چکیده: اولاً: از مجموع احادیث نبویِ دوازده جانشین به دست میآید که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای جانشینان پس از خود شرایطی خاص بیان کرده است و نشان دهنده این است که تعیین جانشین، حق خدا و پیامبر است نه حق مردم. ثانیاً: بشارت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به آمدن دوازده خلیفه پس از ایشان، سخنی عادی نیست، بلکه بشارتی الهی است که حضرت آن را ابلاغ کردهاند؛ زیرا بر اساس آیه 4 از سوره مبارکه نجم، آن حضرت شخصیتی است که هیچگاه از پیش خود سخن نمیگوید، به ویژه در مورد مسأله مهمی مانند جانشینان پس از خود و رهبران امت اسلامی. حال که این موضوع بشارتی الهی است و بشارت دهنده، بزرگترین پیامبر الهی، باید مصداقهای بشارت نیز الهی و از سوی خدا باشد و آنان را خدا و پیامبر تعیین کنند.
یکی از احادیث مشهوری که در کتابهای روایی از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است، حدیث «دوازده جانشین» میباشد. در این احادیث، که در منابع دست اول اهل سنت مانند صحاح ششگانه آمده است، پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) بدون این که به نام، کنیه و لقب، اشارهای بکنند، از دوازده خلیفه و جانشین برای خود یاد کردهاند و ویژگیهایی را برای آنان بیان کردهاند. از آنجا که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مکانهای مختلفی از جمله در اجتماع بزرگ منی و عرفات در جریان حجة الوداع این مسأله را بیان کردند[1] به همین خاطر عبارتهای این احادیث نیز متفاوت است.
و اما متن احادیث:
1. جابر بن سَمُرة نقل میکند که پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «(پس از من) دوازده امیر خواهند بود». جابر میگوید: سپس پیامبر سخنی فرمود که آن را نشنیدم. پدرم گفت: رسول خدا فرمود: «همه آنان از قریشاند».[2]
2. «همواره امر خلافت پابرجاست تا آن که دوازده امیر وجود داشته باشند».[3]
3. «همواره دین خدا پا برجا و استوار است، تا آن که قیامت بر پا شود، یا دوازده نفر خلیفه بر شما باشد که همگی آنان از قریشاند». در نقل دیگر آمده است: «همواره دین خدا پابرجا و استوار است تا این که دوازده نفر خلیفه برای شما وجود داشته باشد که همگی از قریشاند».[4]
4. «همواره این دین عزیز است تا دوازده خلیفه وجود داشته باشد»[5].
5. «برای این امت دوازده نفر خلیفه خواهند بود که همگی آنان از قریشاند».[6]
6. «همواره امر خلافت و امامت در میان امتم به نحو شایستهای ادامه دارد تا آن که دوران خلافت دوازده نفر خلیفه سپری شود که همگی آنان از قریشاند».[7]
ویژگیهای امامان در احادیث
با توجه به روایاتی که در بالا آورده شد، برخی ویژگیهای جانشینان دوازدهگانه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از این قرار است:
1. عدد آنان دوازده نفر است، نه کمتر و نه بیشتر.
2. همگی آنان از قریش میباشند.
3. با توجه به روایت شماره 5 و 6، این دوازده نفر به زمان و مکان خاصی اختصاص ندارند؛ بلکه خلفای کل امت اسلامی هستند. در مجموع این روایتها دو تعبیر مهم به چشم میخورد. نخست واژه «امت» است که همه پیروان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را از صدر اسلام تا قیامت در بر میگیرد. دوم واژه «لایزال» است که مفید استمرار است و نشان میدهد که تا دین باقی است، از خلفای دوازدهگانه نیز کسی هست، تا جهان به پایان رسد.
4. در شماری از تعبیرها، قوام دین، وابسته به وجود خلفای دوازدهگانه دانسته شده است. با توجه به این روایتها، اگر دوران خلافت خلفای دوازدهگانه سپری گردد، قوام دین از دست خواهد رفت و چون دین پابرجاست، پس دوران خلافت اینان نیز پایان نیافته است.
5. در شمار دیگری از روایات، سخن از عزت دین در روزگار خلافت خلفای دوازدهگانه است؛ یعنی دین تا زمانی عزیز است که اینان باشند.
6. در برخی نقلهای حدیث آمده است: «دشمنی دشمنان، به آنان زیان نمیرساند»[8] «تنها گذاشتن و خوار کردن آنان زیانی به آنها وارد نمیسازد».[9] این تعبیرها نشان میدهد خلافت خلفای دوازدهگانه، الزاماً به معنای حاکمیت و قدرت ظاهری نیست؛ چون اگر چنین باشد و مردم آنان را تنها بگذارند و این امر به شکست ظاهری آنان بیانجامد، زیان آشکاری به آنان وارد شده است.
7. با توجه به روایتهای شماره 2 و 6، امر خلافت در میان امت اسلامی، بسته به وجود خلفای دوازدهگانه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) است و تا یکی از آنان باقی است، خلافت نیز باقی است. و هرگاه دوران آنان سپری شود، روزگار خلافت نیز به پایان خواهد رسید.
8. با توجه به روایت شماره 6، مسأله خلافت در دوران خلافت همه خلفای دوازدهگانه، در مسیر خیر و صلاح قرار خواهد داشت.
9. با توجه به روایت شماره 3، دوران خلافت خلفای دوازدهگانه تا قیامت ادامه دارد.[10]
نتیجهگیری
1. از مجموع احادیث به دست میآید که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای جانشینان پس از خود شرایطی خاص بیان کرده است و نشان دهندهی این است که تعیین جانشین پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، حق خدا و پیامبر است نه حق مردم.
2. اعتقاد به وجود دوازده خلیفه پس از درگذشت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله)، به عنوان جانشینان آن حضرت و رهبران امت اسلامی، مسألهای ساختگی نیست، بلکه از سخنان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) سرچشمه گرفته است و این اعتقاد را شخص پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) پایهگذاری کردهاند.
3. بشارت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به آمدن دوازده خلیفه پس از ایشان، سخنی عادی نیست، بلکه بشارتی الهی است که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آن را ابلاغ کردهاند؛ زیرا با توجه به آیه قرآن که درباره پیامبر میفرماید: «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَی إِن هُوَ إلّا وَحیٌ یُوحَی[نجم/3و4] و از سر هوای نفس سخن نمیگوید؛ آن جز وحیای نیست که به او فرستاده میشود»، آن حضرت شخصیتی است که هیچگاه از پیش خود سخن نمیگوید، به ویژه در مورد مسأله مهمی مانند جانشینان پس از خود و رهبران امت اسلامی. حال که این موضوع بشارتی الهی است و بشارت دهنده، بزرگترین پیامبر الهی، باید مصداقهای بشارت نیز الهی و از سوی خدا باشد و آنان را خدا و پیامبر تعیین کنند.
4. با نگاهی به تاریخ خلفای اسلامی، سلسلهای را که حکومت آنان منطبق بر حدیث فوق باشد نمییابیم؛ یعنی سلسلهای را که از دوازده نفر تشکیل شده باشد، و آن دوازده نفر، خلفای کل امت اسلامی باشند و همگی آنان افرادی صالح و شایسته باشند نمییابیم. پس مقصود از خلفای دوازدهگانه، امامان [اهل بیت رسول خدا] هستند که خلافت آنان منصبی الهی است و همگی آنان افرادی شایسته و برگزیدهی شخص رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) هستند. اگر اینان زمام قدرت ظاهری را به دست گیرند، حکومت آنان شایستهترین حکومتها خواهد بود و خلافت ظاهری را نیز در مسیر خیر و صلاح به پیش خواهند برد.[11]
سلیمان بن ابراهیم قُندوزی حنفی(متوفای۱۲۹۴ق) از عالمان اهل سنت در قرن سیزدهم هجری، در کتاب «ینابیع المودة لذوی القربی»، درباره مصداقشناسی روایات «دوازده جانشین»، سخنی را از برخی محققان نقل کرده، که اگر مقصود از محققان، خود او نباشد، اما نشانهها بیانگر آن است که سخن مزبور مورد پذیرش او نیز هست. وی میگوید: «احادیث دال بر این که جانشینان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دوازده نفر میباشند، از طرق بسیار (نقل شده و) مشهورند. همه قرائن و شواهد بیانگر این میباشند که مراد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از این حدیث، امامان دوازدهگانه از اهل بیت و عترت آن حضرت است؛ زیرا این حدیث را نمیتوان بر خلفای (چهارگانه) پس از او حمل کرد، چرا که شمار آنان کمتر از دوازده است، و نیز نمیتوان آن را بر حاکمان اموی حمل نمود، زیرا آنان بیشتر از دوازده نفر میباشند؛ و از سوی دیگر، غیر از عمر بن عبدالعزیز، همگی ستمکار بودند، و نیز از خاندان هاشم نبودند ..... . همچنین حمل حدیث دوازده جانشین بر فرمانروایان عباسی نیز ممکن نیست؛ زیرا شمار آنان بیشتر از دوازده نفر است، و نیز به این دلیل که آنان به آیه مودت و حدیث کساء درباره اهل بیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) عمل نکردند. بنابراین باید حدیث دوازده خلیفه را بر امامان دوازدهگانه اهل بیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) حمل کرد؛ چرا که آنان داناترین مردم زمان خود، جلیلترین، با ورعترین و پرهیزکارترین آنان و دارای برترین نسب و حسب و گرامیترین افراد نزد خداوند بودند، و علوم آنان از طریق وراثت و علم لدنی، مستند به جدشان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بوده است. اهل علم و تحقیق و کشف و توفیق، آنان را با این ویژگیها معرفی کردهاند».[12]
___________________________
پی نوشت:
[1]. مسند احمد، ج 5، ص 90، 93، 96 و 99؛/ و المعجم الکبیر طبرانی، ص 196 و 197.
[2]. «یکون اثنی عشر امیرا» فقال کلمة لم اسمعها فقال ابی انه قال: «کلهم من قریش». صحیح بخاری، کتاب احکام، باب 51/ مسند احمد، ج 5، ص 90، 93 و 95؛/ «یکون من بعدی اثنی عشر امیرا کلهم من قریش». سنن ترمذی، کتاب الفتن، باب 46، حدیث 2223.
[3]. «لایزال الامر قائما حتی یکون اثنی عشر امیرا». بخاری، التاریخ الکبیر، ج 3، ص 185.
[4]. «لایزال هذا الدین قائما حتی تقوم الساعة، او یکون علیکم اثنی عشر خلیفة». صحیح مسلم، کتاب الاماره، باب 10، حدیث 10؛/ «لایزال هذا الدین قائما حتی یکون علیکم اثنی عشر خلیفة .... کلهم من قریش» سنن ابی داود، کتاب المهدی، حدیث 1.
[5]. «لایزال هذا الدین عزیزا الی اثنی عشر خلیفة .... کلهم من قریش». صحیح مسلم، کتاب الامارة، باب 1/ مسند احمد، ج 5، ص 90، 99، 100 و 106.
[6]. «یکون لهذه الامة اثنی عشر خلیفة ....کلهم من قریش». مسند احمد، ج 5، ص 106.
[7]. «لایزال امر امتی صالحا حتی یمضی اثنی عشر خلیفة کلهم من قریش». بخاری، تاریخ الکبیر، ج 8، ص 411؛/ و مستدرک حاکم، ج 3، ص 618؛/ و هیثمی، مجمع الزوائد، ج 5، ص 345، با تصریح به صحت سند.
[8]. «لایضرهم عداوة من عاداهم ...». طبرانی، المعجم الکبیر، ج 2، ص 256، حدیث 2073.
[9]. «لایضرهم من خذلهم». همان.
[10]. غلامحسین زینلی، دوازده جانشین، ص 38 – 44.
[11]. همان، ص 35 – 37 و ص 44.
[12]. ینابیع المودة، ص 504.
نظرات
من از رهبران احناف عاجزانه خواستارم به داد مذهب ابو حنیفه برسند وهابی ها مردم بویژه افراد تحصیل کرده حنفی را زا مذهب ابو حنیفه به وهابیت سوق می دهند سری به شهرخواف بزنید گویا این جا داریا ویا شیخ مسکین است وهمه ارزوی پیروزی داعش دارند از مذهب ابو حنیفه چیزی نمی دانند ولی از وهابیت خیلی می دانند.