تبعیض نژادی سیره خلفای اهل سنت!

07:00 - 1394/12/10

چکیده: عمر در تقسيم بیت‌المال عرب را بر عجم و قریشی را بر غير قریشی تفضيل و برتری بخشيد. او مردم را بر اساس حسب و نسبشان به ترتيب ثبت‌نام كرده بود و بعد از اتمام اسامی آن‌ها عجم را نوشته بود. عمر حتی در مورد زنان پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) سياست تبعيض را اجرا كرد: به جويريه شش هزار درهم داد و به عايشه دوازده هزار درهم پرداخت نمود و گفت: زنی اسير را در رديف دختر ابوبكر صديق قرار نمی‌دهیم.

رمز اساسی نفوذ و پیشرفت فوق‌العاده‌ای که با آن‌ همه کارشکنی‌ها و زجر و شکنجه‌ها نصیب مکتب شیعه شد، همان بود که به‌راستی حقیقت اسلام در این مذهب نهفته بود؛ یعنی، آن‌چه پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) از جانب خداوند متعال برای جامعه بشر آورد، نه آن بود که زمام‌داران پس‌ از آن حضرت و به دنبال آن‌ها بنی‌امیه و بنی‌عباس به‌غلط تفسیر کردند. اینان گمان کردند تمام زحمات رهبر بزرگ اسلام به آب‌ و نان رساندن جامعه عرب بوده  و این‌ همه رنج‌های طاقت‌فرسا را به خاطر این بر خود هموار کرده که یک حکومت واحد سیاسی از عرب تشکیل دهد و با این وحدت سیاسی، آن‌ها را به شوکت و عظمت عربی رسانده، جهان را زیر نگین خویش درآور‌د. منشأ این تفسیر غلط  نیز همان افکار جاهلیت و تعصب‌های خشک عرب بود و بر اساس همان تفسیر غلط بود که خلیفه دوم، همه‌جا عرب‌ها را بر دیگران مقدم می‌داشت و هر نژادی را پست‌تر از عرب می‌شمرد و به عمال خویش دستور اهانت و پست شمردن مردم غیر عرب را می‌داد.

نصوص تاريخی، اين جنبه از سياست عمر بن خطاب را كه مظاهر مختلفی داشت روشن می‌سازد:
الف) تحريم مدينه بر غير عرب: عمر نمی‌گذاشت احدی از عجم وارد مدينه شود؛ لذا بين او و ابن‌عباس بدين خاطر كه ابن‌عباس و پدرش دوست داشتند غير عرب در مدينه بسيار باشد، مشاجره‌ای در گرفت. ابن‌عباس به او گفت: اگر بخواهی آن‌ها را بكشيم؟ عمر گفت: دروغ می‌گویی! (آيا) بعد از آن كه به زبان شما سخن گفتند و به‌جانب قبله‌ی شما نماز خواندند و حج شما را به‌جای آوردند؟.[1] 

ب) عدم قصاص عرب در مقابل عجم: «عبادة بن صامت» از مردی نبطی خواست چهارپای او را نگه دارد، اما او سر باز زد. عباده او را زد و سرش را زخمی كرد. عمر خواست او را قصاص كند؛ «زيد بن ثابت» به او گفت: آيا در مقابل برده‌ای ناچیز، برادرت را قصاص می‌کنی؟ عمر نيز قصاص نكرد و به ديه حكم كرد.[2]

ج) تبعيض در تقسيم اموال: عمر در تقسيم بیت‌المال عرب را بر عجم و قریشی را بر غير قریشی تفضيل و برتری بخشيد. او مردم را بر اساس حسب و نسب‌شان به ترتيب ثبت‌نام كرده بود و بعد از اتمام اسامی آن‌ها عجم را نوشته بود.[3] عمر حتی در مورد زنان پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) سياست تبعيض را اجرا كرد؛ وی به جويريه شش هزار درهم داد و به عايشه دوازده هزار درهم پرداخت نمود و گفت: زنی اسير را در رديف دختر ابوبكر صديق قرار نمی‌دهیم.[4]

د) هم‌کفو نبودن عجم با عرب: عمر با انگیزه تحقير عجم و برتری بخشيدن عرب، تزويج زنان عرب بر غير عرب را ممنوع كرد. اين سياست چنان اجرا شد كه بين موالی و همسران عرب آنان جدايی افكند.[5]
موطأ مالک(پیشوای مالیکه) نقل می‌کند که به سندش از «سعید بن مسیب» روایت کرده که عمر دستور داد، به هیچ‌یک از غیر عرب‌ها ارث پدران و خویشان او را ندهند، مگر این‌که در میان عرب به دنیا آمده باشد. و بر اساس این دستور، مالک فتوا می‌دهد اگر زن آبستنی را اسیر کنند و در سرزمین عرب، فرزند بزاید؛ آن زن و فرزند از هم‌دیگر ارث می‌برند. وگرنه هیچ‌کدام از هم‌دیگر ارث نخواهند برد!![6]

این سیاست شوم در حکومت بنی‌امیه نیز ادامه یافت:
معاويه به زياد نوشت:«به موالی و كسانی كه از عجم اسلام آورده‌اند نظر بیافكن و مطابق سنت عمر بن خطاب با آن‌ها رفتار كن كه ذلت و خواری آن‌ها در اين است.
عرب، از آن‌ها(موالی) زن بگيرد، ولی آن‌ها از عرب زن نگيرند.
عرب، از آن‌ها ارث ببرد، و آن‌ها از عرب ارث نبرند.
مقرری و ارزاق‌شان را اندك بده.
در جنگ‌ها جلو انداخته شوند تا راه هموار كنند و درخت‌ها را قطع كنند.
احدی از آن‌ها در نمازی بر عرب امامت نكند.
در حضور عرب، كسی از آن‌ها در صف اول قرار نگيرد مگر آن‌که (عرب اندك باشد و) صف را تكميل كنند.
احدی از آن‌ها را بر سرحدی از سرحدات يا شهری از شهرها به ولايت مگمار.
احدی از آن‌ها را قاضی قرار مده.
هیچ كسی از آن‌ها حق ندارد حكم و فتوا بدهد.
اين است سنت و روش عمر در مورد آن‌ها.[7]

علامه مجلسی روایت می‌کند که عمر برای عامل خود در بصره ریسمانی که پنج وجب طول آن بود فرستاد و نوشت مردم غیر عرب را با این ریسمان اندازه بگیرید و هر کدام اندام‌شان به‌اندازه این ریسمان بود گردن بزنید.[8] و امثال این دستورات که حکایت از یک تعصب خشک عربی می‌کرد، و همه آن‌ها برخلاف تعالیم نورانی اسلام و آیات مبارکه قرآنی و دستورات انسان‌ساز رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بود.

کجای اسلام در بحث ارث، شرط شده به دنیا آمدن در سرزمین عرب؟! جرم غیر عرب چه بود که مستحق آن‌همه اهانت و بی‌احترامی بودند؟! مگر نه این است که قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ [حجرات/10] در حقيقت مؤمنان باهم برادرند». قرآن همه را به یک‌ چشم نگاه می‌کند مگر نه این‌که قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ[حجرات/13] ى مردم! ما شمارا از مرد و زن آفریدیم و شمارا تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید. همانا گرامى‌ترین شما نزد خدا، باتقواترین شماست». آیا این اعمال، مخالفت با صریح آیات الهی نیست؟!

مگر نه این بود که پیغمبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در خطبه حج فرمود: «ای گروه مردم! همانا خدای شما یکی است، و پدرتان یکی است؛ همه شما از آدم آفریده‌ شده و آدم نیز از خاک خلق گردیده است. گرامی‌ترین شما کسی است که تقوا و پرهیزکاریش بیشتر باشد؛ هیچ عربی را بر عجم برتری و فضلتی نیست....»؟[9]
و در حدیث دیگری فرمود: «هیچ عربی را بر عجم و هیچ عجمی را بر عرب و هیچ سیاهی را بر سرخ، و هیچ سرخی را بر سیاه برتری و فضیلتی نیست، جز به‌وسیله تقوا و پرهیزگاری».[10]
آری، آن پیغمبر بزرگواری که سلمان فارسی و بلال حبشی و صهیب رومی و ابوذر بیابانی اهل بادیه را در یک مجلس جمع می‌کرد و به همه آنان به یک نحو رفتار می‌کرد و همه را طرف مشورت خویش در کارها قرار می‌داد، هدف عالی‌تری از آنچه اینان تفسیر می‌کردند داشت و ریشه این افکار پوچ و تعصبات بیهوده را با این رفتار عالی قطع فرمود. ولی متأسفانه اینان اسلام را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و نگذاشتند هدف مقدس پیشوای بزرگ جهان اسلام در جهان پیشرفت کند.

خدمت بزرگ ائمه شیعه به اسلام
امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) که از این رفتار خلاف دین و انسانیت آنان رنج می‌برد و گاه‌گاهی نیز تا آنجا که می‌توانست جلوی این تبعیض پرستی‌های آن‌ها را می‌گرفت؛ حضرت در پی فرصتی بود تا به ملت‌های مختلف مسلمان بفهماند، روح اسلام با این تبعیض‌ها مخالف است و اسلام دینی است که ملاک فضیلت را روی نژاد و رنگ و پول و فامیل و امثال این‌ها نبرده و جز از راه تقوا و عمل، همگی در پیشگاه خدا و قرآن یکسان‌انند.

یکی از علل اصلی قیام مردم بر علیه خلیفه سوم همین تبعیضات قومی، فامیلی بود که وی در بین مسلمانان راه انداخته بود. بیت‌المال را بیشتر در بین فامیل‌های خود که از نژاد بنی‌امیه بودند تقسیم می‌کرد.
پس‌ازاینکه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) روی کار آمد، این تبعیضات بی‌جا بین عرب و غیر عرب، و بین فامیل‌های نزدیک و غیر فامیلی را از میان برداشتند. لذا برای کسانی که با این خوی برتربینی عربی و نژادی عادت کرده بودند گران تمام شد. به خاطر همین مشکلات زیادی را برای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ایجاد کردند و سه جنگ بزرگ را بر حضرت تحمیل کردند.
خلاصه بعد از روی کار آمدن حضرت پس از زحمات فراوانی که حضرت کشیدند این نتیجه مهم را در برداشت که مردم تازه فهمیدند آن اعمال ناشایست و برنامه جبارانه، هدف اسلام و حقیقت دین نبوده است و رفتار آن‌ها برخلاف تعالیم و روح اسلام بوده است.
_____________
پی‌نوشت
[1]. سلمان فارسی، جعفر مرتضي عاملی، ترجمه حسينی، ص 138 به نقل از مروج الذهب، ج 2، ص 337؛/ و طبقات ابن سعد، ج 3، ص 349.
[2]. سلمان فارسی، به نقل از کنز العمال، ج 7، ص 303؛/ و تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 13.
[3]. شرح ابن ابی الحديد، ج 8، ص 111؛/ و کنز العمال، ج 3، ص 309 و 315.
[4]. سلمان فارسی، ص 142 به نقل از العثمانيه، ص 211.
[5]. الايضاح، فضل بن شاذان نيشابوری، ص 280.
[6]. ج 2، ص 12، نقل می کنند (الغدیر، ج 3، ص 178).
[7]. اسرار آل محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، ص 154؛/ و سفينة البحار، ج 2، ص 165.
[8]. بحار ج 8، ص 234
[9]. ارشاد شیخ مفید، با ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، ص 19، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378.
[10]. همان.
برای مطالعه بیشتر: کتاب ارشاد شیخ مفید، ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 12 =
*****