چکیده: فلسفه حجاب این است که از هر نگاهی جز نگاه خدا بینیازم.
خداوند عزیز و توانا سفرهی عظیم دنیا را با تمام نعمتهای پر زرق و برقش، برای رشد و تعالی روحی انسان خلق فرمود. اگر کسی به خداوند سبحان ایمان داشته باشد و به صفت حکیم بودنش واقف باشد، در خواهد یافت که هرگز ممکن نیست آفریدهای حکیم و توانا عالَم هستی را بدون قانون رها کند. مسلما حکیم توانا برای رشد معنوی و روحی انسان قوانین خاصّی را وضع میکند؛ چرا که بدون قانون، رشد و تعالی صورت نمیگیرد.
انسان موجودی دو بعدی است که دو گرایش نیرومند در وی نهادینه شده، یکی گرایش مادی و دنیایی است که انسان را به آزادی مطلق و افسار گسیختگی فرا میخواند و دیگری گرایش به ماوراءالطبیعه است که انسان را به خدا و پیروی از دین او فرا میخواند.[1]
این دو گرایش همواره در انسان وجود دارد؛ انسان هر کدام از این گرایشها را تقویت کند به همان طرف خواهد رفت.
خداوند حکیم با توجه به علم و آگاهی خود از خصوصیات روحی انسان، قوانین عالم را به گونهای وضع کرده تا گرایش الهی را در انسان تقویت کند و انسان را به سمت و سوی کمال سوق بدهد نه به سمت تباهی و افتادن در لجنزار آلودگی و گناه.
انسان برای رسیدن به تعالی روحی و کمال نهایی خود نیازمند راهنمایی است که بتواند مسیر کمال را در پیش بگیرد، این راهنما همان کتاب الله و عترت طاهرین(علیهمالسلام) هستند.
خداوند عزیز و توانا از طریق این راهنمایان، به انسان میفهماند که اگر خواهان رسیدن به کمال هستی، اگر میخواهی به هدف خلقت نائل بشوی تنها راهش ایناست که طبق قوانین الهی عمل کنی و الّا میل به مادّیت، انسان را به تباهی خواهد کشاند و همین زیباییها، انسان را از زیبایی مطلق(خدا) باز میدارد.
برخی از معاندین در این باره شبهاتی را مطرح میکنند، یکی از شبهاتی که مطرح میشود این است: «چرا خداوند قانون حجاب را وضع کرده است؛ زن زیباست و انسان هم زیبایی را دوست دارد چرا خداوند به خانمها دستور میدهد حجاب داشته باشند اگر قرار بود این زیباییها دیده نشود چرا آفریده شده»؟
با توجه به مقدمهای که در این ارتباط بیان شد پاسخ این پرسش معلوم میشود:
اولا: چشم، یکی از نعمتهای الهی است که در راستای این هدف مقدس (رسیدن به کمال) به انسان عطا شده است، لذا استفاده از این نعمت نیز باید در راستای همین هدف باشد، اگر در این راستا نباشد هدف اصلی(که چشم برای آن خلق شده بود) فراموش خواهد شد؛ چنانکه اگر دانش آموز، از امکانات مدرسه در راستای علمآموزی بهره نبرد به هدف مقدّس علمآموزی نائل نخواهد شد.
ثانیا: اگر قرار باشد انسان، هر چیزی را که دوست داشت انجام دهد، نظم عالَم به هم میریزد.[2] اگر برای همه جایز باشد که از هر آفریدهای استفاده کند، همه مُجاز هستند از مال و ناموس دیگری استفاده کنند. لذا از شبهه افکن سوال میکنیم: من چرا از اموالی كه خدا خلق نموده استفاده نكنم؟ اگر تو مُجازی كه به دختر دیگران نگاه كنی پس من هم مجازم كه اتومبيل تو را بدزدم. زيبايی دختر مردم، آفريدهی خداست؛ اتومبيل و اموال شما هم آفريدهی خداست. اگر برای همه جايز است كه از هر آفريدهایی استفاده كنند، پس ما هم مجازيم كه از اتومبيل و خانه و اموال شما استفاده كنيم.
خدا اين همه قوانين شيميايی خلق نموده كه با آنها میتوان موادّ مخدّر توليد كرد. حالا چرا من موادّ مخدّر توليد نكنم؟ تو چرا به همسر و فرزندانت اجازه نمیدهی كه از موادّ مخدّر استفاده بكنند؟ چرا نمیگذاری آنها از چيزی كه خدا خلق نموده استفاده بكنند؟ شكّی نيست كه استفاده از موادّ مخدّر لذّت دارد، درست مثل نگاه كردن به نامحرم. پس چرا خودت را از اين لذّتی كه خدا خلق نموده محروم میكنی؟ چرا اهل و عيالت را تشويقشان نمیكنی كه از اين لذّتی كه خدا خلق نموده استفاده بكنند؟
خدايی كه این امور را خلق نموده، قانون استفاده از آنها را هم فرستاده است. اگر تو به قانون خدا اعتقاد نداری، و معتقدی كه هر چه خدا خلق نموده بايد از آن استفاده كرد، استفاده كنيد ببينيم سر از كجا در میآوری؟! هروئين و ترياك و حشيش و شيشه و كراك و ... را هم خدا خلق نموده است. استفاده از اينها هم مثل نگاه به نامحرم، لذّت دارد. اگر خوب است از اينها هم استفاده كن! چرا خودت را محدود میكنی؟!
حاصل سخن اینکه: رعایت حجاب و کنترل چشم، به خاطر مصالح دنیایی و همچنین مصالح اخروی است، شکّی وجود ندارد که اگر آزادی مطلق بود و محدودیّتی از نظر نگاه به نامحرم وجود نداشت، اولا: انسان به زیبایی مطلق نمیرسید و ثانیا: همه مجاز بودند از مال و ناموس یکدیگر استفاده کنند، همه مجاز بودند ناموس خود را در اختیار دیگران قرار دهند تا از زیبایی آن، دیگران نیز لذت ببرند؛ همه مجاز بودند از اموال و داراییهای دیگران استفاده کنند و ... یقینا چنین آزادی را هیچ عاقلی نمیپذیرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. مصباح یزدی، آیین پرواز، ص20.
[2]. حلّی، حسن بن مطهر، شرح التجرید، 347.
نظرات
با سلام و احترام مطلب شما در کلوپ سخن آشنا بازنشر و منتشر شد.
http://www.cloob.com/name/sokhanashna