چکیده: در انتخاب همسر، نباید نه خیلی فانتزی بود و نه خیلی سهل انگارانه برخورد کرد، بلکه لازم است واقع بینانه و به دور از تخیل پردازی و سخت گیریهای بی مورد و با مشورت از بزرگان، همسر مناسب خود را انتخاب کرد.
اگر چه میزان تحصیلات افراد به تنهایی نمیتواند تضمین کننده روابط معقول، سلامت روانی و بالا بودن ضریب درک و شعور افراد باشد و الزاماً هم رابطهی مستقیمی میان آنها برقرار نیست، ولی معمولاً اختلاف شدید تحصیلی میان زوجین، در درک متقابل افراد نسبت به هم و نوع نگاه آنها به زندگی، بسیار تأثیرگذار است. به راستی در اختلاف تحصیلی یک رتبهای(مثلا یکی کارشناسی باشد و دیگری ارشد) میان زوجین، وضعیت تناسب طرفین چگونه خواهد بود؟ آیا در فرض تناسب طرفین در بقیه موارد، میتوان این اختلاف تحصیلی یک رتبهای را نادیده گرفت؟ در این باره با پاسخگویی به پرسش یکی از کاربران، به این نکته نیز اشاره خواهیم کرد:
سؤال:
بنده خانمی هستم که در رشته برق از دانشگاه شیراز فارغ التحصیل شده و ارشد گرفتهام و اکنون ۲۵ سال سن دارم.
البته من در دوران دبستان، علاقه زیادی به درس خواندن نداشتم، ولی در همان زمان بنا به شرایطی، بهطور جدّی شروع به درس خواندن کردم و از هیچ کوششی برای ارتقاء تحصیلی خود دست نکشیدهام. در دوران دبیرستان در مدرسه تیزهوشان قبول شدم و با تلاش زیاد در المپیاد مقام آوردم و پس از آن، در رشته برق در مقطع کارشناسی و ارشد با تلاش و پشتکار خود، به عنوان شاگرد برتر قبول شدم و در حال حاضر هم برای مقطع دکتری، خود را آماده کردهام.
مشکل اصلی من این است که در شرایط فعلی، افرادی با مدرک کارشناسی [یا نهایتاً ارشد]، آن هم از دانشگاهای رتبه پایین، به خواستگاری اینجانب میآیند، ولی بنده به خاطر اختلاف تحصیلی، آنها را مناسب خودم نمیدانم؛ زیرا هرچه درباره خواستگارانم فکر میکنم، میبینم ازدواج با کسی که از لحاظ تحصیلی از من پایینتر است، آن هم بعد از آن همه تلاش و کوشش برای درس و تحصیلات که انجام دادهام، برایم سخت است که یکی از آنها را برای ازدواج انتخاب کنم.
با خودم میگویم؛ اگر بنا بود شوهر آیندهام، کارشناسی دانشگاه غیرانتفاعی را داشته باشد و قدر و ارزش درس را نداند، پس چرا اینقدر بابت درس و تحصیل زحمت کشیدهام.
متأسفانه خانوادهام اصلاً مثل من فکر نمیکنند و میگویند: همین که طرف، اخلاق و دین داشته باشد، کافی است و بقیهاش خیلی مهم نیست. در حال حاضر به خاطر اختلاف دیدگاه من و خانوادهام در این زمینه، اوقات من و خانوادهام تلخ است. لطفا مرا راهنمایی کنید. آیا بنده اشتباه فکر میکنم؟
پاسخ:
ضمن خداقوت و آرزوی موفقیت هرچه بیشتر، بابت تلاش و پشتکار شما در امر تحصیل، باید عرض کنم؛ سؤال اصلی شما در واقع این است؛ کسی که تحصیلات بالایی ندارد، آیا نمیتواند همسری مناسب برای شما باشد؟
البته قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است درباره موفقیت در زندگی، به صورت مختصر توضیحی داده شود تا در نهایت مقدمهای برای پاسخ به سؤال مذکور قرار داده شود.
همانطور که میدانید موفقیت، یک امر نسبی است که افراد، بسته به هدف و برنامهریزی که در زندگی خود انجام میدهند، به آن موفقیتی که برای خودشان تعریف کردهاند، خواه ممکن است برسند و خواه ممکن است نرسند.
از طرفی موفقیت، شاخههای مختلفی دارد؛ از جمله موفقیت شغلی، موفقیت اجتماعی، موفقیت اخلاقی و دینی، موفقیت تحصیلی، موفقیت در زندگی مشترک و ... . در اطراف ما ممکن است افراد زیادی باشند که تنها در یکی از این شاخهها، موفقیتی را کسب کرده باشند. البته افراد زیادی هم نیستند که به همه شاخههای موفقیت رسیده باشند. امّا سؤالی که مطرح میشود این است که آیا موفقیت فردی در یکی از این شاخههای موفقیت، به معنای این است که در شاخههای دیگر هم، آن فرد لزوماً انسان موفقی میشود؟ به عبارت دیگر؛ آیا موفقیت تحصیلی، منجر به این میشود که فرد در زندگی مشترک هم انسان موفقی باشد؟
باید توجه داشت که گرچه موفقیت تحصیلی میتواند زمینهای برای موفقیت در زندگی مشترک شود، ولی الزاماً اینگونه نیست؛ زیرا موفقیت در زندگی مشترک، نیازمند مهارتهای ارتباطی، کلامی، رفتاری، صبر، از خودگذشتگی و ...، در یک کلام، نیازمند مهارتهای زندگی است. لذا ممکن است فردی موفقیتهای فردی مانند موفقیت شغلی، تحصیلی و ... را دارا باشد، ولی نتواند از زندگی مشترک خود لذت ببرد و یا رضایت نسبی داشته باشد.
بنابراین مولفههای موفقیت در زندگی مشترک با مولفههای موفقیت در زندگی فردی متفاوت است. لذا با این توضیحاتی که داده شد تاحدودی جواب این سوال (کسی که تحصیلات بالایی ندارد، آیا نمیتواند همسری مناسب برای شما باشد؟) مشخص می شود. مضاف بر اینکه اختلاف تحصیلی زوجین، به خودی خود تأثیر منفی در زندگی زناشویی ندارد، البته به شرط اینکه این اختلاف تحصیلی؛
۱. به اختلاف زیاد درک، فهم و علم مربوط به مهارتهای زندگی منجر نشود.
۲. منجر به اختلاف زیادی در علایق و سلایق نشود.
۳. دختر خود را بالاتر نبیند و به نوعی فخر فروشی نکند.
۴. خانواده دختر و پسر، طرف مقابل را بپذیرند.
در نتیجه کسی که با شما اختلاف تحصیلی دارد؛ به عبارت بهتر تحصیلات پایینی نسبت به شما دارد، دلیل نمیشود که چنین فردی از لحاظ درک، فهم و علم به مهارتهای زندگی ضعیف باشد. چه بسا در اطراف ما کسانی باشند که از جهت تحصیلی مدرک بالایی ندارند، ولی زندگیهای درست و با ارزشی دارند که از این بابت قابل ستایشاند. [و برعکس] یعنی افراد تحصیل کردهای وجود دارند، ولی از زندگی مشترک خود راضی نیستند.
بنابراین مدرک تحصیلی بالا داشتن، بهخودیخود، نمیتواند ملاک و معیاری برای ارزشگذاری آدمها در انتخاب همسر باشد. [بله اگر اختلاف تحصیلی، منجر به اختلافات فوق الذکر شود، هرگز به چنین ازدواجی توصیه نمیشود.]
در نتیجه تأکید میشود نگاهتان نسبت به انتخاب همسر تغییر کند و هرگز با این نوع نگاه، کسی را به عنوان همسر انتخاب نکنید. مضاف براینکه اگر انتظار داشته باشید که همسر آیندهتان حتماً از جهت تحصیلی با شما همرتبه باشد، ناخواسته دایره انتخاب شدنتان را محدود کردهاید؛ زیرا از یک طرف آقاپسرانی که تحصیلات بالایی داشته باشند زیاد نیستند و از طرف دیگر ممکن است این پسران [باتوجه به بالا رفتن سنتان] شما را انتخاب نکنند.
پیشنهاد میدهم برای ازدواج، کسی را انتخاب کنید که یک رتبه تحصیلی با شما اختلاف داشته باشد؛ مثلاً اگر شما ارشد دارید و خواستگارتان کارشناسی داشته باشد، میتوانید در موردش تأمل کرده و نسبت به دیگر تناسبات موجود فکر کنید؛ به این خاطر که اختلاف یک رتبهای تحصیلی، معمولا اختلاف شدید را به همراه ندارد.
خلاصه اینکه در انتخاب همسر، نباید نه خیلی فانتزی بود و نه خیلی سهل انگارانه برخورد کرد، بلکه لازم است واقع بینانه و به دور از تخیل پردازی و سخت گیریهای بی مورد و با مشورت از بزرگان، همسر مناسب خود را انتخاب کرد.
درباره نظر والدینتان این نکته را عرض کنم؛ ملاک اخلاق و دین در انتخاب همسر براساس آموزههای دینی بسیار مهم است، به قدری که حتی از تحصیلات هم مهمتر است. از حضرت على(عليهالسلام) روايت شده كه رسول خدا(صلىاللهعليهوآله) فرمود: «هرگاه كسى كه اخلاق و دين او را مىپسنديد جهت خواستگارى نزد شما آمد، پس دختر خود را به ازدواج وى در آوريد. عرض كردم؛ اى رسول خدا! اگر چه نسب او پست باشد؟ (يعنى از جهات دنيوى از خانوادههاى طبقه پایین باشد) حضرت فرمود: هرگاه كسى كه اخلاق و دينش را مىپسنديد براى خواستگارى نزد شما آمد، پس دختر خود را به نكاح او در آوريد كه اگر چنين نكنيد، موجب آشوب و فساد بزرگى در زمين گردد.»[1]
در روایت دیگری آمده است: «على بن اسباط درباره دخترانش به امام باقر(علیهالسلام) نامه نوشت كه هيچ كس مثل (هم شأن) من پيدا نميشود كه به او دختر دهم: حضرت در جواب نوشت: مقصود تو را راجع به دخترانت دانستم (كسى مانند خود را براى آنها سراغ ندارى)، خدايت رحمت كند. اين چنين ميانديش و انتظار مبر، كه پيغمبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: اگر خواستگارى آمد كه اخلاقش مورد رضايت است، با ازدواج او با دختر خود موافقت کنید و گرنه موجب فتنه و فساد بزرگى در زمين میگردد.»[2]
چه بسا علت تأکید به دین و اخلاق در انتخاب همسر بدین جهت باشد که انساني كه دين ندارد، در واقع هيچ ندارد. انسان بي دين در حقيقت مردهي متحركی است و كسي كه پايبند به دين (كه اصليترين مسئله زندگي است) نباشد، هيچ تضميني وجود ندارد كه پايبند به رعايت حقوق همسر و زندگي مشترك باشد. فرمايش پيامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به شخصي كه براي گرفتن راهنمائي درباره انتخاب همسر خدمت ايشان آمد، فرمودند: «عليك بذات الدين؛ بر تو باد كه همسر ديندار بگيري.»[3]
بنابراین تأکید والدینتان به اخلاق و دینداری در انتخاب همسر، باتوجه به آموزههای دینی و همچنین تجربه آنان در زندگی، هرگز نادیده نگیرید، بلکه علاوه بر توصیههای فوق[4]، از تجارب آنان نیز در زمینه انتخاب همسر استفاده کنید. همچنانکه حضرت علی(علیهالسّلام) در این باره فرموده است: «با مردان آزموده و صاحب تجارب همنشین باش؛ چه اینان متاع پرارج تجربههای خود را به گرانترین بها؛ یعنی فدا کردن عمر خود تهیه کردهاند و تو آن متاع گرانقدر را با ارزانترین قیمت؛ یعنی با صرف چند دقیقه وقت به دست میآوری.»[5]
پینوشت:
[1]. تهذیب الاحکام، ج7 ، ص39
[2]. مكارم الأخلاق، ص205
[3]. وسائل الشیعه، ج14، ص30
[4]. معمولاً اختلاف یک رتبهای تحصیلی میان زوجین در زندگی مسئله ساز نیست. لذا این مقدار اختلاف باتوجه به تناسب در دیگر امور، قابل اغماض است.
[5]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج20، ص335، کلمه846
لینک گفتگو در انجمن: تحصیلات همسر مهم است؟