت به نماز نخواندن طرف مقابلش حسّاسیت نداشته باشد.
2. نماز نخواندن فرد از روی بی‌اعتقادی نباشد؛ چون اگر در زمینه اعتقاد به دین و نماز مشکل داشته باشد، ممکن است بعداً سعی کند که همسرش را به سمت بی‌نمازی بکشاند.
3. در بقیه اعمال دینی مشکلی نداشته باشد؛ چون اگر در غیر از نماز، در بقیه اعمال دینی هم سُست عنصر باشد، عدم عمل به دستورات دینی ممکن است بر همسرش و در آینده بر فرزندانش اثر منفی بگذارد.
4. فرد بی نماز قبول کند فرزندانش با اعتقادات و اعمال مذهبی مادر تربیت شوند.
بنابراین، اگر اعتقادات دینی طرف مقابلتان، خوب است و دیگر اعمال مذهبی [غیر از نماز] را انجام می‌دهد و پذیرش ایشان توسط شما از روی عشق نیست و همچنین قبول دارد که فرزندانش تربیت دینی داشته باشند، در آن صورت شما می‌توانید با او ازدواج کنید، امّا با توجه به اینکه گفتید؛ خانواده کاملاً راحتی دارد، می‌توان حدس زد که احتمالاً خانواده‌اش فاصله زیادی با انجام اعمال مذهبی دارند و همچنین از اینکه گفتید؛ او قبول کرده که شما اعمال مذهبی انجام دهید، می‌توان برداشت کرد که احتمالاً خودش اهل اعمال مذهبی نیست، امّا با اعتقادات شما هم مخالفتی ندارد که اگر این طور باشد، ممکن است در زندگی با او و خانواده‌اش به مشکلات زیادی برخورد کنید و حتی از نظر مذهبی تحلیل بروید.
در مورد اینکه گفتید: "من عقیده دارم کسی که نماز نمی‌خواند دلیل بر بد بودنش نیست و یا خیلی از افراد را می‌شناسم که عقاید مذهبی ندارند؛ ولی از خیلی از افراد مذهبی بهترند." عرض می‌کنم: این ممکن است که شخص نمازخوان و مذهبی در رفتارهایش کارهای بد هم انجام دهد و شخص بی‌نماز و غیر مذهبی هم کارهای خوبی انجام دهد؛ اما شکی نیست که کارهای خوب فرد بی‌نماز و غیر مذهبی به خاطر بی‌نمازی و غیر مذهبی بودنش نیست و همچنین کارهای بد آدم مذهبی و نمازخوان هم به خاطر نماز و مذهبش نیست؛ چون بی‌نمازی و غیر مذهبی بودن یعنی گوش نکردن به دستورات خداوند متعال است و معلوم است کسی که فرمان خدا را زیر پا می‌گذارد، ممکن است به راحتی کارهای خلاف دیگر را هم مرتکب شود؛ اما آدم نمازخوان و مذهبی کسی است که به خاطر خدا سختی انجام فرمان‌های او را به خودش هموار می‌کند. لذا قاعدتاً به خاطر خدا بیشتر مراعات حلال و حرام را می‌کند. پس دین‌دار و نماز خوان بودن؛ یعنی حریم خدا را نگه داشتن و از او اطاعت کردن و بی‌نماز بودن؛ یعنی فرمان خدا را زیر پا گذاشتن و معلوم است که کسی که فرمان خدا را زیر پا می‌گذارد، به خطا کاری و شکستن حریم‌ها نزدیک‌‌تر است. پس اگر می‌بینید که بعضی از دین داران نماز خوان کار بد می‌کنند، شاید به خاطر این است که نمازشان نماز نیست و درست به دستورات دینشان عمل نمی‌کنند و واقعاً حریم الهی را نگه نمی‌دارند و گرنه اگر کسی واقعاً دین دار و نمازش هم نماز واقعی باشد، به قول قرآن که می‌فرماید؛ «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ»[عنکبوت/45] نمازش او را از بدی و کارهای زشت باز می‌دارد که این عامل بازدارنده در فرد بی‌نماز نیست.
پس آدم بی‌نماز و غیر مذهبی که علاقه به کارهای خوب دارد، در صورتی که دیندار باشد و نماز هم بخواند، قطعاً کارهای خوبش بیشتر می‌شود؛ چون علاوه بر علاقه او به کارهای خوب، به خاطر دین داری، یک عامل بازدارنده دیگر هم در وجودش پیدا می‌شود که سبب نگه داشتن حریم الهی و خدا ترسی می‌شود که در نتیجه، اگر کار خوبی را دوست نداشت، به خاطر فرمان خدا انجامش می‌دهد یا اگر منفعتش در کار بدی بود، به خاطر خدا ترکش می‌کند.
پس نماز خوان بودن و دین داری می‌تواند عامل مستقلی برای انجام خوبی‌ها و ترک بدی ها باشد.
در نتیجه اگر شما با کسی ازدواج کنید که آدم خوبی است و دین‌دار و نمازخوان هم باشد، خیلی بهتر از این است که با کسی ازدواج کنید که آدم خوبی است، امّا نمازخوان و دین‌دار نیست؛ چون اولی دو عامل خوب بودن را دارد. در صورتی که دومی یک عامل بیشتر ندارد و امکان لغزشش بیشتر است.
البته من نمی‌گویم شما به صرف نمازخوان بودن کسی با او ازدواج کنید؛ بلکه به کسی "بله" بگویید که علاوه بر اینکه نمازخوان و دین‌دار واقعی است، انسان خوبی هم باشد.
از سویی دیگر؛ از نظر اسلام و طبق آیات و روایات یکی از ملاکها و معیارهای مهم در انتخاب همسر، هم کفو بودن زوجین است. یکی از شرایط هم کفو بودن، میزان و درجه ایمان است. پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این باره فرموده است: «المُؤمنُ كُفوٌ لِلمُؤمنِ وَ المُسلم كُفوٌ لِلمُسلِمِ؛ مرد مؤمن همتای زن مؤمن و مرد مسلمان همتای زن مسلمان است.»[1]
در مورد صیغه هم عرض می‌کنم؛ گرچه صیغه، رابطه را حلال می‌کند، امّا احساس تعلق می‌آورد و وابستگی را بیشتر می‌کند و بعداً اگر نتوانید ازدواج کنید، کلی باید بابت فراموش کردن همدیگر رنج بکشید. البته من با ادامه رابطه بدون صیغه هم مخالفم و به نظرم هر چه زودتر باید تصمیم خود را بگیرید که یا ازدواج کنید یا این رابطه را تمام کنید؛ چون رابطه طولانی، پیامدهای منفی زیادی دارد؛ از جمله اینکه علاقه زیاد می‌شود و ممکن است صحبت‌ها و نگاه‌ها گناه آلود شود و یا حتی به سمت رابطه بدنی سوق داده شوید. لذا هرچه زودتر تصمیم خود را بگیرید و تکلیف را یکسره کنید.
پی‌نوشت:
[1]. بحارالانوار، ج22، ص117
جهت دنبال کردن این موضوع در انجمن: ازدواج دختر مذهبی با پسر غیر مذهبی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 3 =
*****