نحوه شناخت همسر خیانت کار، قبل از ازدواج

06:22 - 1395/01/30

چکیده:خیانت همسر به عوامل متعددی بستگی دارد که رعایت آنها احتمال خطر خیانت همسر را بسیار کم می‌کند و همسران با اطمینان نسبی می‌توانند در آرامش در کنار هم زندگی کنند. پس اگر شما با رعایت موارد زیر ازدواج کنید زندگی خوب و پایداری خواهید داشت

قلب

سلام
من دختر جوان مجردی هستم و خدا را شکر شرایطم برای ازدواج خوب است؛ ولی مدتی است ترس عجیبی همراهم شده است. از وقتی که بعضی از این سریال‌ها و یا در آشنایان دیدم، حتی در این سایت و جاهای دیگر سرگذشت‌ها را خواندم، این ترس چندین برابر شده است. وقتی دیدم که برخی زنهای مجرد اصلاً دلشان رحم که ندارد هیچ، حتی برخی از آنها که در زندگی شخصی خودشان مشکل داشتند، مثلاً هنوز نتوانسته ازدواج موفق داشته باشد و سنش بالا رفته یا به هر دلیلی بیوه شده، تازه با دیدن خوشبختی یک دختر دیگر، می‌خواهند تلافی کنند و وقتی زندگی خودشان را تباه شده می‌بینند، زندگی دیگران را نمی‌توانند ببینند و با نشستن زیر پای شوهرش و با گفتنِ حرفهایی، دلش را بدست می‌آورند و بعد از یک مدتی هم، به قول معروف می‌شود "نو که آمد به بازار کهنه می‌شود دل آزار"!
بقیه‌اش را بهتر می‌دانید که بعدش زندگی برای آن دختر چه می‌شود. من واقعاً در این مورد نگرانم! مثلاً حتی اگر خواستگارم قیافه معمولی داشته باشد در این زمینه این را یک امتیاز می‌دانم؛ چون توجه دخترهای مجرد را کمتر جلب می‌کند! از شما تقاضا دارم راه‌هایی که می‌شود قبل از ازدواج فهمید -خواستگارم از آن آدم‌های تنوع طلبی هست که بعداً به راحتی با نجواهای عاشقانۀ یکی دیگر، از من زده شود و برود دنبال یک فرد دیگر- آن راه‌ها را بگویید. مثلاً اگر از آن پسرهایی باشد که به دخترهای با لباس زننده نگاه می‌کند، دلیل بر همین اخلاق است؟ مثلاً چطوری بعداً با خیال راحت زندگی کنم وقتی بدانم هر روز در سر کارش ساعت‌ها بدون حضورِ من با همکارهای زنش می‌گذراند؟ به نظرتان بهتر نیست همسرم را هم رشته خودم انتخاب کنم تا با هم یکجا کار کنیم؟ واقعاً اعصابم خورد شده! دوست ندارم بعد از ازدواجم با دخترهای مجرد (که بیوه‌ها هم شاملش می‌شود) رفت و آمد داشته باشیم. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
جواب:
سلام
سوال اصلی شما این است که چه طور می‌شود قبل از ازدواج همسر خیانت کار را شناخت؛ به عبارت دیگر آدمی که در زندگی زناشویی خیانت می‌کند چه نشانه‌هایی دارد که به وسیله آن علامتها، امکان شناخت و عدم انتخابش وجود داشته باشد.
قبل از اینکه به این سوال جواب دهم به مطلبی که قبل از طرح سوال گفتید می‌پردازم. شما گفتید:
 "برخی زنهای مجرد اصلاً دلشان رحم ندارد هیچ، حتی برخی از آنها که در زندگی شخصی خودشان مشکل داشتند، مثلاً هنوز نتوانسته ازدواج موفق داشته باشد و سنش بالا رفته یا به هر دلیلی بیوه شده، تازه با دیدن خوشبختی یک دختر دیگر، می‌خواهند تلافی کنند و وقتی زندگی خودشان را تباه شده می‌بینند، زندگی دیگران را نمی‌توانند ببینند و با نشستن زیر پای شوهرش و با گفتنِ حرفهایی، دلش را بدست می‌آورند... "
در این مورد عرض می‌کنم غیر ممکن نیست که زن بیوه‌ای ‌به زنهای متاهل حسودیش شود و نتواند خوشبختی آنها را ببیند و صرفاً به خاطر این مسأله برود دل شوهرشان را بدزد؛ اما فکر می‌کنم اگر این چنین زنی هم باشد واقعاً خیلی کم است که اصلاً خطر به حساب نمی‌آید. من نمی‌خواهم بگویم زنهای بیوه در بعضی مواقع سعی در جذب مردان متاهل ندارند؛ بلکه این را می‌خواهم بگویم که علتش در بیشتر اوقات حسادت به خوشبختی زنهای متاهل نیست و اگر استنادهای شما به فیلمها و سریالها است، در این مورد باید عرض کنم: متاسفانه بعضی فیلمها به جای اینکه واقعیات را نشان دهند موارد نادر را طوری جلوه می‌دهند که شایع به نظر می‌آید؛ به خاطر اینکه آن چیزی که به عنوان واقعیت در جامعه می‌بینیم غیر از آنی است که در فیلمها نشان می‌دهند.
 واقعیت این است که زنهای بیوه هم مثل زنهای شوهردار احساس نیاز عاطفی و جنسی دارند؛ بلکه احساس نیازشان از دختران هم بیشتر است؛ به خاطر اینکه دختران لذت رابطه عاطفی و جنسی همسرانه را نچشیده‌اند؛ اما زنان بیوه این رابطه لذت بخش را تجربه کرده‌اند و لذا بعد از بیوه شدن بیشتر از یک دختر اذیت می‌شوند.
واقعیت بعدی هم آن است که علی رغم اینکه نیاز زنان بیوه بیشتر از دختران است، جامعه ما ازدواج را حق دختران می‌داند؛ اما برای زنهای بیوه حقی جهت ازدواج قائل نیست و حتی در مواردی به صراحت آنها را به تجرد تا آخر عمر توصیه می‌کنند.
علاوه بر این مطلب، دیدِ یک طرفه زنهای متاهل به این زنها بسیار بد است و از طرف دیگر بعضی مردهای متاهل هم به آنها، به چشم شریک جنسی نگاه می‌کنند که می‌شود از آنها به عنوان ازدواج موقت یا نعوذ بالله رابطه جنسی حرام استفاده کرد.
شما خودتان بگویید کسی که نیازش به ازدواج، حتی از یک دختر شدیدتر است و همچنین به خاطر تجردش عمده زنهای متاهل به او چپ چپ نگاه می‌کنند و بعضی مردهای متاهل هم طمعِ سوء استفاده از او را دارند، به نظر شما چنین زنی می‌بایست چه دیدی به زنهایی که این گونه نگاه می‌کنند، داشته باشد؟
شاید در جواب بگویید: خب من هم همین را گفتم. این زنها به هر دلیل در صدد انتقام برمی‌آیند و شوهرهای زنهای متاهل را جذب می‌کنند. در جواب عرض می‌کنم: کسی که احساس می‌کند دیگران حقی را که برای خودشان قائلند، آن را برای او به رسمیت نمی‌شناسند، قاعدتاً باید در صدد تلافی براید؛ اما آن چیزی که در جامعه در معمول زنهای بیوه مشاهده می‌شود غیر از این است؛ چون می‌بینیم که اکثرشان نه تنها سراغ مردها نمی‌روند؛ بلکه وقتی مرد متاهلی به آنها پیشنهاد ازدواج می‌دهد بیشتر از خودشان فکر خانواده آن مرد هستند که لطمه خواهد خورد، مگر اینکه مطمئن شوند چنین اتفاقی نمی‌افتد، علتش هم این است که خود آنها در زمان تاهل، مخالف چند همسری بوده‌اند و لذا پذیرش ازدواج با فرد متاهل خلاف اعتقاد زمان تاهل خودشان است؛ خصوصاً اگر این ازدواج به زندگی اول هم لطمه بزند.
 پس زنهای بیوه نه تنها قصد انتقام و شوهر دزدی ندارند؛ بلکه اگر مرد متاهلی به آنها پیشنهاد ازدواج دهد، در مرحله اول دلشان به حال زن و بچه آن مرد می‌سوزد. بنابراین مهم‌ترین شرط آنها این است که زندگی اول خراب نشود. نه اینکه آنها این کار را می‌کنند که زندگی اول را خراب کنند.
پس عمده زنان بیوه کشور ما نه تنها شوهر دزد نیستند؛ بلکه با نجابت تمام علی رغم نامهربانیهای زنهای متاهل و نگاه‌های بدِ مردان متاهل، نه تنها در فکر انتقام نیستند؛ بلکه حتی دلشان هم به حال زندگی زنهای متاهل می‌سوزد و به راحتی تن به ازدواج با مرد متاهل نمی‌دهند و گرنه تا به حال ما صدها هزار بیوه در کشور نداشتیم.
علاوه بر اینکه اگر قرار باشد زنهای بیوه را مقصر بدانیم. باید دخترهای سن بالا را هم مقصر بدانیم که وقت ازدواجشان گذشته و خواستگار هم ندارند و ممکن است سراغ مردهای متاهل بروند و دلشان را بدزدند و موجب خراب شدن زندگی زن اول شوند.
از اینجا معلوم می‌شود که مشکل خیانتِ مردهای متاهل، به زنهای بیوه برنمی‌گردد اگر هم برگردد، بسیار کم است. مشکل اصلی مال مردهای متاهلی است که سر و گوششان می‌جنبد و سراغِ غیر همسر می‌روند و با زنها و دخترهای متعدد رابطه برقرار می‌کنند و در نتیجه یا زندگی اول را خراب می‌کنند یا اینکه از همسر جدا می‌شوند و با دومی ازدواج می‌کنند.
پس دختری مثل شما برای اینکه زندگی پایداری در آینده داشته باشد به جای گیر دادن به بیوه‌ها باید سعی کند زمینه خیانت همسر آینده‌اش را از بین ببرد؛ چون اگر همسرش مشکلی نداشته باشد، حتی اگر زنی هم بخواهد او را به سمت خودش بکشد، معمولااز او دوری خواهد کرد و نخواهد گذاشت که به او نزدیک شود تا چه رسد به اینکه قاپش را بدزدد.
پس در اینجا می‌رسیم به جواب سوال شما که چه چیزهایی سبب خیانت به همسر می‌شود که بر آن اساس شما بتوانید همسر خود را انتخاب کنید.
قبل از جواب، این نکته را عرض می‌کنم: راه حل‌هایی که ما ارائه می‌کنیم برای کم کردنِ خطر است وگرنه از بین بردن احتمال خطر ممکن نیست و تنها راهِ از بین بردن خطر، آن است که اصلاً ازدواجی انجام نشود که این هم درست نیست. همان طوری که آدم هرکار کند نمی‌تواند احتمال خطر جانی را در مسافرت از بین ببرد یا اینکه احتمال ضرر را در تجارت از بین ببرد. لذا همان طور که انسان به خاطر احتمال خطر و ضرر از مسافرت و تجارت صرف نظر نمی‌کند، همان طور هم درست نیست که به خاطر احتمال خیانت همسر، از ازدواج صرف نظر کند. منتها عقل می‌گوید باید احتمال ضرر و خطر را تا جایی که می‌شود کاهش داد و این همان کاری است که می‌خواهیم در جواب سوال شما انجام دهیم.
پس شما باید حتی الامکان احتمال خطر را کم کنید؛ اما نه به قیمت اینکه از ازدواج بترسید یا تاخیرش بیندازید یا اینکه از اصلش صرف نظر کنید.
در مورد اینکه چه طور بفهمید آیا طرفتان به شما خیانت خواهد کرد یا نه؟ باید عرض کنم: خیانت به همسر بی‌زمینه و علت نیست و یک دفعه‌ ‌اتفاق نمی‌افتد؛ بلکه عامل یا عواملی در ایجادش - هرچند به صورت زمینه ای- دخالت دارد که در ادامه خواهد آمد؛ ولی ناگفته نماند که این عوامل مختص به مرد نیست و زن هم ممکن است به خاطر آنها در معرض خیانت قرار گیرد. پس عواملی که می‌تواند بعد از ازدواج در خیانت مرد و زن موثر باشد به قرار زیر است:
اول: اهل ارتباطِ قبل از ازدواج بودن. اگر فردی قبل از ازدواج اهل ارتباط عاطفی با جنس مخالف باشد امکان دارد بعد از ازدواج، همسرش را با او مقایسه کند و احساس کند اشتباه کرده با چنین فردی ازدواج کرده، مگر اینکه اولی را فراموش کرده باشد یا اینکه علاقه‌اش به او کم شده باشد و علاقه قلبی خوبی هم نسبت به همسرش داشته باشد.
همچنین اگر کسی قبل از ازدواج، رابطه بدنی با جنس مخالف داشته باشد - خصوصاً اگر مزه رابطه با افراد مختلف را چشیده باشد- ممکن است بعد از ازدواج در معرض خطر رابطه با جنس مخالف باشد، مگر اینکه رابطه‌اش قبل از ازدواج کم بوده و تنوع طلب نشده و توبه کرده باشد و عملکردش هم شفاف باشد و همچنین بعد از ازدواج هم حریم جنس مخالف را کاملاً مراعات کند که در این صورت احتمال خیانتِ بعد از ازدواج کم می‌شود.
دوم: نداشتن تناسبهای لازم. اگر طرفین بدون توجه به تناسب طرفینی و مثلاً به خاطر عشق، ازدواج کنند و در یک کلام انتخابشان نادرست باشد، بعد از ازدواج به خاطر اینکه طرف مقابل را از نظر فکری، اعتقادی، اخلاقی و رفتاری مناسب نمی‌بینند، ممکن است علاقه‌شان به او کم و زندگی‌شان سرد ‌شود و زمینه کشیده شدن به طرفِ جنس مخالف فراهم گردد. لذا اگر در زمان انتخاب همسر، دقت کنند که تناسبها و شایستگی‌های لازم را داشته باشند، هرچه می‌گذرد به خاطر مشترکات زیادی که دارند تعلق خاطرشان به هم بیشتر می‌شود و غیر همسر برای آنها جلوه نمی‌کند که بخواهند به طرفش روند.
سوم: ارتباطِ نامناسب زناشویی. اگر رابطه طرفین از نظر عاطفی و جنسی خوب نباشد؛ یعنی علاقه یکی از طرفین یا هر دو به یکدیگر کم باشد و همچنین رابطه جنسی گرم و خوبی نداشته باشند، چسب آنها به هم کم می‌شود و از بودن در کنار هم لذت نمی‌برند و لذا ممکن است در جستجوی محبت و لذت جنسی، سراغ غیر همسر روند. پس لازم است که طرفین از ازدواج بی‌علاقه پرهیز کنند. معنی علاقه آن است که دلشان بخواهد که طرف مقابل همسرشان شود. پس در طول زندگی باید سعی کنند که با اعمال و رفتارشان علاقه طرفینی را کم نکنند. همچنین باید رابطه زناشویی خوبی داشته باشند و اگر احساس کردند یکی از طرفین در رابطه جنسی، سرد است برای درمانش اقدام کنند؛ چون گرمی رابطه جنسی موجب گرمی رابطه عاطفی هم می‌شود.
چهارم: دیدن ماهواره و فیلمهای غیر اخلاقی. این کار سبب از بین رفتنِ حیا بین زن و شوهر و آسان جلوه کردنِ خیانت عاطفی و جنسی به همسر و از بین رفتنِ قبح گناهان جنسی می‌شود. علاوه بر اینکه نامه عملشان پر از گناه میگردد. گناه متعدد سبب کم شدن معنویت می‌شود و کم شدن معنویت هم رابطه حرام با غیر همسر را آسان می‌کند. پس اگر زن و شوهری اهل ماهواره و... باشند حتی اگر رابطه‌شان با هم خوب باشد احتمال کشیده شدنشان به خیانت به همسر زیاد می‌شود. بنابراین لازم است که در منزل ماهواره نداشته باشند و فیلمهای خلاف اخلاق هم نبینند تا از این جهت زمینه خیانت همسران از بین برود.
پنجم: ارتباط راحت با همکاران غیر همجنس. یکی از بزنگاههای متاهلان رابطه با همکارانشان است که گاهی از سر بی‌غرضی شروع وآنها را گرفتار رابطه عاطفی یا حتی جنسی با غیر همسر می‌کند؛ یعنی اولش غرضی ندارند و به همین علت, خیلی راحت و باز، برخورد می‌کنند؛ چون احساس خیانت نمی‌کنند؛ اما تدریجا رابطه از حالت رسمی خارج می‌شود و به خوش و بش و شوخی و به صمیمیت می‌رسد و یواش یواش دلشان درگیر می‌شود و یک دفعه چشم باز می‌کنند و می‌بینند که عاشق شده‌اند یا کارشان به رابطه بدنی کشیده شده است.
علتش هم این است که عشق مثل خواب می‌ماند و انسان نمی‌فهمد کی خوابش می‌برد. پس رابطه‌ی راحت با همکارانِ غیر همجنس، می‌تواند زمینه انحراف و خیانت را فراهم کند. لذا لازم است هر فردی از ابتدا، نسبت به جنس مخالف حریم بگیرد و هیچ گونه رابطه صمیمانه‌ای ‌با آنها نداشته باشد و راحت برخورد نکند تا از این خطر مصون بماند.
ششم: ارتباط کنترل نشده فامیلی. یکی دیگر از نقاط خطر، ارتباط راحت با فامیلها است. مثلِ مجالس مختلط که با بی‌حجابی و رقص و... همراه است و موجب جلوه کردنِ زن و مردهای نامحرم برای همدیگر می‌شود و یکی از اشتباهاتی که سبب می‌شود بعضیاز افراد به صورت ناخواسته گرفتار خیانت شوند. این است که خیال می‌کنند، وقتی در کنار همسر هستند، می‌توانند هر رابطه‌ای ‌با جنس مخالف داشته باشند و مشکلی هم ایجاد نمی‌شود. در صورتی که این طور نیست و لذا دیده می‌شود گاهی افرادی که اهل هیچ خلاف نبوده و نیستند از این سوراخ گزیده می‌شوند و گرفتار رابطه با غیر همسر می‌شوند.
پس کسی که می‌خواهد از این جهت با مشکل مواجه نشود، باید در ارتباطات فامیلی و مجالس مهمانی مراقبتِ لازم را داشته باشد.
نتیجه اینکه خیانت همسر به عوامل متعددی بستگی دارد که رعایت آنها احتمال خطر خیانت همسر را بسیار کم می‌کند و همسران با اطمینان نسبی می‌توانند در آرامش در کنار هم زندگی کنند. پس اگر شما با رعایت موارد فوق ازدواج کنید زندگی خوب و پایداری خواهید داشت.
موفق باشید.
مشاور:حجه الاسلام کریمی

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 3 =
*****