چکیده: عید نوروز یک عید ملی برای ما ایرانیها محسوب میگردد و اتفاقا در متون دینی هم تایید شده و برای آن آدابی ذکر گشته، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: چون روز نوروز شود غسل کن و پاکیزهترین جامههای خود را بپوش...
در ایام سال، به خاطر وقایع و اتفاقهای خاصی که رخ میدهد چهار نوع عید وجود دارد:
1) عيد اسلامی:
روزهای خاصی كه همه مسلمانان به آن معتقدند و آن ایام را با تجلیل و عظمت یاد میکنند. مانند عید قربان و عید فطر. اتفاقا در نمازی که برای این دو روز وارد شده، در قنوتش و تکبیرهایی که وارد شده، میخوانیم «...أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً...[1] از تو میخواهم به حق این روزى که براى مسلمانان عیدش، قرار دادی...». همچنين عيد مولود پيغمبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و يا مبعث آن حضرت.
2) عید مذهبی:
روزهای خاص، مانند ایام ولادت ائمه اطهار (علیهم السلام) و یا عید غدیر که برای مذهب شیعه اهمیت بسزایی دارد و شیعیان با جشن گرفتن و مدیحه سرایی از باب «ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ [حج/32] اين است (سخن حق) و هر كس شعائر (دين) خدا را بزرگ و محترم دارد اين از صفت دلهاى با تقواست»، سعی در ادا نمودن حق آن ایام مینمایند.
3) عید نوروز:
که یک عید ملی برای ما ایرانیها محسوب میگردد و اتفاقا در متون دینی هم تایید شده و برای آن آدابی ذکر گشته است. به عنوان نمونه امام صادق (علیه السّلام) به معلّی بن خنیس فرمودند: چون روز نوروز شود غسل کن و پاکیزهترین جامههای خود را بپوش و به بهترین بوها خویشتن را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار و چون از نماز ظهر و عصر و نافلههای آن دو فارغ گشتی چهار رکعت نماز بخوان، هر دو رکعت به یک سلام، پس از رکعت اول بعد از سوره حمد 10 مرتبه سوره قدر و در رکعت دوّم بعد از سوره حمد 10 مرتبه سوره کافرون و در رکعت سوم بعد از سوره حمد 10 مرتبه سوره توحید و در رکعت چهارم بعد از سوره حمد 10مرتبه سوره فلق و ناس را بخوان و پس از نماز بر سجده شکر رفته و این دعا را بخوان:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ وَ صَلِّ عَلَى جَمِيعِ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِكَ وَ بَارِكْ عَلَيْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَكَاتِكَ وَ صَلِّ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ لَنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا الَّذِي فَضَّلْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِيمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ حَتَّى لَا أَشْكُرَ أَحَداً غَيْرَكَ وَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِي يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّي فَلَا يَغِيبَنَّ عَنِّي عَوْنُكَ وَ حِفْظُكَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَيْءٍ فَلَا تُفْقِدْنِي عَوْنَكَ عَلَيْهِ حَتَّى لَا أَتَكَلَّفَ مَا لَا أَحْتَاجُ إِلَيْهِ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام [2] خدایا بر محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و خاندان محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درود فرست آن جانشینان پسندیده و بر تمام پیامبران و رسولانت، با برترین درودهایت و ایشان را برکت ده به برترین برکتهایت و درود فرست بر جانها و تنهایشان، خدایا بر محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و خاندان محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برکت ده و به ما در این روز برکت ده که آن را برتری و کرامت و شرافت دادی، و مرتبهاش را بزرگ نمودی. خدایا به من برکت ده، در آن چه به من نعمت دادی، تا احدی را جز تو سپاس نگویم و در روزیام بر من وسعت ده، ای صاحب بزرگی و بزرگواری. خدایا هر آنچه از من غایب شده باک نیست مبادا کمک و نگهداریات از من غایب گردد و هرچه را گم کردهام، یاریات را بر آن از من گم مساز تا در آنچه به آن نیازمند نیستم، خود را بر زحمت نیفکنم، ای صاحب بزرگی و بزرگواری».
و یا آنکه در نوروز ذکر«يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام»[3] بسیار گفته شود.
4) عید حقیقی:
انسان میتواند غیر از ایامی که ذکر شد، هر روز را عید بگیرد و شاد باشد و آن مشروط به این است که انسان در آن روز، دروغی، غیبتی، رذیله اخلاقی و به طور کلی گناهی را مرتکب نگردد که امیر المومنین (علیه السلام) در بیانی فرمودند: «کُلّ یَوْمٍ لَایُعْصَی اللهُ فِیهِ فَهُوَ یَوْمُ عِیدٍ.[4] هر روزی که معصیتی صورت نگیرد، آن روز عید است».
در واقع این خانه تکانی دل، از گرد و خاک های اوصاف ذمیمه و به دور ازشأن انسانیت در برخوردهای فردی، گروهی، اداره، بازار، ورزش، محل کار و...است که سبب می گردد انسان هر روز را به جهت آن که رضایت خدا را تحصیل نموده، و عبودیت حق تعالی را به جا آورده به عنوان عید جشن بگیرد.
«خواهی که شود دل تو چون آیینه
ده چیز برون کن از درون سینه
حرص و غضب و بخل و ریا و غیبت
کبر و حسد و بغض و نفاق و کینه»
پینوشت:
[1]. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص 513، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ قم، 1413 ق.
[2]. «يَا مُعَلَّى إِذَا كَانَ النَّيْرُوزُ اغْتَسِلْ وَ الْبَسْ أَنْظَفَ ثِيَابِكَ وَ اسْتَعْمِلْ أَفْضَلَ طِيبِكَ وَ صُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ نَوَافِلِهِمَا صَلِّ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ بِسَلَامَيْنِ وَ اقْرَأْ فِي الْأُولَى مِنْهُمَا بَعْدَ الْحَمْدِ سُورَةَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ* عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ فِي الثَّانِيَةِ سُورَةَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ فِي الثَّالِثَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ سُورَةَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ فِي الرَّابِعَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ سُورَةَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ عَشْرَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ اسْجُدْ سَجْدَةَ الشُّكْرِ بَعْدَ الصَّلَاةِ وَ اقْرَأْ هَذَا الدُّعَاءَ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ وَ صَلِّ عَلَى جَمِيعِ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِكَ وَ بَارِكْ عَلَيْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَكَاتِكَ وَ صَلِّ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ لَنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا الَّذِي فَضَّلْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِيمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ حَتَّى لَا أَشْكُرَ أَحَداً غَيْرَكَ وَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِي يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّي فَلَا يَغِيبَنَّ عَنِّي عَوْنُكَ وَ حِفْظُكَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَيْءٍ فَلَا تُفْقِدْنِي عَوْنَكَ عَلَيْهِ حَتَّى لَا أَتَكَلَّفَ مَا لَا أَحْتَاجُ إِلَيْهِ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام» مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زاد المعاد- مفتاح الجنان، ص 327، موسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، 1423 ق.
[3]. همان.
[4]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، ج10، ص398، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، 1409 ق.
نظرات
ضمن تشکر از نویسنده محترم مقاله
نکته ای را اجمالا عرض میکنم امیدوارم مسول محترم سایت این نظر تایید کنند تا سایرین هم نظر خودشان را بنویسند.
عید در لغت از کلمه عَوَد گرفته شده و در فرهنگ شیعه به معنای بازگشتن به مطلبی و رویداد و تحولی است که آن حادثه و واقعه در تکامل انسانیت انسان و به فعلیت رسیدن نقاط استعداد وجود به فعلیت تامه خود نقش حیاتی دارد.
با توجه به این نکته در عالم واقع و حقیقت ما یک نوع عید بیشتر نداریم و بقیه رهزن و فقط اسم عید را یدک میکشند مثل طلای بدلی و داروی تقلبی که نه مشکلی را حل میکند و نه مریضی را شفا میدهد.
و از لحاظ روایت نوروز هم باید عرض کنم روایت مذکور (منسوب به معلی بن خنیس) یک روایت جعلی و ساختگی است که متاسفانه بدون تامل بر سر زبانها افتاده و خصوصا از زمانی که مرحوم آشیخ عباس قمی رحمت الله علیه در کتاب شریف مفاتیح آوردند مساله برای عوام و حتی متاسفانه خواص مشتبه شده است.
خب مطلب زیاد داشتم برای نوشتن همین مقدار کفایت میکند. اگر تایید شد خبرم کنید بقیه اش را عرض میکنم
به وبلاگ ما هم سر بزنید خوشحال میشم. یا علی