چکیده: از ویژگیهای مردان بزرگ، این است که به قدری نقطه روشن در زندگی آنها وجود دارد، که دشمنان ایشان نیز نمیتوانند آن را انکار کنند، به همین خاطر لب به اعتراف گشوده، و به گوشهای از فضایل آنها اذعان میکنند. مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) نیز از این قاعده مستثناء نمیباشد. از همین روی، در ادامه به گوشهای از فضایل ایشان که در کلام خیلفه دوم آمده است اشاره میکنیم.
از ویژگیهای مردان بزرگ، این است که به قدری نقطه روشن در زندگی آنها وجود دارد، که دشمنان ایشان نیز نمیتوانند آن را انکار کنند، به همین خاطر لب به اعتراف گشوده، و به گوشهای از فضایل آنها اذعان میکنند. مولای متقیان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز از این قاعده مستثنا نمیباشد. از همین روی، در ادامه به گوشهای از فضایل ایشان که در کلام خیلفه دوم آمده است اشاره میکنیم. گر چه به فرمودهی رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) که خلیفه دوم آن را نقل میکند: «اگر دریاها مرکب، و درختان قلم شوند، و جن و انس، همه نویسنده شوند، نمیتوانند فضایل علی(علیهالسلام) را بنویسند».[1]
«خطیب خوارزمی» از علمای اهل سنت از «عمر بن خطاب» نقل میکند که: «روزی از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که میفرمود: «خداوند متعال از نور صورت "علیبنابیطالب(علیهالسلام) فرشتههایی را خلق کرد که خدا را تسبیح و تقدیس میکنند و ثواب آن را برای دوستان او و دوستان فرزندانش ثبت میکنند».[2]
و یا در حدیثی دیگر از کتب اهل سنت آمده است که خلیفه دوم از قول پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرمود: «بدون شک علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهمالسلام) در مکان و جایگاه قدس هستند، در قبه بیضا و سفید رنگی، که سقفش عرش خداوند رحمان است».[3]
از نکاتی دیگر که در کتب اهل سنت نقل شده است، حسرتی است که خلیفه دوم، به خاطر وجود برخی از فضایل مولای متقیان علی بن ابیطالب(علیهالسلام) میخورد. به عنوان نمونه «عبدالله بنعباس» نقل میکند که روزی از «عمر بن خطاب» شنیدم که میگفت: «از بدگویی درباره "علی(علیهالسلام)" خودداری کنید، چون من خودم ویژگیهایی را از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در حق وی شنیدم، که اگر یکی از آنها در "آل خطاب" میبود، برای آنها از آنچه که آفتاب بر آن میتابد بهتر بود. من و ابوبکر و ابوعبیده به همراه چند نفر از اصحاب رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به درب خانه ام سلمه _ همسر پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) _ رفتیم در حالی که علی(علیهالسلام) دم در ایستاده بود. پس گفتم که میخواهیم به خدمت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برسیم، علی(علیهالسلام) پاسخ گفت: الان حضرت از خانه بیرون میآید. زمانی که ایشان از خانه بیرون آمد، به علیبنابیطالب(علیهالسلام) تکیه داد و این چنین فرمود: "همانا تو ای علی، ... اولین شخصی هستی که ایمان آوردی، و آگاهترین مردم به رخدادهای جهان، و وفادارترین شخص به عهد الهی هستی، و عادلترین شخص در تقسیم بیتالمال، و رؤوفترین شخص در برخورد با مردم، .... و توی ای علی، غسل دهندهی من، و دفن کنندهام هستی، و پیشرو و دست به گریبان با هر سختی و امر ناخشنودی باشی، و هرگز پس از من به کفر و بیراهه نروی و تو در قیامت جلودار امت من هستی، در حالی که پرچم توحید را به دست داری، و بیگانگان را از حوزه کوثر دور میکنی».[4]
حال میتوان به این احادیث، حدیثی دیگر را افزود، که خلیفه دوم، در حق مولای متقیان نقل کرده است، و آن اینکه: «من علی(علیهالسلام) را اذیت میکردم، زمانی که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) منرا دید، فرمود: "عمر منرا اذیت کردی". گفتم: به چه چیزی و چگونه شما را اذیت کردم، یا رسولالله؟ فرمودند: "به خاطر آنکه علی را آزرده نمودی، کسی که علی را اذیت کند، مرا اذیت کرده است". پس من گفتم، والله دیگر هیچگاه او را اذیت نمیکنم».[5]
تاریخ چقدر خوب، نشان داد، که خلیفه دوم به عهد خویش وفا کرد؟!، حال آنکه رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) تلاش نمود، با بیان فضایل، مولای متقیان حجت را بر وی و طرفدارانش تمام کند. اما افسوس، که این اتمام حجت نیز نتوانست، جلوی آنها را از انحراف بگیرد.
_______________________
پینوشت
[1]. مودة القربی، سید علی همدانی، موده پنجم، ص55.
[2]. مقتل الحسین، ج1، ص97.
[3]. تاریخ دمشقی ابن عسکر، بخش امام حسن، ص122؛ فرائد السمطین حموینی، ج1، ص49؛ ارجح المطالب امر تسری، ص311.
[4]. کنزالعمال، ج13، ص117؛ کتب دیگری که به این مضمون به این حدیث اشاره کردهاند عبارتند از: تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج1، ص132ـ133؛ لئالی مصنوعه، سیوطی، ج1، ص167؛ ریاض النضره، محب طبری، ج2، ص98.
[5]. انباء المستطابه، ص64؛ التدوین فی أخبار قزوین، عبدالکریم رافعی قزوینی، ج4، ص37.