چکیده:روایتی را که اهل سنت به آن، بر نماز خواندن ابی بکر بر پیکر مطهر حضرت زهراء(علیهاالسلام) استدلال میکنند در نهایت ضعف است و شواهد بسیاری بر کذب و جعلی بودن آن وجود دارد.
یکی از سوالات مهم بین شیعه و اهل سنت این است که چه کسی بر تنها یادگار پیامبر و پاره تن او نماز خواند؛ به طور طبیعی میبایست خلیفه وقت بر او نماز بخواند، اما امیرالمومنین(علیهالسلام) شبانه او را دفن کرد و خود بر او نماز خواند.
اما بعضی از اهل سنت به حدیثی استدلال کردهاند که طبق آن، ابوبکر بر بدن مطهر حضرت صدیقه طاهره(سلاماللهعلیها) نماز خوانده است. ابو عمرو عامر بن شراحیل، معروف به شعبى، در نقلی میگوید: «ابوبكر صديق! بر جنازه فاطمه، دختر رسول خدا(صّلىالّلهعليهوآله) نماز گزارد و بر او چهار تكبير گفت».[1]
همچنين او گفته است: «وقتى كه فاطمه درگذشت، على او را شبانه دفن كرد و زير بغل هاى ابوبكر را گرفت و او را براى نماز بر جنازه او جلو انداخت».[2]
در پاسخ به این مطلب به چند نکته اشاره میشود:
اولا: توجه به سند این روایت، خود گواهی بر جعلی بودن این حدیث است.
حضور ابوبکر در مراسم تدفین فاطمهی صدیقهی شهیده(سلاماللهعلیها) بى هیچ شک و ترديدی، از دروغها و مجعولاتی است که حتی علمای عامه نیز آن را نپذیرفتهاند؛ تا جايى كه ابن حجر عسقلانی ناگزير شده است كه این حدیث را ضعیف بشمارد و بگويد: «واقدی از طریق شعبی روایت کرده که ابوبکر بر فاطمه نماز خواند، اما در نقل این حديث، ضعف و انقطاعى وجود دارد».[3]
شعبی شش سال قبل از پايان حكومت عمر [یعنی در حدود سال19 هجری] متوّلد شده است[4] لذا او در زمان شهادت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) _ که در سال 11هـ.ق اتفاق افتاد _ هنوز به دنیا نیامده بود تا شاهد ماجرا باشد پس واسطهای در این راویت بوده که شعبی آنرا ذکر نکرده است. از همين رو این حديث با این سند، ارسال و ضعف دارد.
ثانیا: با قطع نظر از ارسال این حديث، در مقابل این روایت ساختگی، روایات صحیحی وجود دارد که در کتابهای بزرگان علمای اهل سنت، مانند محمد بخاری، بیهقی، طبری، ابن ابی الحدید، ابن اثیر، شبلنجی، دیار بکری، ابن کثیر، سمهودی، متقی الهندی و دیگران نقل شده است: که امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بر طبق وصیت فاطمه(سلاماللهعلیها) حضرت را شبانه غسل داده و کفن نمود و بر بدن مطهر حضرت نماز خوانده است و ابوبكر و همراهان وی را برای مراسم نماز، تكفين و تدفين حضرت با خبر نساخت.[5]
عبد الرزاق صاحب كتاب «المصنف» روايت معتبر ديگری را نقل كرده است كه اميرمؤمنان(عليهالسلام) حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را شبانه دفن كردند، تا ابو بكر بر آن حضرت نماز نخواند. او میگوید: «حسن بن محمد خبر داده است كه فاطمه دختر رسول خدا(صلیاللهعليهوآله) شبانه دفن شد، روای میگويد: علی(عليه السلام) اين كار را انجام داد تا ابوبكر بر پيكر ايشان نماز نخواند زيرا ميان ابوبكر و فاطمه چيزی [ناراحتی] بود».[6]
ابن سعد روایت دیگری را میآورد که از حضرت علی بن الحسين(عليهماالسلام) نقل شده كه فرمود: «از ابن عباس سؤال كردم، چه زمانی فاطمه(عليهاالسلام) را دفن كرديد؟ ابن عباس گفت: شبانه دفن كرديم بعد از اين كه رفت و آمد مردم در كوچه و شهر كم شد. گفتم: چه كسی بر ايشان نماز خواند؟ گفت: علی(عليه السلام)».[7]
بیهقی که خود حدیث دوم شعبی را نقل نموده است در پایان ذکر حدیث، اين روايت را رد كرده و حدیث دیگری را از ابن شهاب زهری نقل میکند و میگويد: «صحيح اين است که طبق نقل زهری از عايشه در قضيه ميراث، هنگامی كه فاطمه وفات يافت، علی بن ابی طالب(عليهالسلام) ابوبكر را با خبر نساخت و خود بر بدن او نماز خواند».[8]
ابن ابی الحدید گوید: «آنچه من صحیح میدانم آن است که فاطمه(علیهاالسلام) در حالیکه از ابوبکر و عمر، غضبناک بود از دنیا رفت و وصیت کرد آن دو بر او نماز نخوانند».[9]
ابوبکر جوهری در کتاب سقیفه می نویسد: «داوود بن المبارک میگوید از عبدالله بن موسی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب(علیهالسلام) دربارهی ابوبکر و عمر سؤال کردم. او گفت: به تو همان جوابی را میدهم که جدم عبدالله بن حسن جواب داد؛ همانا از جدم از آن دو سؤال شد؛ اینچنین پاسخ داد: «مادر ما صدیقهی طاهره، دختر پیامبر، در حالی مُرد که بر آن قوم غضبناک بود؛ پس ما هم به غضب او غضبناکیم».[10]
ثالثا: عامر شعبی از جمله کسانی است که بسیار بر علیه اهل بیت(علیهمالسلام) حدیث جعل میکرد. او همان کسی است که حدیث جعلی «افسانه خواستگاری امیرالمومنین(علیهالسلام) از دختر ابوجهل» را نقل کرده است. از همو روايتی جعل شده است كه گفت: حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) از ابوبکر راضی گشته است.
رابعا: گذشته از همهی اينها، شعبى از دشمنان اهل بیت(علیهمالسلام) است. او از قاضيان و نديمان سلاطين جور همانند عبد الملك بن مروان و ديگر دشمنان اهلبيت(عليهمالسلام) بوده است.[11]
او از چهرههايي است که از ياري «مسلم» و امام حسين(عليهالسلام) دست کشيد. گر چه شعبی در آغاز قیام مختار، با وی همراه شد، ولیکن پس از مدت کوتاهی، مختار را رها نموده و از کوفه به مدینه رفت و ده یا هیجده ماه در آنجا ماند.[12] سپس به کوفه بازگشت و مورد توجه مصعب بن زبیر قرار گرفت.[13]
او کسی است که حجّاج بن یوسف، او را به ریاست قبیله هَمْدان گمارد.[14] وی مدتی معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود.[15] او سه سال در دربار عبدالملک خدمت کرد و به عنوان سفیر چند بار نزد پادشاه روم رفت.[16] وی به مدت سه سال(99 - 101) قاضی کوفه بود.[17]
شعبی، مدتی کاتب عبدالله بن مطیع و عبدالله بن یزید خطمی، حاکمان کوفه از طرف عبدالله بن زبیر، بود.[18]
آیا دشمنی حَجّاج و عبدالملک مروان و عبدالله بن زبیر و حاکمان منصوب او با اهلبیت(علیهمالسلام) بر کسی پوشیده است؟!!
شعبی، بيشتر به نقل اسرائيليات از نومسلمانان ـ که پيش از آن، از اهل کتاب بودند ـ، مشهور است.[19] شعبی به زشتی از شیعیان یاد میکرد و میگفت: «دوست بِدار مردِ مؤمن صالح و صالحان بنی هاشم را، اما شیعه مباش».[20]
بلاذری و ابو حامد غزالی مینویسند: «از شعبی روایت شده است که گفت: "ما در بصره نزد حجّاج بن یوسف رفتیم؛ عدهای از قاریان مدینه از فرزندان مهاجر و انصار نیز نزد او آمدند که در بین ایشان ابوسلمه فرزند عبدالرحمن بن عوف بود..... حجاج با آنان مشغول گفتگو بود تا اینکه از علی بن ابی طالب(علیهالسلام) سخن به میان آمد، حجاج به علی دشنام داد!!! ما نیز به خاطر نزدیک شدن به او و ترس از شرّ او به علی دشنام دادیم».[21]
ابن قتیبه دینوری نیز درباره او مینویسد: «شعبی گفته است: از آل ابو طالب چه سختیها که نکشیدیم، اگر آنان را دوست داشته باشیم ما را میکشند و اگر با آنان دشمن باشیم وارد آتش جهنم میشویم».[22]
نتیجه: اینکه روایت شعبی علاوه بر ضعف و ارسالی که دارد در مقابل احادیث صحیحی قرار گرفته است که بر نماز نخواندن ابوبکر بر بدن مطهر حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) صراحت دارند و بسیاری از عالمان بزرگ اهل سنت نیز آن روایات را در کتب خود نقل کرده و بر صحت آنها صحه گذاشتهاند. مضاف بر این، شاهد دیگری که میتوان بر جعلی و کاذب بودن روایت شعبی آورد دشمنی او با اهل بیت(علیهمالسلام) است که باعث شده او احادیث بسیار دیگری را بر علیه اهل بیت(علیهمالسلام) جعل نماید و به ایشان نسبت دهد.
______________________________________
پینوشت
[1]. «أخبرنا محمد بن عمر حدثنا قيس بن الربيع عن مجالد عن الشعبی قال صلّى عليها أبو بكر رضی الله عنه». الطبقات الكبرى: ابن سعد، دار الكتب العلميه، بيروت، لبنان، چاپ دوم، سال ١٤١٨، ج 8، ص 24.
[2] «فَأَخْبَرَنَا فَأَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ ، ثنا أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ كَامِلِ بْنِ خَلَفِ بْنِ شَجَرَةَ الْقَاضِي ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِي شَيْبَةَ ، ثنا عَوْنُ بْنُ سَلامٍ ، ثنا سَوَّارُ بْنُ مُصْعَبٍ ، عَنْ مُجَالِدٍ ، عَنِ الشَّعْبِيِّ ، أَنَّ فَاطِمَةَ رضِيَ اللَّهُ عَنْهَا ، لَمَّا مَاتَتْ دَفَنَهَا عَلِيٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ لَيْلا ، وَأَخَذَ بِضَبْعَيْ أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَدَّمَهُ يَعْنِي فِي الصَّلاةِ عَلَيْهَا، كَذَا رُوِيَ بِهَذَا الإِسْنَادِ وَالصَّحِيحُ». بيهقی، أحمد بن الحسين بن علی بن موسى أبو بكر(م458هـ) ، سنن البيهقی الكبرى، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، مکه مکرمه، مكتبة دار الباز، سال1414 - 1994، طبق برنامه الجامع الكبير، ج 4، ص 29؛/ و كتر العمال: متقى هندى، دار الكتب العلميه، بيروت، لبنان، چاپ اول، سال ١٤١٩، ج13، ص 295، شماره 37726.
[3]. «و روى الواقدی عن طريق الشعبی قال صلّى أبو بكر على فاطمة وهذا فيه ضعف و انقطاع». الاصابه فی تمییز الصحابة، ابن حجر عسقلانى، دار الكتب العلميه، بيروت، لبنان، چاپ اول، سال ١٤١٥، ج 8، ص 267.
[4]. تهذيب التهذيب، ابن حجر عسقلانى، دار الكتب العلميه، بيروت، لبنان، چاپ اول، سال ١٤١٥، ج 5، ص 62.
[5]. «حدثنا يحيى بن بُكَيْرٍ حدثنا اللَّيْثُ عن عُقَيْلٍ عن بن شِهَابٍ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ عليها السَّلَام بِنْتَ النبي صلى الله عليه وسلم أَرْسَلَتْ إلى أبي بَكْرٍ تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم مِمَّا أَفَاءَ الله عليه بِالْمَدِينَةِ وَفَدَكٍ وما بَقِيَ من خُمُسِ خَيْبَرَ فقال أبو بَكْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال لَا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ إنما يَأْكُلُ آلُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه وسلم في هذا الْمَالِ وَإِنِّي والله لَا أُغَيِّرُ شيئا من صَدَقَةِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عن حَالِهَا التي كانت عليها في عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَلَأَعْمَلَنَّ فيها بِمَا عَمِلَ بِهِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَأَبَى أبو بَكْرٍ أَنْ يَدْفَعَ إلى فَاطِمَةَ منها شيئا فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍفلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها. ...». بخاری جعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل(م256هـ)، صحيح البخاری، تحقيق: د. مصطفی ديب البغا، بیروت، یمامه، دار ابن كثير، چاپ سوم، 1407 – 1987، ج 4، ص1549.
بدر الدين عيني در شرح صحيح بخاري جمله «وصلي عليها» را اين گونه معنا كرده است: «أی: صلى علیرضیاللهتعالىعنه، على فاطمة».
يعنی: "علی(علیهالسلام) بر فاطمه نماز خواند". عينی غيتابی حنفی، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد(م855هـ)، عمدة القاری شرح صحيح البخاری، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ج17، ص259.
در صحيح مسلم نيز همين عبارت آمده است: «فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيُّ بن أبی طَالِبٍ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها عَلِیٌ». نيسابوری قشيری، ابوالحسين مسلم بن الحجاج(م261هـ)، صحيح مسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ج3، ص1380.
به اختصار به سند برخی از این کتب اشاره میشود: سنن الکبری بیهقی، ج4، 29 و ج6، ص300؛/ و مستدرک الصحیحین فی کتاب معرفة الصحابة؛/ و فتوح البلدان، ص45؛/ و مشکل الآثار، ج1، ص47و48؛/ و جامع الاصول، ج4، ص482؛/ و اسد الغابة، ج5، ص524؛/ و شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج6، ص46؛/ و نور الابصار، ص44؛/ و تاریخ الخمیس، ص174؛/ و البدیة والنهایة ابن کثیر، ج5، ص285؛/ و وفاءالوفاء سمهودی، ج2، ص995؛/ و کنز العمال، ج5، ص584.
[6]. «عبد الرزاق عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، وَعَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، أَنَّ حَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَخْبَرَهُ، أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم دُفِنَتْ بِاللَّيْلِ، قَالَ: فَرَّ بِهَا عَلِيٌّ مِنْ أَبِي بَكْرٍ، أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْهَا، كَانَ بَيْنَهُمَا شَيْءٌ».
[7]. «اخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، قَالَ: سَأَلْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ مَتَى دَفَنْتُمْ فَاطِمَةَ؟ فَقَالَ: دَفَنَّاهَا بِلَيْلٍ بَعْدَ هَدْأَةٍ، قَالَ: قُلْتُ: فَمَنْ صَلَّى عَلَيْهَا ؟ قَالَ: عَلِيُّ». الطبقات الكبرى ج 8 ، ص 29.
[8]. «وَ الصَّحِيحُ عن بن شهاب الزهری عن عروة عن عائشة رضیاللهعنها فی قصة الميراث أن فاطمة بنت رسول الله(صلىاللهعليهوسلم) عاشت بعد رسول الله(صلىاللهعليهوسلم) ستة أشهر فلما توفيت دفنها علی بن أبی طالب رضیاللهعنهما ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر رضیاللهعنه وصلّى عليها علی رضیاللهعنه». بيهقی، سنن البيهقی الكبرى، پیشین، ج 4، ص 29؛/ و إصبهانی، أبینعيم (م430هـ)، معرفة الصحابة، دار النشر: طبق برنامه الجامع الكبير، ج6، ص3192.
[9]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص50.
[10]. « کانت أمُّنا صدیقة ابنة نبی مرسل و ماتت و هی غضبی علی قوم فنحن غضاب لغضبها». همان مآخذ :49.
[11]. تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 280.
[12]. الطبقات الکبری، ج 6، ص 248، تاریخ مدینة دمشق، ج 25، ص 344.
[13]. البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج 8، ص 351، داراحیاء التراث العربی.
[14]. سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 276؛ دائرة المعارف الاسلامیة، مستشرقین، ج 13، ص 302، دارالمعرفة، بیروت.
[15]. المحبر، ابوجعفر محمد بن حبیب، ص 379، دار الآفاق الجدیده، بیروت؛/ و المعارف، ص 475.
[16]. دائرة المعارف الاسلامیه، ج 13، ص 303.
[17]. العراق فی العصر الأموی، فهرست پایانی، ثابت اسماعیل الراوی، مکتبة اندلس، بغداد.
[18]. المحبر، پیشین، ص 379؛/ و المعارف، ص 395، 449، 473، 595.
[19]. سير أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۵و ۲۹۸ـ۲۹۹.
[20]. الطبقات الکبری، ج 6، ص 248.
[21]. «حدثنا أحمد بن إبراهیم الدورقی، ثنا عبد الله بن عمرو المنقری، ثنا عبد الوارث أبو عبیدة، ثنا محمد بن ذکوان عن مجالد عن الشعبی قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم علیه قراء من المدینة من أبناء المهاجرین والأنصار، فیهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنه... وجعل الحجاج یذاکرهم ویسألهم إذ ذکر علی بن أبی طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره». البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 4، ص 315./ و الغزالی، محمد بن محمد أبو حامد (متوفای505هـ)، إحیاء علوم الدین، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفة – بیروت.
[22]. «قال الشعبی. ما لقینا من آل أبی طالب إن أحببناهم قتلونا، لإن أبغضناهم أدخلونا النار». الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، عیون الأخبار، ج 1، ص 91.