چکیده:در تفکر شیعه ولایت جزء مباحثی است، که برخواسته از نگاه توحیدی میباشد، به این معنا که، کسی به جزء خداوند متعال حق حاکمیت و فرماندهی بر شخصی دیگری ندارد، آن چنان که در آیه 40 سوره یوسف به این مطلب اشاره میشده است، «ان الحکم الا لله امر ألا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون».
در تفکر شیعه ولایت بر خواسته از نگاه توحیدی است، به این معنا که کسی به جزء خداوند متعال حق حاکمیت و فرماندهی بر شخصی دیگری ندارد، آن چنان که در سوره یوسف به این مطلب اشاره شده است: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ [یوسف/40] حکومت برای کسی جز خدا نیست و خداوند فرمان داده است که فقط او را بپرستیم و این آئین استوار است ولی بیشتر مردم نمیدانند».
از اینکه میگوییم حکومت حقی است مختص خدا، نباید چنین برداشت کرد که خداوند باید بهطور مستقیم اداره امور بندگان و نظام اجتماع را بر عهده بگیرد و چون ولایت دارد باید رئیس و امیر هم او باشد، نه اختصاص چنین حقی به خدا، ملازم با سرپرستی مستقیم او نیست، بلکه خدا به خاطر داشتن چنین حقی میتواند امیر و رئیسی از جنس بشر برای او معین کند که از جانب او حکومت کند، زیرا فرمانروایی او به طور مستقیم و به نحو مباشرت بر بشری که در محیط مادی زندگی میکند امکانپذیر نیست.[1] از همین روی خداوند متعال این حق را به بندگانی که لیاقت چنین کاری را دارند واگذار نموده است و در طول تاریخ اگر مردم جامعهای با چنین شخصی همراهی میکردند وی میتوانست حکومت را به عهده بگیرد، آنچنانکه قرآن حضرت داوود را به عنوان حاکم معرفی میکند و میفرماید: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى [ص/ 26] اى داوود، ما تو را در زمين خليفه و جانشين گردانيديم؛ پس ميان مردم به حقّ داورى كن، و از هوس پيروى مكن». به همین دلیل امام خمینی (رحمهاللهعلیه) هدف انبیا را تشکیل حکومت معرفی میکند که در بستر آن اطاعت الهی شکل میگیرد.[2]
این حق حاکمیت آنقدر اهمیت دارد که خداوند متعال به پیامبرش(صلیالله علیهوآله) اینگونه بیان میکند که اگر حاکم و جانشین بعد از خویش را معرفی نکنی، رسالتت را انجام ندادهای: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِين [مائده/ 67] اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن؛ که اگر ابلاغ نکنی، رسالتت را به اتمام نرساندهای، و خدا تو را از گزندِ مردم نگاه مىدارد. خدا گروه كافران را هدايت نمىكند»[3] و دلیل دیگر بر اهمیت این موضوع این است که خداوند متعال در مواردی متعدد در طول بیستوسه سال نبوت پیامبر اکرم(صلیالله علیهوآله) به این بحث پرداخته است و آیات متعددی را به این موضوع و بیان مصادیقش، اختصاص داده است که ما در اینجا به گوشهای از آنها اشاره میکنیم:
1. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون [مائده/ 55] ولی شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند، همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند».[4]
2. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْر[نساء/ 59] ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید و رسول خدا و اولی الامر از میان خودتان را اطاعت کنید».[5]
پس با این توضیحات آشکار میشود که شیعه، در حدود 1400 سال به دنبال آن است که حقی را که از خداوند متعال، در سقیفه غصب شده است، باز پس گیرد، که مظهر این حق مولای متقیان حضرت علی(علیهالسلام)، است، که با خانهنشین شدنش، در واقع خداوند متعال خانهنشین شده است.
در اینجا لازم است که با بیان دیگر تفاوت اندیشه و اختلاف شیعه و سنی را مورد تبیین قرار دهیم، در تفکر اهل سنت حاکمیت مربوط به مردم است و خود مردم حاکم خویش را انتخاب میکنند، همانگونه که در سقیفه بنی ساعده چنین کردند که این تفکر به یک معنا مانند دموکراسی است که در کشورهای غربی متداول است، با این تفاوت که در اندیشه اهل سنت، حاکم باید دستورات شرع را در جامعه پیاده کند، ولی شیعه، با این اندیشه مخالف است و این تفکر را موجب نابود شدن جامعه انسانی میداند و قائل به این است که قانون و حاکم هر دو باید از سوی ذات باریتعالی معرفی گردند، چون تاریخ نشان داده است که زمام دارانی که مردم انتخاب کردهاند هر گاه که به حکومت رسیدهاند، بر اساس هوا و هوس خویش به دین مبین اسلام عمل کردهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. چون تمام افراد توان ارتباط مستقیم با خداوند متعال را ندارند، آنچنانکه پیامبر اکرم صلیالله علیه و اله با آن عظمت روحی، زمانی که در مقابل وحی مستقیم الهی قرار میگرفت، بیهوش میشود
[2]. ر.ک. ولایتفقیه ص 70 – صحیفه امام ج 7 ص 117
[3]. عدهی زیادی از محدثان صدر اسلام معتقدند که آیه فوق در شأن امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نازلشده است و مسئلهی خلافت ایشان بعد از رسولالله (صلیاللهعلیهوالهوسلم) را متذکر شده است. ازجمله این دانشمندان:1. ابن عباس: راوی، مفسر معروف و کاتب وحی که موردقبول شیعه و اهل سنت است. (تفسیر طبری ص 262)2. جابر بن عبدالله انصاری: از بزرگان صحابه و چهرهای بسیار آشنا که او نیز موردقبول هر دو گروه است. (شواهد التنزیل، ج 1، ص 192، ح 249)3. ابو سعید خدری: از بزرگان صحابهی پیامبر (صلیالله علیه و اله) که بسیار مورداحترام است. (درالمنثور، ج 3، ص 117)4. عبدالله بن مسعود: یکی از نویسندگان وحی و از مفسران بزرگ قرآن کریم. (درالمنثور، ج 3، ص 117)5. ابوهریره: از راویان پرکار موردقبول اهل سنت. (شواهد التنزیل، ج 1، ص 187، ح 243)
[4]تعداد زیادی از علماء اهل سنت به این مطلب اشارهکردهاند که مصداق این آیه حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است؛ مانند جلالالدین سیوطی در کتاب الدر المنثور ج 2، ص 293_ واحدی در کتاب اسباب النزول، ص 148_ و زمخشری در کتاب تفسیر کشاف، ج 1، ص 649_ فخر رازی در مفاتیح الغیب، ج 12، ص 26
[5] از سویی دانشمندان گفته اند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (ع) نازلشده است: مثلاً «حاکم حسکانی» حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان «اولی الامر» بر علی (ع) تطبیق شده است. (ر.ک. شواهد التنزیل، ج 1، ص 148 تا 151.)
در تفسیر «البحر المحیط» نوشته «ابوحیان اندلسی مغربی» در میان اقوالی که درباره اولی الامر نقل کرده از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل میکند که منظور از آن، ائمه اهلبیت (علیهالسلام) هستند. «ابوبکر بن مؤمن شیرازی» (از علمای اهل سنت) در رساله «اعتقاد» از ابن عباس نقل میکند که آیه فوق درباره حضرت علی (ع) نازلشده است... (بحر المحیط، ج 3، ص 278)
در این آیه شریفه به این نکته باید توجه داشت که خداوند متعال با سبک و سیاق واحد و عدم تکرار لفظ (اطیعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر را واجب شمرده است و از این جهت اولی الامر معصوم است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنی نداشت) همانطوری که خدا و پیامبرش معصوماند؛ و طبق آنچه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعهاند.
نظرات
این مطلب در توئتر منتشر شد