چکیده: هنوز اندک زمانی از امامت حضرت جواد الائمه(علیهالسلام) نگذشته بود که در اثر اشراف علمی ایشان به مسائل و احکام دین بهعنوان یک چهره برجسته علمی مطرح شد و در مسائل عملی مورد رجوع قرار گرفت و علمای اهل سنت در طول تاریخ زبان به تحسین حضرت گشودند.
نهمین اختر تابناک امامت و سلاله نبوت حضرت امام جواد(علیهالسلام) فرزند نازنین امام رضا(علیهالسلام)، مادرش سبیکه نام داشت که از خاندان ماریه قبطیه، همسر پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) به شمار میرفت. [1] بر اساس گزارش مورخان، امام جواد(علیهالسلام) در سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد. شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد، دهم رجب را بهعنوان روز تولد حضرت ذکر کرده است.[2]
هنوز اندک زمانی از امامت حضرت جواد الائمه(علیهالسلام) نگذشته بود که در اثر اشراف علمی ایشان به مسائل و احکام دین بهعنوان یک چهره برجسته علمی مطرح شد و در مسائل عملی مورد رجوع قرار گرفت.
یکی از مسائل علمی فتوایی بود که امام در مورد چگونگی قطع دست دزد صادر کرد. شخصی به نام «زرقان» که از محدثان آن دوران است نقل میکند: «یک روز ابن ابی داود از مجلس معتصم بازگشت، در حالیکه به شدت افسرده و غمگین بود. علت را جویا شدم. گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟
گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر _ امام جواد(علیهالسلام)_ در مجلس معتصم بر سرم آمد!
گفتم: جریان چه بود؟
گفت: شخصی به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجرای کیفر الهی او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را جمع کرد و امام جواد(علیهالسلام) را نیز فراخواند و از ما پرسید: دست دزد از کجا باید قطع شود؟
من گفتم: از مچ دست.
گروهی از فقها در این مطلب با من موافق بودند و میگفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود، ولی گروهی دیگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِق [مائده/6] ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید» از نوک انگشتان تا آرنج است.
آنگاه معتصم رو به محمد بن علی(علیهماالسلام) کرد و پرسید: نظر شما در این مسئله چیست؟
حضرت فرمود: دیگران نظر دادند، منرا معاف بدار.
معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید.
امام جواد (علیهالسلام) فرمود: چون قسم دادی نظرم را میگویم. ایشان در اشتباهاند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقی بماند.
معتصم گفت: به چه دلیل؟
امام جواد(علیهالسلام) فرمود: زیرا رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: سجده بر هفت عضو بدن تحقق میپذیرد: صورت (پیشانی)، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستی برای او نمیماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نیز خدای متعال میفرماید: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَد [جن/18] و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید» [یعنی محل سجده برای خداست کف دست نیز از محلهای سجده است] در نتیجه آنچه برای خداست، قطع نمیشود.
ابن ابی داود میگوید: معتصم جواب محمد بن علی(علیهمالسلام) را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند (و ما نزد حضار، بیآبرو شدیم!) و من همانجا (از فرط شرمساری و اندوه) آرزوی مرگ کردم».[3]
هر چند این واقعه تنها به یکی از موراد اثبات مقام علمی امام اشاره دارد ولی در اثر تکرار مواردی از این دست کمکم همگان پی به عظمت علمی حضرت بردند.
سخن بزرگان اهل سنت
بحثها و مناظرات علمی امام جواد(علیهالسلام) در دوران حکومت مأمون و معتصم منجر به حل بسیاری از مشکلات و مسائل علمی و فقهی گردید و باعث تحسین دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و سنی شده است به طوری که بسیاری از آنان شخصیت علمی امام را ممتاز دانسته و آن را ستودهاند که در نوشتار تنها به چند مورد از اظهارات علمای اهل سنت اشاره میکنیم:
«جاحظ» درباره امام جواد(علیهالسلام) و تعدادی دیگر از خاندان ابوطالب مینویسد: «هریک از آنان، عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاکنهادند».[4]
«سبط ابن جوزی» میگوید: «او در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود».[5]
«ابن حجر هیثمی» مینویسد: «مأمون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم، بر همه دانشمندان برتری داشت». [6]
«فتال نیشابوری» مینویسد: «مأمون شیفته او _ امام جواد(علیهالسلام)_ شد؛ زیرا میدید که او با وجود کمی سن، از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلی به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگار بدان سطح نرسیدهاند».[7]
______________________________
پینوشت
[1]. الکافی، شیخ کلینی، ج 1، ص 492.
[2]. مصباح المتهجد، شیخ طوسی، بیروت، ۱۴۱۱/۱۹۹۱، ج۱، ص۸۰۴ ـ ۸۰۵.
[3]. تفسير العياشي، محمد بن مسعود عیاشی، تصحیح: سید هاشم رسولى محلاتى، ناشر: المطبعه العلميه، چاپ اول، تهران،1380ق، ج1، ص320-319.
[4]. زندگانی سیاسی امام جواد، سید جعفر مرتضی عاملی، ص106.
[5]. تذکره الخواص، سبط بن جوزی، تهران، ناصر خسرو مروی، مکتبة نینوی الحدیثه، ص359.
[6]. الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، ص206.
[7]. روضه الواعظین، فتال نیشابوری، انتشارات رضی، چاپ اول، قم، 1375 ش، ص 238.