چکیده: امام علی(علیهالسلام) درباره جوانان میفرماید: «لا تَقسِروا اولادَکم عَلَی آدابکُم فانهُم مخلوقونَ لزمانٍ غیرِ زمانکم؛ جوانان خود را به رعایت آداب و رسوم خودتان مجبور نکنید؛ چرا که ایشان برای زمانی غیر از زمان شما بوجود آمدهاند.»
برادری ۱۸ ساله دارم که به مسایل دینی اعتقاد ندارد و نماز نمیخواند. علی رغم تمام تلاشهای بنده و خانواده، وضع اخلاق و رفتار او روز به روز بدتر میشود. هر از چند گاهی با یک رفتار نابهنجار فردی یا اجتماعی (مثل استفاده از قلیان، خرید و فروش اجناس نامشروع، دعوا با همکلاسی) آرامش خانوداه را سلب میکند. رابطهاش با پدرم نیز خدشهدار است. من و خواهر و مادرم هم سعی میکنیم با محبت با او رفتار کنیم.
متاسفانه اصلا حاضر به مشاوره گرفتن نیست. دوستان بسیار بیبندوباری دارد و خودش هم این مساله را اصلا قبول ندارد. پرخاشگر است و احترام نگه نمیدارد. هیچ هدفی ندارد و بسیار لذت طلب است. دوست دارد همه چیز را تجربه کند، حتی گناه!
بنده بارها سعی کردهام از راه دوستی به او نزدیک شوم و با قوی کردن پایههای اعتقادی به او کمک کنم، امّا در حال حاضر متاسفانه به جز دوستانش به هیچکس توجه نمیکند. لطفا راهنمایی کنید چگونه میتوانم روی او تاثیر مثبتی بگذارم؟
پاسخ سوال:
نوجوانی و جوانی یک دورهی خاصی از زندگی است که استقلال طلبی، پذیرش مسئولیتهای اجتماعی، کنجکاوی هدفمند، اصرار بر کشف فوری مجهولات و طرح سؤالات پی در پی از ویژگیهای شاخص این گروه سنی است.
امّا در مورد وضعیت اعتقادی برادرتان باید عرض کنم؛ با توجه به شرایط سنی او اصلاح عقایدش کمی با سختی همراه است؛ چون زمینه اعتقادی در برادر شما به هر دلیلی به خوبی پرورش داده نشده و نگاه او به دین منفی است. لذا با این شرایط، جذب ایشان به دین و اعتقاد به احکام دینی کمی با دشواری روبرو است و نیاز تدبیر، صبر و پایداری در این راه است.
اولین نکتهای که شما باید به آن توجه داشته باشید این است که اصلا انتظار اصلاح یکی دو روزه برادرتان را نداشته باشید؛ چرا که تغییر رفتار برادرتان هم یکی دو روزه نبوده، بلکه در گذر زمان، رفتارهایش تغییر کرده است. بنابراین اصلاح و تغییر رفتارهایش نیاز به خواستن او، زمان و پایداری از سوی شماست.
با این حال، تلاش شما برای اصلاح او قابل تقدیر و بسیار ارزشمند و مفید خواهد بود، منتها برای اینکه نتیجه بهتری بگیرید بهتر است قبل از هر اقدامی، ابتدا برادر خود را به خوبی بشناسید و سپس منشأ بی اعتقادی او را کشف کنید؛ چون شما برای تاثیر روی ایشان نیاز به دو عنصر دارید؛ یکی از بین بردن موانع گرایشات دینی او و دیگری جایگزین کردن مواردی که به جذب ایشان به دین کمک میکند.
در مورد شناخت برادرتان باید عرض کنم؛ مهمترین مسأله، سنی است که ایشان در آن قرار دارد. در این سن او دوست دارد مستقل باشد و تحت سلطه کسی قرار نگیرد. این مسأله باعث میشود هر گونه امر و نهی از طرف شما یا هر کس دیگری را در تضاد با استقلال خود ببیند و با آن مقابله کند. لذا به هیچ وجه او را امر و نهی نکرده و برای هیچ کاری از افعال دستوری استفاده نکنید؛ چون او نه تنها به آن توجه نمیکند، بلکه حتی در مواردی خلاف آن را انجام میدهد؛ مثلا اگر برادر شما نماز نمیخواند، هیچ وقت سعی نکنید با گفتن مکرر پاشو نماز بخوان، او را به این کار وادار کنید، بلکه باید این کار غیر مستقیم صورت بگیرد که نمونه بارز آن خوان نماز اول وقت از طرف اعضای خانواده است. در کنار این، میبایست به حس استقلالش نیز بها داده و طوری برخورد شود که بفهمد شما و دیگران هم دوست دارید او مستقل باشد؛ مثلا مسئولیتهایی را به او بسپارید و یا بعضی از تصمیمات زندگیش را به خودش واگذار کنید. او را تشویق به اشتغال کنید و زمزمه ازدواج را در گوشش بخوانید. امید به ازدواج در چند سال آینده میتواند مانع خیلی از مشکلات اخلاقی ایشان باشد و زندگیش را هدف دار کند.
نوگرایی و تجددطلبی
جوان همواره از ظواهر جدید، مدلها و الگوهای نو و جدید در رفتار، گفتار، پوشش ظاهری و حتّی افکار و پندار لذت میبرد. امام علی(علیهالسلام) درباره جوانان و رعایت این روحیه میفرماید: «لا تَقسِروا اولادَکم عَلَی آدابکُم فانهُم مخلوقونَ لزمانٍ غیرِ زمانکم؛ جوانان خود را به رعایت آداب و رسوم خودتان مجبور نکنید؛ چرا که ایشان برای زمانی غیر از زمان شما بوجود آمدهاند.»[1]
"در حقیقت نوگرایی، همان حرکت به همراه زمان است؛ به این صورت که مردم با گذر زمان و تغییر آن، مبتلا به نوعی تغییر و تحول در شیوههای زندگی هستند؛ چرا که هر زمان دارای مقتضیات ویژه خود میباشد. به همین دلیل امام علی(علیهالسلام) میفرماید: «النّاسِ بزمانِهم أشبَهُ مِنْهُم بآبائِهِم؛ مردم به زمانشان بیشتر از پدرانشان شباهت دارند.»[2] در ارضای این میل فطری نیز باید حد اعتدال رعایت شود و در ارضای آن نباید آن چنان افراط کرد که یکباره تمام آداب و رسوم کهن را بی ارزش قلمداد نمود و به تقلید از جوامع دیگر پرداخت. تجدد و نوگرایی در تمام روشهای نسلهای قبل مطلوب نیست، بلکه فقط در فرض ضرورت و نیاز و با در نظر گرفتن هویت ملی و فرهنگی و حفظ خواستههای فطری و رعایت احکام ثابت اخلاقی و دینی نوگرایی مطلوب و اجتناب ناپذیر است."[3]
مسأله بعدی در شناخت او، میزان اطلاعاتی است که نسبت به دین دارد. آنچه در خیلی از خانوادهها دیده میشود، این است که پدر و مادرها دین را با توجه به شرایط زمانی خود، سنتی فرا گرفتهاند و برای پرورش فرزندان خود هم به این شیوه متوسل میشوند، در حالی که در شرایط فعلی چنین روشی نتیجه بخش نیست. لذا اگر فکر میکنید آنچه برادر شما از دین میداند فقط همان چیزهایی است که پدر و مادر شما با نگاه سنتی خود به او آموختهاند، باید این خلأ را پر کنید؛ چون برادر شما برای قبول دین نیاز به دلیل و استدلال دارد و زمانی دین را قبول خواهد کرد که بداند برای او سودمند است.
امّا در مورد موانع گرایش دینی ایشان، چند مورد را به عنوان نمونه ذکر میکنم و شما مطابق با همان، بقیه موارد را میتوانید کشف کنید:
۱- مطابقت نداشتن حرف و عمل در اطرافیان به خصوص پدر و مادر:
یک کودک برای فراگیری علوم و رفتار، به دنبال الگو میگردد. اولین الگو برای کودکان، پدر و مادر آنها و سپس برادران و خواهران و بعد از آن، معلمان و دیگر افراد میباشند. از جمله شرایط لازم الگوپذیری، این است که گفتار و کردار فرد الگو، با هم در تناقض نباشند. لذا اگر کودکی ببیند پدرش امر به نماز و اهمیت دادن به آن میکند، ولی در عمل نماز نمیخواند یا بی توجه میخواند یا اول وقت نمیخواند، طبیعی است که حرف او را قبول نکند. بنابراین اگر این مشکل در خانواده شما وجود دارد، آن را حل کنید و یا حداقل در موردش بحث کنید.
۲- امر و نهی بیش از حد از طرف پدر و مادر:
اگر آنها چنین روحیهای دارند، به آنها بگویید؛ این کار، نه تنها مشکل او را حل نمیکند، بلکه شما را دشمن خود پنداشته و هر چه شما بگویید، برعکس آن عمل میکند.
۳- لقمه حرام
۴-فاصله عاطفی بین او و خانواده:
ذات انسانها اینگونه است که وقتی از کسی کینه به دل دارند، نه تنها با خود او، بلکه با تمام آنچه مربوط به او باشد، مخالف خواهند بود. یکی از آنها اعتقادات پدر شما خواهد بود. لذا اگر رابطه برادر و پدر شما درست نشود، لجاجت او بر مقابله با دین و همچنین اصرار بر کارهای خلاف عرف و اخلاق و شرعش بیشتر میشود.
۵- دوستان ناباب: این نکته مورد توجه شما بوده، امّا آنچه نیاز است در این بخش متذکر شوم، روش جلوگیری از این نوع دوستی است. برای مقابله با آن، همانطور که قبلا هم عرض کردم امر و نهی فایدهای ندارد، بلکه باید او را نسبت به اشتباهش آگاه کنید و عاقبت کاری را که انجام میدهد به او گوشزد کنید و تا حد امکان باید این کار غیر مستقیم صورت بگیرد.
به علاوه اینکه باید در محیطی رشد کند که بتواند دوستان خوبی پیدا کند؛ مثلا اگر مدرسه ایشان مدرسه خوبی نیست، آن را تغییر دهید یا اگر محلهای که در آن زندگی میکنید، خوب نیست، باید تغییر مکان دهید. در کنار این، رابطه دوستانه خانواده با او میتواند جایگزین نسبتا خوبی باشد. مضاف بر اینکه اگر فردی را در فامیل را میشناسید که سابقه خوبی دارد از او کمک بخواهید تا با برادر شما طرح دوستی بریزد و به او کمک کند.
۶- ...
ناگفته نماند؛ عملی کردن مواردی که عرض شد ممکن است کمی سخت باشد و بعضی از آنها در توان شما نباشد، ولی در هرحال نیاز به تدبیر، صبر و تحمل اعضای خانواده در برابر رفتارهای بعضا نادرست برادرتان است.
پینوشت:
[1]. شرح ابن ابى الحديد ، ج20، ح102
[2]. خصائص الائمه، ص ۱۱۵
[3]. مجله شمیم یاس، آذر 1385، ش45، شیوههای مخاطب شناسی و جذب جوانان
جهت مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
- اوصاف جوان، ارتباط با جوان
لینک مستقیم گفتوگو در انجمن: کارهای برادرم، آرامش خانواده را سلب کرده است
نظرات
مطالب جالب بود فقط به دو نکته باید اشاره کنم یکی اینکه برخورد پدران در نقش بستن پسران خیلی موثر است که متاسفانه اکثرا با کتک میخواهند فرزند را تربیت کنند دوم اینکه بعضی از منشا بی اعتقادی در پسران سوء استفاده جنسی اجباری از آنان در جامعه هست که باعث میشود از دین زده شوند زیرا اگر بخواهند از حق خود دفاع کنند ترس از ریختن آبروی خود دارند و اگر در خود دفن کنند دچار عقده و بدبینی و عدم اعتماد به نفس در جامعه میشوند به دلیل اینکه قانون درستی در برخورد با اینگونه مسایل و مشکلات ( سوء استفاده جنسی) که متاسفانه به دلیل بیکاری و افسردگی در پسران جوان زیاد شده وجود ندارد
برادر من بسیار پرخاشگر و عصبی است.با وجود اینکه امکانات خوبی هم در اختیار او قرار گرفته است.و ماشین مورد علاقش را هم دارد .اما با این وجود هنوز هم میگوید که شما برای من کاری نکردید و...
برادرم زندگی را برایمان سخت کرده و در دعوا های کوچک حتی مادرش را هم میزند البته که این ممکن است به دلیل مصرف دارو های بدنسازی باشد .چکارش بکنم ؟
با سلام به شما کاربر محترم
جهت مطالعه پاسخ خود به این لینک مراجعه کنید. http://btid.org/node/134082
پسرهای من بی ادب وپرخاشگرن ومرابه شدت کتک میزنن خودخواه وخیره سرن فهاشی میکنن وازکلمات ریکیک استفاده میکنن هرکاری کنم راضی نیستن واگرهرکاری کنن من تاحرف برنم کتکم میرنن تازکی مراتهدید به قتل هم میکنن سربازن تابیان من خونه منوازارمیدن چه حرف برنم چه نه کتک میخورم جرات ندارم حرف بزنم بزرگهای فامیلم امدن ولی بیشترپروبی ادب شدن پدرشونم رفته 6ساله ومیگه نمیخوامشون خسته شدم وانگهی من ازناحیه پامم نقص دارم ولی خودم حقوق دارم وخرجشونم میدم توروخدا بگین چه کنم؟؟؟313جوابمو کجا میدین من خوب بلدنیستم وکی
همینجا جوابت رو میفرستن
با سلام به شما کاربر محترم
از طریق این لینک سوالتان را ارسال کنید تا کارشناس موردنظر به سوال شما پاسخگویی کند.
با تشکر
سلام من يه دختر هفده ساله دارم همش ميگه اجازه بدين با دوستانم برم بیرون ما هم مخالف هستیم شده با ما دشمن
سلام
شما به عنوان مادر ضمن همدلی کردن و برقراری یک رابطه عاطفی با دخترتان، دلایل مخالفت خودتان را بیان کنید. این کار چند مزیت دارد؛ اولا برقراری رابطه عاطفی با دخترتان باتوجه به شرایط سنیاش که در اوج احساسات است، باعث نزدیکی و صمیمیت میان شما و دخترتان میشود.(هیچ گاه این رابطه عاطفی و احساسی را قطع یا کمرنگ نکنید ولو دخترتان برخلاف نظر شما عمل کند.) ثانیاً توضیح منطقی درباره علت مخالفتتان میتواند حداقل شرایط شما را درک کند و در نهایت مجاب شود.
در آخر اگر میتوانید روی دوستان و افرادی که با دخترتان ارتباط دارند، نظارت و شناخت لازم را داشته باشید، بهتر میتوانید روی دخترتان تاثیر بگذارید و رابطه شما با او و دوستانش نزدیکتر، صمیمانه تر و مثبتتر باشد. معمولا هرچقدر صمیمیت میان افراد بیشتر باشد، تعامل بهتری باهم پیدا میکنند.
موفق باشید.
پسری دارم 21ساله تند عصبی پرخاشگر دست بزن داره عصبانی میشه تو خونه هر چی باشه میشکنه از 14 سالگی همین طور بوده بدتر هم شده چه باید بکنم سربازیشم به زور تموم کرده 2سال ونیم طول کشید تموم شد تو خدمتشم دعوا و مرافه داشت لطفا راهنمایم کنید ممنون
پسری دارم 24 ساله بارتبه 800 منطقه 2 رشته هوافضا امیر کبیر انتخاب کرد وپس از خواندن دوترم مشروط شدما یزدی هستیم واو در خوابگاه دچار مشکلاتی شد وبه ما نگفت حالا پس از 5ترم مشروطی دانشگاه با ادامه تحصیل او موافقت نمی کند.
او نیز علاقه ای به ادامه ندارد وبه خواندن مطالب فلسفی وسیاسی می پردازد به نظر شما به سربازی بره یا ادامه تحصیل دهد مشکلات رفتاری مثل کم اشتهایی و افسردگی هم پیدا کرده
با سلام به شما کاربر محترم
ابتدا به ساکن نمیشه نظری داد بلکه باید ابتدا بررسی کرد که علت افت تحصیلی ایشون در این مدت چه بوده است؟ آیا علاقهای به رشته موردنظرش ندارد؟ آیا دچار مشکل روحی و روانی یا مشکلاتی از این قبیل پیدا کرده است یا نوع مشکلات چیز دیگری بوده است؟
بنابراین قبل از هرچیز لازمه که شما به عنوان یک والد با نزدیک شدن به او از طریق ایجاد صمیمیت با او ارتباط برقرار کنید و متوجه مشکلاتش بشوید و بعد از اون میتونید به او پیشنهاد ادامه تحصیل یا سربازی یا هرچیز دیگری داد. تا متوجه مشکل او و علت افت تحصیلیاش نشدید، هرگونه پیشنهادی به او مشکلی رو ایجاد نمیکنه بلکه میتونه مشکل رو تشدید هم بکنه.
موفق باشید.
سلام امیدوارم که مشکلاتتون زودتر وبه بهترین شکل حل شود من نظری ندارم ولی خودم با پسرم همین مشکل دارم والان خوابگاه هست خیلی نگرانم وهمش میگه میخوام تغییر رشته بدم میشه لطف کنید بگید ت. خوابگاه چه مشکلاتی برا ی دانشجو ها پیش میاد خیلی نگرانم ممنون میشم
3
با سلام به شما کاربر محترم
مشکلتون رو باید با فرزندتون به صورت ریشهای حل کنید. مشکلاتی که با فرزندتون دارید باید لیست کنید و بررسی کنید که علت اون مشکل چیه و بعد برای اصلاح اون اقدام کنید. اینکه خوابگاه چه مشکلاتی رو بدنبال داره، بستگی به فضا و جو خوابگاه و دوستانی که باهاش رابطه داره. در حال حاضر باید بفهمید مشکلاتتون دقیقا چه چیزایی است. در این زمینه با همفکری میشه این مشکلات رو به حداقل رسوند.
موفق باشید.
عزیز من پسرتون داره به سمت اعتیاد میره اونم مثبتی باهاش صحبت کنید
پسری داری ۲۲ساله ..همیشه در حال زور گویی و فشار به من مادر هست پدرشون ۹ساله فوت شدن من حتی پدرم سرطان داره اجازه ندارم برم ببینمش خودم سر کار میرم سرویس مدارسم خودم هزینه هاش و میدم و سر کار هم نمیره اگرم بره موقتی میره ...کارم طوریه بعضی وقتها ۹یایا ده شب میرسم چون سوای سرویس اژانس هم کار میکنم رعایت ادب و نداره همش از من در خواست داره تو سرم میزنه حق زندگی و از من گرفته تورو خدا راهنماییم کنید بی محلیش میکنم تهدید میکنه زیادمحبت میکنم داد میزنه کاری کردن خسته شدم از دستشون دلم میخواد ولشون کنم و برم
با سلام به شما کاربر محترم
شرایط شما رو درک میکنم. یکی از راههای نزدیک کردن پسرتون به خودتون اینه که اونو گاهی اوقات وادار به همدردی با خودتون کنید. به همین خاطر باهاش درباره زندگی خودتون دردودل کنید. باتوجه به متنتون به نظر میاد فرزندتون رو مسئولیت پذیر بار نیوردید. این عدم احساس مسئولیت منجر به این میشه که ایشون مدام از دیگران انتظاراتی داشته باشد از جمله خودتون و مدام خودش رو حق به جانب بدونه، در حالی که افرادی که احساس مسئولیت بالایی دارند، معمولا توقعش از دیگران کمتره و سعی میکنند خودشون رو در شرایط موجود سهیم بدونند. لذا سعی میکنند مسئولیت بخشی از مسائل رو به عهده بگیرند.
دغدغه مالی شما رو متوجه هستم، ولی درباره اینکه پسرتون رو فرد مسئولیت پذیر بار بیارید توجه بیشتری کنید. اما درباره زورگویی و بعضا پرخاشگریهایش بررسی کنید که علت این زورگوییهایش چیست؟ تا علت رو تشخیص ندید نمیتونید برای تغییر رفتارش امید داشته باشید. به همین خاطر لازمه که بهش نزدیک بشید یا از طریق دوستانش بهش نزدیک بشید و در هر صورت بررسی کنید علت این بدخلقیهایش چیه؟ آیا از همون اول ادم بدخلقی بوده؟ آیا از چیزی یا شرایط موجود ناراحته و شما رو توی این شرایط بوجود اومده مقصر میدونه؟ آیا ...
همانطور که میبینید علل مختلفی میتونه داشته باشه، بررسی کنید که کدوم یکی از علتها مربوط به رفتارهای پرخاشگرانه فرزندتون می باشد.
وقتی هم که متوجه علت شدید، اگر هم میدونید که بخشی از شرایط بوجود اومده عاملش اشتباهات شما بوده، اشتباه خودتون رو بپذیرید و سعی کنید برای اصلاح اون اقدام کنید. اگر یکی از اشتباهات شما این بوده که کمتر از جهت توجه و تربیت بهش رسیدگی کردید، خب، باید یه جوری اونو جبران کنید. اگر می بینید نسبت به آینده ناامید و افسرده است، سعی کنید اونو به زندگی امیدوار کنید. به شایستگیهاش توجه کنید. ولی در برابر بد خلقیهایش، ناراحتی خودتون رو بروز بدید که متوجه بشه که شما از این رفتارش ناراحت هستید. به گونهای رفتار کنید که به طور کلی به خودش اجازه رفتارهای پرخاشگرانه در برابر شما رو نده و در عوض بدونه که اگر رفتارهای خوبی انجام داد، توجه و شادی شما رو می تونه جلب کنه.
در ضمن اگر نیاز به راهنمایی بیشتری هستید، باید در قسمت ارسال سوال، بالای سایت سمت چپ، سوالتون رو با جزئیات بیشتری مطرح کنید تا کارشناس مربوطه به شما جواب بدهد.
موفق باشید.
سلام...من برادری 18ساله دارم که با خواهرم که 14 سالشه خیلی رفتار بدی داره.این رفتار از وقتی خواهرم تقریبا 3 یا 4 سالش بود شروع شد.نمیدونم دلیلش چیه ولی در حدیه که خواهرم اصلا نمیتونه باهاش حرف بزنه.اینا اصلا باهم ارتباطی ندارن .من از اینده خواهرم و تاثیراتی که میتونه روش بذاره میترسم.برادرم جدیدا پرخاشگرم شده...و رابطه ش با مادرم بد شده.درکل رفتارش طوریه یا بچگونه رفتار می کنه یا پرخاشگری میکنه.نمیدونم چطوری باهاش رفتار کنیم که رفتار نرمال داشته باشه.با من رابطه ش بد نیست ولی وقتی میبینم با پدر و مادرم و مخصوصا خواهرم اینطوری رفتار می کنه عصبی میشم و دعوامون میشه...لطفا راهنماییم کنین
با سلام به شما کاربر محترم
درباره رفتار پرخاشگرانه برادرتون با خواهرشون که از 3- 4 سالگی شروع شد باید عرض کنم که احتمالا این رفتار در اون سن میتونه حاکی از نوعی حسادت با خواهرتون و عدم توجه خانواده به ایشون در اون سالها میشه و گذر زمان این مسئله رو با بوجود آمدن موقعیتهای مشابه تقویت شده و در نهایت تبدیل به یه الگوی رفتاری با خواهرشون شده. در این زمینه چون این رفتار طولانی مدت بوده و احتمالا تبدیل به یه عادت در ایشون شده نیازمند مراجعه به مشاوره حضوری است.
اما در خصوص پرخاشگری ایشون با مادرتون هم باید علت یا عوامل اون رو بررسی کرد که چرا چنین برخوردی در او نسبت به مادرتون تشدید شده است؟ پرخاشگری ایشون می تونه ناشی از نوعی ناراحتی و اعتراض باشد، لذا فهمیدن اینکه از چه چیزی ناراحت یا عصبی یا معترض است خیلی می تونه در رفع این ناراحتی و به تبع آن کاهش پرخاشگریاش تاثیر مستقیم دارد.
باتوجه به اینکه رابطه شما با برادرتون بد نیست، می تونید با ایجاد صمیمیت و درک شرایطش و نزدیک شدن بهش سعی کنید در این زمینه باهاش صحبت کنید. اجازه بدهید که کاملا راحت بتونه حرفاهایش رو بزنه بدون اینکه بخواهید اون رو قضاوت کنید. این کار باعث میشه اطلاعات و شناخت بیشتری بدست آورید. لذا با همدلی کردن و نشون دادن اینکه شرایطش رو می فهمید و درک میکنید اون رو در بیان مشکلاتش همراهی کنید. وقتی مشکلات و مسائل چالشی رو با شما مطرح کرد، اون وقت بهتر میتونید بفهمید که باید چکار بکنید تا احیانا ناراحتی و پرخاشگری اش رو کمتر کنید.
موفق باشید.
سلام
من یک برادر ۲۱ ساله دارم که با رفتاراش آسایش خونهرو بهم ریخته .. پرخاشگر ، پر ادعا و وقیح .. یک مدت مواد مصرف میکرده اما فرستادیمش کمپ الان در جریان نیستیم که بازم برگشته یا نه.. رابطش با پدرم بد بود قبلش اما پدرم تصمیم گرفته رفتاراشو عوض کنه ، با مادرم با عصبانیت رفتار میکنه ، فکر میکنه همه نوکرشن باید کاراشو انجام بدن ، سر غذا همش بحث راه میندازه و دستور میده .سرکار نمیره ، درس نمیخونه ، به بهانه دانشگاه از سربازی فرار میکنه ... نهاد یا موسسه ای رو نمیشناسین که بیان همچین جوونایی رو ببرن ؟
با سلام به شما کاربر محترم
شرایط برادرتون قابل درکه، ولی بخشی مهمی از رفتارهای ایشون می تونه مربوط به مصرف مواد مخدر باشد که باعث میشه که تفکر منطقی را از فرد بگیرد و رفتارهای درستی را ازخودش بروز ندهد. برای این کار لازمه که ایشون در کمپ ترک اعتیاد قرار بگیرد تا جسم و بدن ایشون از این مواد سالم شود و زمینه برای رفتارهای سالم و بهنجار او فراهم شود.
موفق باشید.
سلام پسری بیست وسه ساله دارم مدت سه سال است که با پدرش قهر کرده وهر طور رفتار کردم که اشتی بکند نشد دلیلش این که در بیست سالگی بهش اجازه نداد که موتور بخره وبهانه های دیگر با این که پدرش ادم مهربان وصبوری است ودر این مدت کمترین بی احترامی بهش نکرد دانشگاه فرستادیمش که از این بی دست وپای خارج بشه نه برای مدر ک بلکه جوانهای هم سن خودش ببینه ودر اجتماع ظاهر شود چون جوانی است که ارتباط اجتماعی خیلی ضعیفی دارد لطفا راهنمای کنید
با سلام به شما کاربر محترم
احتمال اینکه قهر پسرتان تنها مربوط به نخریدن موتور باشد نیست بلکه مسائل دیگری هم وجود داشته که درنهایت با نخریدن موتور به عنوان یک فشار انباشته شده به صورت قهر خودش رو نشان داده است، ولی جای سوال است که چرا این قهر تا سه سال ادامه پیدا کرده است؟ ای کاش خیلی زودتر از این ها برای رفع این مسئله اقدام میکردید. آیا در این مدت تلاشی برای رفع کدروت و آشتی بین پسرتان و شوهرتان کردید؟ آیا تا به حال درباره این مسئله با پسرتان صحبت کردید؟
اشاره کردید که پسرتان روابط اجتماعی ضعیفی دارد، ولی اصلاح این روابط در خانواده اتفاق میافتد. زمانی که شما و همسرتان با او صحبت کنید. به او و نیازهایش توجه کنید. درسته که ایشون خواستهای داشته که به هردلیلی شما و همسرتان اون خواسته ایشون رو فراهم نکردید. اما این نکته رو به یاد داشته باشید که زمانی فرزندان دست به چنین رفتارهایی از قبیل قهر و فاصله میزنند که احساس بی ارزشی در خانواده میکنند یا احساس سرکوب از سوی خانواده میکنند و با برچسبهایی نظیر دست و پاچلفتی و کودن، تنبل و مواردی از این دست مواجه میشوند و برای فرار از اونها شروع به رفتارها هنجارشکنانه از جمله قهر طولانی مدت و ... میکنند.
بنابراین اگر در سبک و روش زندگی شما و همسرتون این نکات رو رعایت نکنید، همچنان این وضعیت ادامه پیدا میکند و نقطه امیدی برای اصلاح نخواهد بود ولی اگر سبک و روش زندگی و نحوه برخورد و ارتباط با فرزند جوانتان را تغییر دهید احتمال اینکه این روند تغییر کند و رفتار فرزندنتان بهبود پیدا کند وجود دارد.
وقتی حرف از تغییر سبک زندگی می شود معنایش این نیست که تمام خواسته ها جوانتان را عملی کنید، بلکه سعی کنید به حرفها و خواستههایش گوش کنید و اگر امکان عملی شدن خواستههایش وجود دارد کوتاهی نکنید ولی اگر به دلایلی وجود ندارد، بهتر است شما و به ویژه همسرتان به صورت منطقی دلایل رو مطرح کنید. حتی از نگرانیها و احساسات خودتون به او بگویید و همچنین اجازه بدهید که او احساساتش را بیان کند. این تبادل احساسات بسیار میتواند در رفع کدورتها و ناراحتیها تاثیرگذار باشد.
بنابراین در اولین فرصت با همسرتان برنامه ریزی یه جشنی رو به صورت غافلگیرانه داشته باشید و با خرید هدیهای برنامهای برای آشتی پسرتان با پدرش فراهم کنید. اما همانطور که اشاره کردم حتما باید در نحوه و سبک و روش برخورد با فرزند جوانتان به خصوص همسرتان تجدیدنظر کنید و کم کم سعی کنید یه رابطه صمیمی رو از طریق گفتگو، تبادل احساسات و بازی خانوادگی در خانواده ایجاد کنید.
موفق باشید.
سلام من یه جوان ۲۸ ساله هستم و بسیار عصبی، تند و پرخاشگری. طوری که زود از کوره در می رم و شروع میکنم آه و نفرین کردن.
این حالت رو از بچه گی داشتم و بخاطر همین اخلاق تموم نامردم رو از دست دارم. میخواهم این مشکلم حل بشه. لطفا منو راهنمایی کنید چکار کنم؟
نمی خواهم به خاطر اخلاقم در آینده توی زندگی مشترک همسرم رو از دست بدم. در ضمن بنده اصلا صبور نیستم.
با سلام به شما کاربر محترم
نگرانی شما بابت اخلاق هیجانی تون قابل درکه. این خیلی خوبه که متوجه هیجانات خودتون و دنبال درمان آن هستید.
قبل از هرچیز توصیه میکنم یه آزمایش و کلی از وضعیت بدنی خودتون داشته باشید تا از سلامت جسمی خودتون مطمئن باشید. گاهی کمبود عنصری در بدن باعث هیجانی رفتار کردن انسان میشود یا انسان را مستعد رفتارهای هیجانی میکند. پس باید از این بابت مطمئن باشید که مشکلی ندارید.
اما درباره اخلاق تند و عصبی شما باید عرض کنم که تمام هیجانات انسان برخواسته از نوع شناخت و تفکر او برمیگردد. به عبارتی هرهیجان و احساسی که در ما ایجاد میشود قبل از آن خودآگاه یا ناخودآگاه یک شناخت در ما ایجاد میشود و سپس مطابق آن تفکر و شناخت، هیجان و احساس در ما شکل میگیرد. از این رو درباره وضعیت شما نیز همین مسئله صادق است. در واقع بخشی از عصبیت و پرخاشگری شما میتواند مربوط به خطاهای شناختی است.
برای روشن شدن مسئله یه مثال میزنم. تصور کنید در خیابان در حال قدم زدن هستید که ناگاه یک نفر از روبه رو به شما تنه میزند. شما در برابر این رفتار، اول چیزی که به ذهنتون ممکن است بیاید اینه که طرف از روی عمد تنه به من زده، خب همین فکر باعث میشه که احساس ناراحتی و خشم سراسر وجودتون رو بگیرد و مستعد رفتارهای پرخاشگرانه از قبیل دادو فریاد و فحش و دعوا با طرف خواهید شد. اما اگر در همان جا کمی تأمل کنید و بیشتر فکر کنید و روی احتمالات دیگر رفتار طرف مقابلتون فکر کنید میبینید که احتمالات دیگری وجود دارند از جمله اینکه ممکن است طرف عجله داشته یا شاید حواسش نبوده یا یه مشکلی داره یا... این درنظر گرفتن احتمالات عقلایی دیگر در واکنش با رفتارهای دیگران باعث میشه که احساس خشم بالافاصله در شما ایجاد نشه بلکه احساس همدلانه در مواجهه با رفتار طرف مقابل در شما شکل بگیرد.
اگر روی این مسئله تمرین کنید که همیشه احتمالات عقلایی دیگه رو در مواجهه با دیگران در ذهنتون بیارید بهتر می تونید مسئله رو حل کنید. مثلا وقتی طرفتون دیر به قرار میرسه می تونید این احتمال رو بدید که دچار یه مشکل ناخواسته ای شده و ... و بعد می تونید پیگیر بشید که چرا مثلا دیر کردی؟ و چه بسا توضیحات طرفتون شما رو قانع بکنه.البته احتمال داره که توضیحاتش هم شما رو قانع نکنه. باز شما میتونید رفتارهای هیجانی خودتون رو کنترل کنید. بدین صورت که اگر طرف دفعه اولش باشد که دیر سر قرار آمد می توانید این رفتارش را رو سهل انگاریاش بگذارید. اما اگر دفعه دوم هم این اشتباه رو مرتکب شد، طبیعتا باید بازخورد منفی به او داد تا متوجه خطایش بشود. این بازخورد میتونه اعتراض منطقی و کلامی باشد. اگر این خطا رو بازهم تکرار کرد بازخورد رفتاری با او می کنیم یعنی من هم دفعه بعد خیلی دیر سرقرار میام یا اصلا سر قرار نمیام تا متوجه تبعات اشتباه بودن رفتارش شود.
همانطور که میبینید در هیج کدوم از مراحل از رفتار پرخاشگرانه استفاده نکردیم و تکرار این رفتارها در مسائل دیگر هم باعث میشه که عادت پیدا کنیم که زود واکنش نشون ندیم و عجولانه رفتار نکنیم.
بنابراین سعی کنید از این تکنیک شناختی استفاده کنید تا احساس عصبی و پرخاشگری شما کاهش یابد.
موفق باشید.
خانواده ی من با بیرون رفتنم مشکل دارند. میگن دوره زمونه بده خونه بمون. اصلا بیرون نرو. چه کنم
با سلام به شما کاربر محترم
اگر بتوانید نگرانی خانواده رو درک کنید، بهتر می توانید رضایتشون رو برای بیرون رفتن جلب کنید. لذا توصیه بنده اینه باتوجه به اینکه دلیل مخالفت خانواده برای بیرون رفتن شما عدم اعتماد به اطرافیان و محیط بیرون از خانه است، از این رو بهتر است اطرافیان و دوستان موجه خودتون رو به خانواده معرفی کنید و اجازه بدهید که خانواده از اطرافیان و دوستان موجه شما شناخت پیدا کنند. وقتی خانواده از دوستان شما شناخت پیدا کردند و مطمئن شوند که اطرافیان شما مانند شما موجه هستند و مشکلی ندارند، اون وقت بهتر به شما اعتماد می کنند و راحت تر می پذیرند که شما بتوانید بیرون از محیط خانه در کنار دوستان خودتان باشید.
موفق باشید.
دختر جوانی دارم که به من و مادرش توهین می کنه و پرخاشگره هر کاری براش انجام مید یم اثری نداره . مدام تو گذشته هستش میگه من کوچیک بودم شما فلان کارو نکردید . نیازهای که من داشتم رو برآورده نکردید . در رشته ای که دوست نداره تو دانشگاه داره درس می خونه. من و مادرش بارها بهش میگیم اگه کم کار ازناحیه ما بوده الان برات جبران می کنیم . انجام میدیم میگه الان دیگه فایده نداره . مدام خودش با دیگران مقایسه می کنه . بسیار حساس و زود رنجه . برای هرچیزی بحث میکنه . این بحث ساعت ها طول میکشه به مادرش فحش میده . حتی چند مورد بین آنها درگیری فیزیکی پیش اومده . تک فرزنده میگه من تنهام نه برادر یا خواهری ندارم که منو درک کنه شما پیر و سنتی هستید . روزی دیگه نیست که خونه آرامش حاکم باشه . افسرده و بسیار عصبیه خودشو می زنه . هرچه سعی میکنیم برای مشاوره یا دکتر روانشناس ببریم قبول نمی کنه . اصلا نصیحت و حرف ما اثری نداره . از مامنزجر شده و ما شدیم دشمنش . ساعت ها میشینه گریه می کنه . اقوام نزدیک هم برای نصیحت اومدند اصلا فایده ای نداشت . خودش و با یه بچه یا فامیل ها مقایسه می کنه مدام میگه بدبختم بیچاره ام با همه حسادت می کنه . واقعا" دیگه نمیدونیم چه کار کنیم .