ای کاش من هم «تأیید صلاحیت» شوم

09:55 - 1394/11/11

چکیده: در حکومت اسلامی، رقابتی پسندیده است که جهت رسیدن به درجات عالی انسانیت باشد؛ مثل همین شهدایی که برای «تایید صلاحیت» در محضر پروردگار، دقت فراوانی بخرج دادند و حدود الهی را کاملا رعایت کردند. نه اینکه وقتی کسی قانون را برخلاف میلش دید زمین و زمان را به ناسزا بگیرد و با مظلوم‌نمایی به تشویش اذهان عمومی بپردازد.

شهید

این نوشتار -برخلاف ظاهرش- انتخاباتی نیست! درست است که هزاران نفری که برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، ثبت نام کردند در انتظار تایید صلاحیت خود، برای آغاز فعالیت‌های تبلیغاتی هستند اما به نظر نگارنده، افرادی که تأیید صلاحیت نشدند، نه تنها نباید به بداخلاقی، روی آورند بلکه باید خیلی هم خوشحال باشند که زیر بار چنین مسئولیت سنگینی نرفتند؛ چون در نظام اسلامی، اصل بر انجام تکلیف است و به دست گرفتن پست و مقام، فقط طریقیت دارد یعنی فقط به جهت خدمت به اسلام و مسلمین، ارزش دارد و در غیر اینصورت، جز افزودن بار گناه و مسئولیت، چیزی به دنبال نخواهد داشت.
اما از این فضای انتخاباتی که بگذریم باید اعتراف کرد که بعضی اوقات، به هیچ وجه نباید به عدم تأیید صلاحیت، راضی شد؛ بلکه باید با تمام وجود، برای تأیید صلاحیت خود، تلاش کرد و حتی خود را به آب و آتش زد.
مثل بانوی شهیده «گلدسته محمدیان» که «یک بار زمان جنگ رفتم خانه‌شان؛ درست همان زمانی که بمباران‌های هوایی، امان مردم را بریده بود. اواخر شب وقتی می‌خواستیم بخوابیم گلدسته را با پوشش و حجاب کامل دیدم! با تعجب پرسیدم: دخترم کاری پیش اومده جایی میخوای بری؟! گفت:نه پدرجان، این‌جا هر لحظه ممکنه بمباران هوایی بشه، ممکنه فردا صبح زنده نباشیم و به همین خاطر باید آمادگی کامل داشته باشیم تا وقتی بدن ما رو از زیر آوار در میارن حجابمون کامل باشه.»[۱] این بانوی عفیفه تایید صلاحیتش برای شهادت را در تیر ماه سال 61 در جریان بمباران دزفول گرفت و به کاروان شهدا پیوست.
یا مثل جوان ۱۹ ساله‌ای به نام «احمد علی نیری» که یک روز برای گردش با رفقای محل، رفته بودند دماوند. همه مشغول بازی بودند. یکی از بزرگترها از احمد خواست که برود و کتری را از آب، پر کند... وقتی او از بین بوته‌ها به رودخانه نزدیک شد و چشمش به آب افتاد ناگهان سرش را به زیر انداخت، بدنش شروع کرد به لرزیدن! پشت آن درخت و کنار رودخانه، چند دخترجوان مشغول شنا بودند. همان جا خدا را صدا زد و گفت: «خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت مرا وسوسه می‌کند؛ هیچ‌کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» و به این ترتیب، «احمد علی نیری» نیز تأیید صلاحیت خود را از خدا گرفت و در عملیات والفجر۸ و در منطقه ی فاو، به شهادت رسید.[۲]
بله دوستان عزیز! این روزها که بعضی از بداخلاقی‌ها و زیر بار قانون نرفتن‌ها، فضای جامعه را آلوده کرده است باید به یاد داشته باشیم که در حکومت اسلامی، تلاش و رقابتی پسندیده است که جهت رسیدن به درجات عالی انسانیت باشد؛ مثل همین شهدایی که برای «تایید صلاحیت» در محضر پروردگار، دقت فراوانی بخرج دادند و حدود الهی را کاملا رعایت کردند. نه اینکه وقتی کسی قانون را برخلاف میلش دید زمین و زمان را به ناسزا بگیرد و با مظلوم‌نمایی به تشویش اذهان عمومی بپردازد.
هدف اگر کسب رضایت خداوند باشد آن‌گاه میدان مسابقه و رقابت، دیدنی خواهد شد و افراد برای رسیدن به قرب الهی، از یکدیگر سبقت خواهند گرفت. و فقط در چنین شرایطی است که همه باید برای تحقق این آرزوی بزرگ، تلاش کنند و بگویند ای کاش من هم تایید صلاحیت شوم.
پی‌نوشت:
[1] چهار فصل عشق، ص68
[2] عارفانه، زندگینامه‌‌ی شهید احمدعلی نیری

نظرات

تصویر نجفی
نویسنده نجفی در

سلام استاد

تشکر از مطالب خواندنی تان

این مطلب برایم هم تاثیر گذار بود و هم خجالت آور.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

ای کاش باز هم در سایت فعالیت میکردید.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 10 =
*****