درخواست عافیت

11:53 - 1391/12/01
ای علی بن بشر! ما نامه تو را خواندیم و خواسته ات را متوجّه شدیم، از خداوند متعال عافیت و سلامتی تو را درخواست نمودیم، و نیز خداوند متعال مدّت عمر تو را تا چهل و نه سال دیگر طولانی گردانید.
امام عسکری (ع)

دو نفر از اصحاب به نام های عبدالحمید بن محمّد و محمّد بن یحیی حكایت كرده اند: روزی بر یكی از دوستانمان به نام ابوالحسن ، علی بن بِشر، جهت دیدار و ملاقات وارد شدیم ، او سخت بی حال و در بستر افتاده بود.

همین كه وارد شدیم ، به ما پناهنده شد و التماس كرد تا برایش دعا كنیم و اظهار داشت : نامه ای با خطّ خودم نوشته ام می خواهم آن را فردی مورد اطمینان نزد مولایم ابومحمّد، امام حسن عسكری علیه السلام ببرد.

از او سؤال كردیم كه نامه كجاست ؟ اگر ممكن است ، آن نامه را به ما بده تا خودمان خدمت حضرت ببریم و جواب آن را بگیریم و بیاوریم .

پاسخ داد: نامه در كنارم می باشد، پس دست بردیم و نامه را از زیر سجّاده اش بیرون آوردیم و با اجازه او نامه اش را گشودیم تا ببینیم چه نوشته است.

همین كه نامه را باز كردیم ، نگاه ما به اوّل نامه افتاد كه مهر و امضاء شده بود و در بالای آن مرقوم بود: ای علی بن بشر! ما نامه تو را خواندیم و خواسته ات را متوجّه شدیم ، از خداوند متعال عافیت و سلامتی تو را درخواست نمودیم ، و نیز خداوند متعال مدّت عمر تو را تا چهل و نه سال دیگر طولانی گردانید.

پس شكر و سپاس خداوند را به جای آور، و به وظائف خود عمل نما، و بدان كه خداوند آنچه مصلحت باشد انجام خواهد داد.

و چون نامه را خواندیم ، خطاب به علی بن بِشر كردیم و گفتیم : سرور و مولایمان ، بدون آن كه نامه را برای امام علیه السلام برده باشیم و بدون آن كه آن را دیده باشد خوانده است و پاسخ نامه ات را مرقوم فرموده است .

پس ناگهان در همین اثناء، صحیح و سالم شد و از جای خود برخاست و كنیز خود را خوشحال نمود و آزادش گردانید.

بعد از سه روز از طرف وكیلِ امام علیه السلام ابوعمر عثمان بن سعد العَمری از شهر سامراء محموله ای را برای علی بن بِشر آوردند، و چون محاسبه كردیم ارزش اموال ، سه برابر قیمت كنیز بود.

چهل داستان و چهل حديث از امام حسن عسگري(ع)/ عبدالله صالحي

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 1 =
*****