خداییش چی فکر کردی؟فکر کردی همه مثل ما هستن؟نه بابا.کسایی هستن که حتی یه گناه کوچیک هم به فکرشون نمی رسه.نمونه اش همین آیت الله بهجت(رضوان الله تعالی علیه)،یا علامه طباطبایی(رحمة الله علیه)،واقعا تندیس تقوا بودن.
اینا رو یه جوون به دوستش میگفت.برام جالب بود.خدا چی میشه بعضی ها به این مقامات میرسن.تو راه خونه همش تو این فکر بودم.
به نظرت واقعا چرا و چطوری؟الته شاید (چراش) مهم نباشه ولی (چطوریش) که مهمه.
آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) یه حرف جالب داشت که البته اونم آموزه ی دینه.ایشون میفرمودن:به دونسته هاتون از شرع عمل کنین خدا هم چیزایی رو که نمی دونید یادتون میده.
«مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»(1)
بگذریم.به نظرت غیر از انبیاء و امامان ، افراد دیگری هم دارای مقام عصمت بودن؟
حضرت مریم(سلام الله علیها) و یا حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها).
در مورد عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) میتوان به استدلال حضرت علی (علیه السلام) در قضیه فدک در برابر خلیفه اول احتجاج کرد.ایشان بعد از ایراد خطبه حضرت فاطمه (سلام علیها) به مسجد رفت و با ابوبکر سخنانی را رد و بدل کرد که در ذیل می آورم:
«یا ابابكر! بگو ببینم قرآن خوانده اى؟
ابوبكر: بلى خوانده ام.
على (علیهالسلام): بگو ببینم آیهى تطهیر: «انما یریداللَّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا، (2)در حق ما نازل شده، یا در حق دیگران؟
ابوبكر: در حق شما نازل شده.
على (علیهالسلام): اگر كسى شهادت دهد كه فاطمه (علیهاالسلام) كار بدى انجام داده چه مىكنى؟ آیا شهادت او را مىپذیرى یا نه؟
ابوبكر: بلى، مىپذیرم و براى فاطمه (علیهاالسلام) مانند دیگران حد جارى مىكنم.
على (علیهالسلام): در این صورت در پیشگاه خدا كافر مى شوى.
ابوبكر: چرا؟
على (علیهالسلام): زیرا در این فرض، تو شهادت خدا را كه به پاكى فاطمه (علیهاالسلام) گواهى داده قبول نكرده و گواهى مردم را گرفتهاى، همان طورى كه شهادت خدا و پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) را در این مورد نادیده گرفته و فدك را از فاطمه (علیهاالسلام) به یغما بردهاى؟
ابوبكر! مگر فدك در دست فاطمه (علیهاالسلام) نبود؟ چرا و چگونه چیزى كه در دست او است، از او بینه و شاهد مى خواهى؟»(3)
مردم چون این مناظره و سخنان على (علیه اسلام) و ابوبكر را مىشنیدند، بر روى یكدیگر نگاه كرده و گفتند: «صدق واللَّه على بن ابى طالب؛ سوگند به خدا كه حق با على (علیهالسلام) است.
شخصیت والای حضرت عباس بن علی (علیه السلام) نیز از چنان جایگاهی در نزد اهل بیت برخوردار است كه امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود:«رَحِمَ الله عَمّیَ العَبّاسَ بن عَلِیٍّ، فَلَقَد آثَرَ وَ اَبلی وَ فَدّی أخاهُ بنَفسِهِ حَتّی قُطّعَت یَداهُ، فَأبدَلَهُ اللهُ بجَناحَین یَطیرُ بهما مَعَ المَلائِکَةِ فِی الجَنّةِ، کَما جَعَلَ لِجَعفَربن أبی طالِبٍ.وَ أنّ لِعَبّاسٍ عِندَ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی مَنزلَةً یَغبطُهُ عَلَیها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَومَ القِیامَةِ.(4)
خداوند رحمت كند عمویم عباس را، او خود را فدای برادرش حسین علیه السلام كرد. تا این كه هر دو دست او قطع شد و خداوند به او همانند جعفر طیار دو بال عطا نمود كه در بهشت با فرشتگان پرواز كند. برای عباس نزد خدا متعال منزلت و درجهای است كه تمام شهیدان در قیامت به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.»
باید تلاش کرد تا به اون مقامات دست پیدا کرد.البته مراتب بالاتر عصمت حتمادستنیافتنی است اما مراتب پایین تر آن یعنی دوری از گناه برای بشر دست یافتنی است چطور که حضرت زهرای اطهر(سلام الله علیها) و حضرت عباس (علیه السلام) و نیز علمای بزرگوارمون بهش رسیدن.
پی نوشت :
(1) بحار الانوار ، ج 68 ، ص 363
(2)احزاب ، 33
(3)احتجاجات طبرسى ، ج 1 ، ص 122- 123
(4)خصال ، ج1، ص 35