امروزه مشکل عروس و مادر شوهر، مشکل جهانی شده است. یکی از آقایانی که در یکی از کشورهای آفریقایی سفیر بود نقل می کرد که یک آفریقایی را دیدم که برای تهیه منزل به بنگاه معاملات ملکی می رفت. او قبلا منزل مادرش زندگی می کرد. منزل مادرش 11 هزار متر بود و سه چهار تا ویلا در گوشه و وسط و کنار این یازده هزار متر ساخته شده بود و این آقا در یکی از این ویلاها زندگی می کرد. به او گفتم: «رفیق، توکه مادرت چند تا ویلا داره و یکی از اون ویلاها رو به شما داده. تو دیگه چرا به دنبال آپارتمان70 متری هستی؟» گفت: «زن و مادرم در این یازده هزار متر هم، با هم نمی سازند!»
نکته ای که باید این قبیل عروس خانم ها توجه کنند این است که مادر، پسرش را 18،17 سال بزرگ کرده است. زمانی که پسرش ازدواج می کند، مقداری از محبت او متمایل به عروس خانم می شود و این مادر، مشاهده می کند؛ کسی را که تربیت کرده کم کم از دست رفته می بیند. در چنین جایی شوهر باید زرنگ و هنرمندانه این ارتباط را تنظیم کند. اگر خدای نکرده خانمش حرفی علیه مادرش زد، این حرف را نقل نکند یا اینکه اگر مادرش حرفی علیه عروس زد، آن را نقل نکند.
مرد هم یا نباید در حضور مادرش به ابراز محبت نسبت به همسرش بپردازد یا اینکه این ابراز محبت نسبت به همسرش را در حضورمادرش کم کند. زن هم اگر می بیند، مادرشوهرش نسبت به ابرازمحبت او نسبت به پسرش حسّاس است، این ابرازمحبت را در حضور مادرشوهرش به حداقل برساند.
زمان هایی وجود دارد که روابط بین مادرشوهر و خانم(عروس) شکرآب می شود. در چنین وضعیتی، مردخانه می تواند سیاستی را اجرا کند که بین مادر و خانمش را درست کند؛ مثلا پولی در اختیار خانمش قرار بدهد تا هدیه ای برای مادرشوهر بخرد و به مناسبتی برای مادر شوهرش هدیه کند. اگر خانم قبول نکرد، شوهر می تواند خودش هدیه را بگیرد و به نام خانمش هدیه کند. در روایت آمده است که «تَهادَوا تحابُّوا فَانَّ الهَدیَّةَ تَذهَبُ بِالضَّغائِن» هدیه دهید و به یکدیگر محبت کنید چرا که هدیه کینه ها را از دل می برد.[1]
البته بعضی از عروس خانم ها هم هستند که آن قدر زرنگند، که دل مادرشوهرشان را تصرف می کنند و این مادر، هم عروسش را به مانند دخترانش و بلکه بیشتراز دختران خودش دوست می دارد.
منبع:
[1]. وسائل الشیعه، ج7، ص289