چکیده: با دختری آشنا شدم که 8 سال از من بزرگتر بود و مطلقه، خانواده ام با ازدواج مخالفت کردند و الان در دو راهی مانده ام. آیا باید با دختر ازدواج کنم و یا به حرف خانواده گوش کنم و او را فراموش کنم.
وقتی دو جوان با هم رابطه دوستی برقرار می کنند برای شناخت و آشنایی بیشتر، از این واقعیت غافل هستند که این رابطه باعث وابستگی و ایجاد علاقه می شود. علاقه ای که باعث می شود برای ازدواج تصمیم بگیرند. و وقتی وارد فرایند ازدواج می شوند با مخالفت خانواده مواجه می شوند چون خانواده ها به دور از احساسات و عواطف و با توجه به واقعیت ها تصمیم می گیرند. و ممکن است با نظر جوان متفاوت است. وقتی برای جوان امکان ازدواج وجود نداشته باشد با مشکلات فراوانی روبرو می شوند.
نمونه این مشکل سوالی است که جوانی پرسیده است. من با دخترخانمی آشنا شدم که برای آشنایی رابطه دوستی با من برقرار کرد. 8 سال از من بزرگتر بود، و مطلقه. بخاطر وابستگی و اسرارهای او راضی به ازدواج شدم اما خانواده ام مخالفت کردند. و بخاطر مخالفت های خانواده رابطه را قطع کردم اما الان در دوراهی قرار گرفتم. فراموشی دخترخانم و یا جدال با خانواده و ازدواج با دخترخانم؟
پاسخ: شما رابطه ای را شروع کردید برای آشنایی که درست نبوده و باعث وابستگی شما به هم شده است. بجای این که برای شناخت تفاهم ها و نقاط مشترک رابطه دوستی را برقرار کنید بهتر بود که از راه صحیح آن که تحقیق و بررسی است اقدام می کردید. و الان که با وجود مخالفت خانواده متوجه شدی که مناسب هم نیستید نباید غم گذشته را بخورید و به فکر جبران گذشته خود باشید.
شما مدتی است که رابطه را قطع کردید اما هنوز نتوانسته اید او را فراموش کنید, همانطور که این وابستگی یک روزه به وجود نیامده است نباید توقع داشته باشید او را بک روزه فراموش کنید.
برای فراموش کردن عشق بی سرانجام این کارها را انجام دهید:
- کلید فراموشی این است که دل شما از رسیدن به او ناامید شود. لذا هرگونه شماره تماس و راه ارتباطی را از بین ببرید.
- توجه کنید که این عشق مثل اعتیاد روح و جسم شما را نابود خواهد کرد، پس سعی کنید از آن متنفر شوید.
- فکر نکنید که فراموش کردن محال است چون عده زیادی از پسرها توانستهاند پس شما هم میتوانید.
- هر گونه نشانهی او را از بین ببرید یا از خود دور کنید و جایی که شما را یاد او می اندازد نروید.
- خود را به حدی مشغول کنید تا وقت فکر کردن به او را نداشته باشید و همچنین اوقات فراغت را با یادگیری مهارتهای هنری، مهارتهای زندگی، تفریح و بازی و مطالعه و ... پر کنید.
- در نشستهای دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید.
- از تنهایی بپرهیزید.
- فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه میکند.
- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.
- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت (علیهم السلام) برقرار کنید و از خدا بخواهید که این علاقه از دل شما دور شود.
- از دعا و گریه در درگاه خدا غافل نشوید چون هم سبک میشوید و هم ممکن است که خدا دل شما را از این علاقه خالی کند.
- سعی کنید اعتقادات دینی خود را از طریق مطالعه، شرکت در جلسات دینی، خواندن قرآن، خواندن ادعیههای وارده به خصوص دعای توسل و دعای کمیل، خواندن اذکاری همچون صلوات، بسمالله الرحمن الرحیم، لاحول و لاقوة الا بالله و استغفرالله ربی و اتوب الیک، ارتقاء دهید.
- در صورت امکان، هرچه زودتر با فرد مناسب ازدواج کنید؛ چون اولا: محبت جدید محبت قبلی را کم رنگ میکند ثانیا: نیاز شما را به عشق و محبت جنس مخالف رفع میکند.
جدال با خانواده و ازدواج بخاطر ترحم و یا لجبازی با خانواده سفارش نمیشود چون این گونه ازدواج ها درست نیست و در زندگی با مشکل روبرو می شوید. وقتی دو جوان با هم ازدواج می کنند علاوه بر آنها خانواده های آنها هم با هم ارتباط برقرار می کنند. و وقتی خانواده یک نفر مخالف باشد و دست از حمایت فرزندشان بردارند قطعا این جوان در زندگی به مشکل می خورد.
و در پایان اگر خانواده با ازدواج شما مخالف هستند، در مرحله اول اگر در انتخاب خود مطمئن هستید و صرفا بخاطر احساسات و وابستگی تصمیم به ازدواج ندارید سعی کنید آنها را قانع کنید. اما اگر به این نتیجه رسیدید که مناسب هم نیستید برای فراموشی راهکارهایی که گفته شد انجام دهید. موفق باشید
لینک مستقیم گفتگو در انجمن: سر دو راهی مانده ام